داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

یعنی دعا نویسم (۱)

سلام به همه دوستان شهوتی.
دوستان چند روز پیش برام یک مسأله درآمد با یکی سکس کردم خیلی جالب بود گفتم برای شما بنویسم.
اسم من محسن ۳۲ سالمه تو راه آهن کار میکنم با قدی ۱۸۸ و بدنی خوب دارم.
عاشق کتاب های علوم غریبه هستم و همیشه میخونم و کلی لوازم دارم حتی چند نوع پوست حیوانات.
من تنها زندگی میکنم چون راه آهن بهمون خونه داده برای خودم نشستم یک روزی یکی از دوستان آمد خونمون نشستیم پای صحبت گفت دعا نویسی میکنی ؟
گفتم نه چطور مگه ؟ گفت چرا تو دعا نویسی میکنی تمام لوازم دعا نویسی داری گفتم نه فقط دارم میخونم دیدم التماس کرد گفت یک کاری دارم برام انجام بده. گفتم بلد نیستم آنقدر گفت گفتمش باشه من تا حالا انجام ندادم و برای اولین بار میخوام انجام بدم. حالا بگو مشکلت چیه ؟
گفت عاشق یک دختر هستم بهم پا نمیده.
گفتم اسمش و اسم مادرشو بلدی گفت بله اسم دختره گفت و اسم مادرش منم شروع کردم از کتاب براش نوشتن و طبق رسم و رسوم بهش گفتم انجام بده.
بهش گفتم اولین باره اگه جواب نداد ناراحت نشی ها.
گفت خیالت راحت باشه. نوشتنی ها رو بهش دادم گفتم شبی یکی بسوزون اینم همیشه باهات نگهدار. خلاصه بعد رفت.
بعد از سه روز باورم نمیشه بهم زنگ زد گفت محسن چیکار کردی ؟
گفتم چی شده گفت دختره عاشقم شده انگاری اون دختر سابق نیست
خودم باور نکردم گفتم داری سر به سرم میزاری ؟
گفت نه جدی میگم گفتم خوبه خدا رو شکر.
چند روز بعد دیدم بهم زنگ زد گفت یک دختر خاله دارم شوهرش ولش کرده میتونی براش کاری کنی؟
بهش گفتم عزیزم من از این کار ها نمیکنم برات شناسی انجام دادم و گرفت قرار نیست برای هر کسی انجام بدم. گفت نه پول بگیر آدم مطمئنی خیالت راحت باشه.
بهش گفتم باشه بهش بگو بیاد.بعد دو ساعت زنگ زد سلام و احترام خودشو معرفی کرد و داستان برام تعریف کرد. بهش گفتم تشریف بیارید آدرس بهش دادم بعد از یک ساعت آمد دیدم تنهایی آمد تعجب کردم گفتم تنهایی گفت بله براش کتاب باز کردم و شروع کردم به نوشتن بهم گفت من دعا نمیخوام چون زود جواب نمیده زمان میبره جادو میخوام.
یک چیزی که سریع جواب بده. بهش گفتم لباس شوهرتو داری هرچی باشه شرتش باشه بهتره گفت آره گفتم برو بیارش و یک سوال دیگه ببخشید دوست پسر یا تا محرم کسی داری باهاش رابطه جنسی داشته باشی گفت نه. گفتم خوب نیاز دارم گفت برای چی ؟ گفتم باید رابطه جنسی باهات داشته باشه و آب جماع که از دوتایتون لازم دارم با پسر خاله دوست پسر یعنی با هیچ کس رابطه نداری گفت نه به خدا قسم ندارم گفتم تنها راهه.
گفت ببخشید میشه یک راهی دیگه باشه بهش گفتم حالا برو شورتو بیار و رفت شرتو آورد دیدم آرایش کرده و یک لباس دیگه پوشیده و آمد.
منم بدون تعارف شرت ازش گرفتم گفتم برو تو اتاق خواب رو تخت لباستو در بیار تا بیام منم رفتم طبق کتاب چراغ خاموش کردم چندتا شمع 🕯️ روشن کردم دیدم لخته لباس هامو درآوردم شرت شوهرش گذاشتم کنار بالشت.
گفت اینو چرا آوردی گفتم باید این باشه منم خیلی وقت بود سکس نداشتم رفتم زیر پتو یکم شروع کردم باهاش لاس زدن گفتم برام ساک بزن بعدش سکس شروع میکنم ولی هرچی آب خودمو و خودت بیشتر باشه بهتره چون باید با شرت پاکش کنم لازمش دارم . گفت باشه رفت زیر پتو شروع کرد به ساک زدن کیرم بلند شد گفت ترو خدا یواش بکن خیلی وقته سکس نداشتم کیر شوهرم نصف کیر تو هم نیست.
گفتم نگران نباش شروع ساک زدن بلند شدم خوابوندمش رو تخت باهاش بردم بالا کیرم در کسش مالیدم.
یک لحظه به خودم افتخار کردم که چنین اتفاقی برام افتاد چقدر باحاله هم پول دربیارم هم کس بکنم ولی باید حواسم باشه.
گذاشتم تو کسش آروم عقب جلو کردم که اذیت نشه و شروع کردم به تلمبه زدن سینه های نرمی داشت تقریباً سایزش ۷۵. بودن مثل موج دریا سینه هاش عقب جلو میرفتن داشتم میزدم بهش گفتم سعی کن لذت ببری چون باید ارضا بشی ابتو میخوام پاهاشو قفل کرد دور کمرم و سر و صدا میکرد هی میگفت بکن بکن منم داشتم میزدم یکدفعه تکون خورد صدای نالش آمد منم شرت شوهرش از کنار بالشت ورداشتم کیرمو درآوردم باهاش آب کسشو پاک کردم دوباره گذاشتم داخل شروع کردم به تلمبه زدن ابم داشت میومد کیرمو کشیدم بیرون ریخمتش رو شورت شوهرش بهش گفتم حال داری دوباره انجام بدیم گفت آره رفتم کیرمو شستم آمدم دراز کشیدم گفتم ساک بزن خوب ساک زد گفتم ابت کم آمد سعی کن بشینی رو کیرم بالا پایین کنی ابت بیاد وقتی بلند میشی آبت بریزه بیرون نشست رو کیرم شروع کردم عقب جلو کردن منم سینه هاش میخوردم اووووووف چه حالی میداد چند دقیقه ای طول کشید دوباره ارضا شد خوابید تو بغلم بلندش کردم شورت شوهرشو گذاشتم زیر کسش باهاش کیرمو تمیز کردم حالت داگی گذاشتم شروع کردم به تلمبه زدن از پشت صداش خونه رو برداشت بود توی حین زدن فکری به سرم زد که نباید همینجا تمومش کنم باید سکس در روز های آینده باهاش ادامه بدم ابم داشت میومد کیرمو کشیدم بیرون ریخمتش باز رو شرت شوهرش بهش گفتم بلند شو برای امروز کافیه.
گفت مگه ادامه داره گفتم یکی یا دو بار دیگه آره بستگی داره که ببینیم عکس‌العمل شوهرت چیه برو خودتو بشور و بیا تا منم باقی کارها رو انجام بدم چند تا دعا نوشتم گذاشتم تو شورت شوهرش با نخ بستمش بهش گفتم یک ظرف بدرد نخور داخل خونه اینو بزار تو با یک لیتر آب و شکر بجوشون شورت بنداز اون آب برو همون جایی شوهرت هستش در خونشون بریز و بیا چند روز صبر کن جوابشو بهم بده.
ادامه داستان برای بعد

نوشته: محسن

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها