سلام دوستداران خاطرات سکسی من کامران وهمسرم شهین بیش ازبیست ساله ازدواج کردیم وعاشقانه همدیگه رادوست داشتیم ازاندام من همین که قدبلندواندامی معمولی باکیرحداقل ۱۸سانت اماخیلی زودارضامیشدم وزنم شهین باهیکلی توپرونرم وسکسی باسینه های خوش فرم وکوس زیباوابداروخوش بووخوش مزه که ازخوردنش سیرنمیشی فانتزی من کردن شهین جلوی خودم بودهمیشه موقع سکس فکرمیکردم حمیدداره شهین جرمیده حمیدیکی ازدوستان نزدیک ودوره مجردی من بودهروقت سکس میکردیم حشری میشدازشهین میخواستم حرفهای سکسی بزنه وشهین هم جون میدونستم بی علاقه نیست به حمیدکوس بده اماجلومن روش نمیشدوهمه حرفای سکسی راباحمیدویکی دیگه ازدوستام به نام سعیدکه واقعاپسرخوش تیپ وخوش هیکلی بود وزمان مجردی دختری نیوداززیرکیرسعیدردنشده باشه اماحیف سعیدرفته بودکاناداالبته باگوشی بااون رابطه داشت وچت سکسی وعکسهای سکسی ازاندام همدیکه ارسال میکردن بگذریم طولانی شداین خاطره برای یکسال بعدازدواجمان بودشهین ۱۹ساله ومن۲۳ سالم بودوقتی مطمئن شدم شهین هم عاشق سکس باحمیداست وحمیدهم خونه مجردی داره البته همیشه سه چهارنفرپسرودخترخونه حمیدتریاک کشی وسکس برنامه هرروزشان بوداماازحمیدخواستم فقط من وشهین وحمیدودوست دخترحمیدباشیم حمیدهم ازهمجابیخبرفکرمیکردبازنم میخوام مهمانش باشیم حمیدهم تریاک خوبی ردیف کرد ومن وشهین اماده رفتن شدیم ازشهین خواستم شورت وسوتین سکسی همراه بیاره خلاصه شهین ارایش زیبایی کرد ورفتی خونه حمیدبعدسلام واحوالپرسی منوحمیدرفتیم تریاک بکشیم شهین هم رفت لباس عوض کنه اخ وقتی شهین وارداطاق شدمن که هرروزمیبینمش یک لحظه بادیدن شهین که یک تاپ سفیدتنگ که سینه هاش هرلحظه ممکن بودسوتین وتاپ بترکونه بیفته بیرون وازروی تاپ همه سفیدی بدنش دیده میشدحتی کرست توری بسته بودونوک قهوه ایی سینه هاش خودنمایی میکردودامن کوتاه که فقط کون گنده وخوش فرمش رامیپوشاندحمیدمخواندام شهین شده بودومیدیدم کیرش حوری سیخ شده بودکه نمیتونست بادست بپوشاندش اماازمن خجالت میکشیدوقتی شهین کنارمن روبه روی حمیدنشست تمام پاهاورون های سفیدوگوشتی شهین تودیدمنوحمیدبودبعدچنددقیقه متوجه شدم حمیدبه وسط پاهای شهین زل زده بهانه چای ریختن رفتم ازروبه روفهمیدم حمید به کوس شهین که شورت نپوشیده بودمیخ شده یک چشمک به شهین زدم یعنی من میرم خریدتاباحمیدتنهاباشه رفتم وبعدیکساعت برگشتم دیدم حمیدوشهین کنارهم روتخت نشستن ومثلاالبوم میبینندوارد اطاق شدم دیدم حمید با یکدستش پاهای سفید شهین را میماله تا منو دید دستشو کشید که به حمید گفتم حمیدجان راحت باش غریبه نیستی چندساله باهمیم زن من برای تومثل رفاقت خودمونه حمیدمتوجه نشدتاموقع خواب شهین وادار کردم حمیدبایک بهانه بکشاند به اشپزخانه که همین کار را هم کردمنم ازبالای پنجره میتونستم ببینمشون حمید وارد اشپزخانه شد دید شهین با لباس خواب کوتاه بدون شورت وکرست منتظره حمید گفت شهین جون چی میخواهی شهین گفت حمیدجان اگه خوابت نمیاد بیا کمی برات حرف بزنم یک بست تریاک هم بکشیم تا خوابمون بپره که حمید گفت چی؟ شهین دست رولب حمیدگذاشت یعنی هیس بیدارمیشن حمید بوس ریزی انگشت شهین کرددوتایی کنارهم نشستند شهین ازمن وخودش شروع کرد تا رسید به رابطه سکسمون حمید کیرش راست شده بود برای زنم وحتی طوری نشسته یودتاشهین ببینه تاچشم شهین به شلواربادکرده حمید افتاد بی معطلی لبای قرمزوداغش را رو لب حمید چسباند و حمید هم زبون شهین رو میک میزد من فقط میدیدم که حمید و زنم بغل هم دارند عشقبازی میکنند شهین درسکس وعشقبازی نظیر نداره جوری حشریت میکنه که مرده را زنده میکنه حمید و شهین در آغوش هم بودن که بلند شدن وچند دقیقه ایستاده حمید سینه های شهین رامیمالید شهین هم با یک دستش کیر حمید را گرفته بودسفت میمالید با دست دیگه دورگردن حمید انداخته بودولبای حمیدو میخورد شهین ازحمید کمی فاصله کرفت و جلوی حمید زانو زد خیلی ارام وسکسی شلوار و شورتش راباهم اورد پائین کیربزرگ حمید از شلوار افتاد بیرون شهین تا چشمش به کیر کلفت و بزرگ حمید افتاد گفت جون حمیدعزیزم چه کیر کلفتی داری حمید جون تو را به خدا منو بکنم عاشقتم دوست دارم با کیرت کوسم را پاره کن کامران نمیتونه منو ارضا کنه اما بغل تو تا حالا یکبار کوسم ابش راه افتاده بکن حمید زن رفیقت را بکن شهوت از چشمای شهین میزد بیرون حمید شهین بوسید بلندش کرد دیدم شهین رو دستای حمید از شهوت زیاد مثل مار به بدن حمید میمالید حمید شهین را برد تو اطاق دیگه که دیگه نتوانستم ببینم امامطمئن بودم شهین فرداهمه را با شهوت برام تعریف میکنه عزیزان میدونم طولانی شداما سکس اصلی وباحرارت زنم با حمید و دونفراز…اجازه بدیددرقسمت بعدقسمتهای اصلی این خاطره رابگم البته اگه خوشتان امده وبا لایک به خاطره من دادن به نوشتن تشویقم کنید فقط قضاوت نکنید خود را لحظه ای جای من در آن شرایط شهوت وحشریت بگذارید سپاس عزیزان
نوشته: کامران