اول از همه بگم هی چیز در این خاطره تکرار میکنم خاطره ن داستان دروغ نیست اسکلم نیستم مثل بعضی ها دروغ سر هم کنم خواهشن فوش هم ندید شخصیتتونو نشون میده.
سلام اسم من نیما هست23سالمه قدم 185وزنم85هیکلم معمولی چون اهل خالی بندی نیستم از یه خانواده ای هستم که دستشون به دهنشون میرسه یه پسرم خواهر برادر ندارم سرتونو درد نیارم برم سر اصل مطلب درضمن این یه داستان نیست خاطره اس.
ماجرا بر میگرده به 2سال پیش که تازه از سربازی اومده بودم با یکی از دوستام با ماشین تو خیابونا دور میزدیم که دوستم پیشنهاد داد که بریم یه سفره خونه به نام غلام جوجه که کنار خیابون جوی آب رد میشه تخت گذاشتن جای قشنگیه منم قبول کردم رفتیم اونجا نشستیم داشتیم شام میخوردیم که یه دفع دوستم پاشد با 2تا دختره ک اومدن رد بشن احوال پرسی کرد منم چون ناموس رفیقم برام مهمه سرمو بلند نکردم بعده این که حرف زدن رفیقم تموم شد نشست گفت پاشو جمع کن بریم گفتم کجا گفت امشب کسو کردیم گفتم برو بابا کس چی چیه کیرم توش بشین شامو بخوریم یخ کرد گفت ن به زور مارو برد نشستیم تو ماشینو دیدم جلو دتا دوختر واساد تا رنگ مانتوشونو دیدم فهمیدم همون دختران سوار شدن به رفیقم اشاره کردم کی هستن اونم گفت همونای که قراره امشب بکنی
خلاصه رفتیم خونه رفیقم آخه خونه مجردی داشت رفتیم اونجا نشستیمو پاشدم قلیون درست کردمو آوردم بر گشتم دیدم دخترا بایه لباس زیر از سرو کول رفیقم بالا میرن گفتم محمد خسته نشی بیا قلیون آوردم به دخترا هم تعارف کردم نشستیم قلیونو کشیدیمو رفیقم در گوشم گفت کدومو میخوای مگه شلواره که میگی کدوم خندیدو گفت انتخاب کن منم یه نگاه سرتا پا به دوتاشون انداختم دوتا دختر خوشگل قد بلند با هیکل سکسی فقط یکیشون پوستش سفید بود اون یکی سبزه سفیده خوشکل جذاب بود که میخش شده بودم رفیقم از نگاهم فهمید گفت لیلا پاشو با نیما برید تو اون اتاق زود تر من رفت تو اتاق منم با استرس رفتم تا رفتم تو اتاق لباشو گذاشت رو لبام همین جور لبا هم دیگرو میخوردیم از زمین جداش کردم خوابوندمش رو تخت همینجور لباشو میخوردم اومدم پایین تر گردنشو میک میزدم دست کردم پشتش بند سوتین شو باز کردم درش آوردم دوتا سینه ی سفید خوشکل جلوم بود شروع کردم به خوردنشون با دستاش سرمو فشار میداد به سینه هاش بعد این که از خوردن سینه هاش سیر شدم اومدم سراغ کسش از روی شرتش میمالیدمش ازش لب میگرفتم بعد چند دقیقه شرتشو در آوردم کسش صورتی بود حتی یه مو هم نداشت شروع کردم به خوردن اینجا بود که صدای آه و نالش بلند شد انقد کسشو خوردم که یه دفع لرزیدو ارضاء شد بلند شدگفت حالا من باید به تو حال بدم خوابیدم رو تخت شرع کرد به ساک زدن ماهرانه ساک میزد یه دفع از اتاق رفت بیرون چیزی نگفتم برگشت دیدم یه قوطی اسپری دستشه اومد اسپری رو زد به کیرم کیرم چند دقیقه مالیدش بعد نشست رو کیرم آروم همشو کرد تو کسش شروع کرد به بالا پایین کردن خودش تنها صدایی که به گوش میخورد صدای آه آه کردنش بود به همه حالتی کردمش بعد 20دقیقه داشت آب میومد چون اسپری زده بودم دیر اومد سریع کیرمو در آوردم اونم فهمید شروع کرد به ساک زدن که آبمو ریختم تو دهنش همرو هم خورد الانم2سال از اون ماجرا میگذره منم بالیلا دوست شدم که هفته ی یه بار این کارم شده که برم بکنمش. امیدوارم خوشتون اومده باشه. پایان
نوشته:؟