داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن کرد یعنی غیرت شجاعت و مردانگی

با سلام خدمت شما تمام اعضای گرامی سایت انجمن کیر تو کس اعم از مدیریت و اعضا و هخوانندگان عزیزش … امروز 8 دی ماه 97 صبح تو مغازم نشستم و وارد سایت شدم که داستانهای شما سروران ارجمند را بخونم دومین داستانی که خوندم این بود : بعد 10 سال به عشقم رسیدم به لطف انجمن کیر تو کس … که ظاهرا یه جلقی بی شعور نوشته که کرد هست و دختر عموی کردش را گاییده … تمام اعصابم داغان شد حالا نمیگم ما مردم کرد زبان پاک پاکیم و هیچ بی ناموسی نداریم که هرجا بری وجود داره و هست اما کرد زبانهای عزیز غیرت دارن حتی زن کرد از یه مرد امریکایی و انگلیسی هم قویتر و مردانگی بیشتری داره ( ننوشتم از مرد ایرانی که اهانت نشه ) این نویسنده داستان که کامل معلومه تو فاز دیگه ای بوده و نوشته حالا زیاد اهانت بهش نمیکنم ولی این داستان سبب شد که بار اولم باشه داستان درین سایت بنویسم و حکایت یکی از هزاران زن با غیرت کرد را بگم … سه سال پیش بود که منطقه ما غوغایی برپا شد و همه مردم جمع شدن و لحظاتی بعد جنازه یه دختر جوان را با آمبولانس بردن همه شوکه شده بودن و خیلی هم ناراحت برا این دختر بیچاره که لخت و عریان از تو توالت خونه اش جسدش را بیرون اوردن اسم مستعار این خانم من فوزیه میذارم که نویسنده داستان قبلی بدونه فوزیه ها زنده ان … این زن بیچاره حدود 6 ماه بود ازدواج کرده بود که حالا از دنیا با طرز فجیعی رفته است روز بعد خبر قتل فوزیه به سرعت پخش شد که بیچاره را خفه کرده ان و در همان روز دومی بود که با شک خانوادش به پسر عمویش که خواستگا فوزیه یوده و بارها تهدید کرده است سریع پسر عموش مختار دستگیر شد که بزرگترین سر نخ را خودش دست مامورین داده بود و دستهاش را کامل باند پیچی کرده بود که به ماورین گفته بود روغن رو دستام ریخته است اما چند ساعت بیشتر طول نکشید که این حرومزده لب به اعتراف گشوده بود و گفته که خیلی فوزیه را دوست داشتم اما خانوادش با من مخالفت کردن و بعد ازدواجش همیشه در فکرم سکس باهاش بود چندین بار پیش امده بود که ازش خواستم باهام سکس کند که با فوش جوابم میداد و به خانوادش گفت که مزاحمشم و تمام ابروم رفت … روز حادثه دانستم تنها خانه است و رفتم تو حیاط خانشان پنهان شدم و منتظر فرصت بودم وارد خانه بشم که دیدم بیرون امد و رفت توالت و چند ثانیه بعدش سریع رفتم با دیدن من یه آه ترس کشید و خواست جیغ بزنه که سریع دست جلوی دهانش گرفتم و مدام فشار میاورد که از دستم فرار کنه و هی اشک میریخت به ارامی در گوشش گفتم دو دقیقه صبر کنی کارم تمام میکنم و میرم و تا وقتی باهات سکس نکنم نمیرم و سعی داشتم با حرف قانعش کنم که دیگه مقاومت نکند اما بیفایده بود دوسه دقیقه گذشت و وقتم کم بود و شهوت هم مرا کور کرده بود سرش که زیر بغلم بود یه لحظه گفتم بیهوشش میکنم و باهاش سکس کنم ندانستم دارم چکار میکنم فوزیه هم مدام دست و پا میزد که من بهش تجاوز نکنم با تمام توانم سرش را به عقب هول دادم و سرش به شدت به دیوار برخورد کرد و دیدم ساکت است سریع لباسهاش را دراوردم و اورا لخت کردم چشماش تو چشمم افتاد با اینکه دربدترین شرایط درد میکشید و خون زیادی از سرش رفته بود اما با نگاهش هم اصرار میکرد بهش دست نزنم و خواستم شلوارم و در بیارم و بهش تجاوز کنم که دیدم دیگه تکان نمیخوره در این چند ثانیه که از تکان ایستاد ترس شدیدی گرفتم و دیگه هرگز نتونستم فکر سکس کنم خواستم بیرون بیام گفتم نکنه بیهوش باشه و بعدش همه چی را بگه که با همان بدن لختش سر اورا بلند کردم و دوسه دیگه به دیوار کوبیدم و چون که همسایه هستیم سریع از روی دیوار پریدم و خانه امدم روی دستم چندین جا اثر گاز کردن فوزیه وجود داشت و میدانستم اولین شکشان به من است بنابراین روغن داغ کردم و با اینکه فشار جهنم را دیدم اما روی دستم ریختم و به کمک یکی از دوستان درمانگاه رفتم و گفتم در حال غذا پختن بودم که ماهی تابه افتاد و روغنش روی دستام ریخت و برام پانسمان کردن …
اینا اعترافات این وحشی بوده که نوشتم حالا اینکه بعدش چه اختلافهایی بین خانواده ها پیش امد که اینجا جاش نیست بگم و آری این زن معصوم قربانی شد و در اعلامیه فوتش هم اورا شهیده راه عصمت نام گذاشته بودن و زن کرد جانش را از دست دهد اما هرگز خواری را نمیپذیرد …
دوستان عزیز درسته اینجا سایت سکس و شادی همه است اما از همه عذر میخوام داستان آن بی غیرت را خوندم و تصمیم گرفتم اینجا بنویسم و اگه سبب ناراحتی کسی شدم به بزرگواری خویش مرا ببخشید … همه جا سکس است اما خوشا به حال کسیکه در سکس هرگز طرفش زن شوهر دار نباشد و گر قرار باشه که با کسی غیر از حلال خود سکس کنید با زنی بیوه باشد و صیغه دقیقه و ساعتی … قصد نصیحت ندارم هرکدام شما سروران گرامی در هر حال هستین شاد و تندرست باشین و ایشالا هیچکس غم مخصوصا غم ناموسی نبیند …

نوشته: خاک پای کردهای ایران …

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها