داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دخترداییم زنم شد

سلام دوستان.اولا بگم داستان واقیعیه به غیر از اسمامون و ماله تقریبا دوسال پیشه.من علی هستم والان بیست و دو سالمهه داستان سکس با دخترداییم مهناز را براتون بگم که منجربه ازدواجمون شد.من پسری با ظاهری متناسب هیکل خوب و بدنسازی شده هستم هفتادوپنج کیلو وزنمه178قدمه.از شاه کس فامیل بگم یعنی مهناز قد 175وزن هفتاد.سایز سینه ها هفتاد و پنج با نوک سینه های صورتی و شق.شکم نداره باسنشم به هیکلش میاد.کلا همه چیزش متناسبه.صورتشم زیبا و موهای بلوند خیلی هم سفیده. درضمن بیست و پنج سالشه.ی روز مهمونی دور هم بودیم رفتم تو کفش اخه خیلی عالیه.رفتم پیشش و با بقیه دخترا فامیل حرف زدیم اخه من پسرکوچیکه فامیلم و همه دوسم دارم.وقتی پیشش نشسته بودم رون پاش رو زانوم بود حس خوبی بهم میداد.بعد از اون شب اکثر شبا بهش پیام میدادم اونم جوابما میداد باهم از قبل صمیمی تر شده بودیم بهم میگفت جوجه منم خوشم میومد سربه سرم میذاشت.ی روز وقتی از دانشگاه اومد خونشون(دانشگاه راه دور میره) باهم قرار گذاشتیم بریم بیرون.با ماشینم رفتم دنبالش اینم بگم وضع مالیمون انقدرخوبه که همه ارزوشون بود تو شهرمون با من باشن.ماشین زیر پام هم ی جنسیسه. رفتم دنبالش و رفتیم ایس پک خوردیم بعدشم اجازشا گرفتم و رفتیم اصفهان به مونه کتاب خریدن.رفتیم تا بعد ظهر اصفهان حسابی بهمون خوش گذشت وقتی رفتیم سینما داخلش که رفتیم وقتی داشتیم فیلم نگاه میکردیم دستمو گرفت وگفت خیلی بهم خوش گذشته امروز و اروم ی بوسم کرد.بی جنبه نبودم چون فهمیدم منظور بوسش سکس نبود.وقتی اومدیم بیرون توصورتم نگاه نمیکرد پرسیدم چته شد گفت به خاطر بوسی که تو سینما کردم خجالت میکشم.سوار ماشین شدیم منم ی دفعه بوسش کردم و بهش گفتم حسابمون پاک شد خجالت نکش برگشت بهم گفت پرو و ناز میکرد.اما ی لحظه ام حس نمیکردم اینا به خاطر سکس بامن باشه چون رفتارش اینطور نبود.صداقت تو چشماش بود.چند وقتی از اون روز گذشت و من دیگه نمیخواستم باهاش سکس کنم ولی اندامش نمیذاشت.وقتی دانشگاه تعطیل شد اومد خونه بیشتر شد رابطمون به طوری که من ازش خاستگاری کردم اما اون رد کرد.ی روز بهش گفتم میخوام اپارتمانما نشونت بدم میای؟گفت میام.اپارتمان مبله بود.وقتی رفتیم تو گفت خیلی شیک و لوکسه منم بهش گفتم فقط تو رو کم داره.اومد کنارم رو مبل و اومد تو بغلم و گفت علی جان من تورو دوس دارم و ارزو هر دختریه باتو باشه.بهم گفت تو این یک سالی که رابطمون زیاد شده همش میترسیدم پیشنهاد سکس بدی بهم چون نمیخواستم تا زمانی که ازدواج نکردم محبت تو رو از دست بدم.حق داشت همه جوره هواشا داشتم.عاشق شده بودم شدید.تو بغلم فشارش دادم و سرما گذاشتم رو شونش چیزی نگفت.بهش گفتم کاش این فاصله سنی را نداشتیم.به خدا برامن موردی نیست مهناز من میخوامت.بازم گفت ن.رفتیم رو تخت دراز کشیدیم چایی اوردم خوردیم باهم حسابی حرف زدیم نمیدوم چی شد که لبامون توهم قفل شد.بهش گفتم مهناز نمیخوام ناراحت بشی ازم اگه دوس نداری ادامه ندم من حالم عادیه.مهناز گفت علی جان من نمیخوام تو ناراحت بشی به خدا تا حالا باهیچ کس نبودم ولی حالا من دراختیار تو هستم توبه من خیلی محبت کردی.منم از خداخاسته شروع کردم.لباساشو در اوردم لخت مادر زاد شد بدنش از سفیدی مثل الماس میدرخشید.سینه های زیبا و شقش را با ولع میخوردم اونم حسابی حال میکرد.گردن و لباشم میخوردم.رفتم سراغ کسش.باورم نمیشد مو اصلا نداشت سفید بود با داخل صورتی سوراخ کونشم صورتی بود.شروع کردم به خوردن کسش اونم اه و ناله میکرد.سوراخ کونشم میخوردم مثل وحشیا.هم اون باکره بود هم من.بهش گفتم اگه دوس داری کیرما بخور قبول کرد حرفه ای نبود ولی عالی بود.دیگه وقتش بود خوابید منم خوابیدم روش کیرما اروم فرستادم توش ی کیر کلفت و هفده سانتی.وقتی سرش رفت تو اروم همشا کردم توش اونم حسابی دردش اومد.وقتی جاباز کرد شروع کردم به تلنبه زدن سریع و سریع تر میکردمش اونم جیغ میزد و کم کم جیغش به اه و اوه تبدیل شد.معلوم بود نداده چون خیلی تنگ بود.در حالت های مختلف کردمش و برا اینکه هیکلش به هم نخوره ابمو ریختم رو باسنش.رفتیم بدنامونا زیر دوش شستیم.و نیم ساعتی پیش هم خوابیدیم.بعدش رسوندمش تاسر کوچشون و رفتم خونه.بعد از یک ماه دیگه باهم سکس نکردیم.مادرم که متوجه رابطمون شده بود قرار خاستگاری گذاشت منم قبول کردم چون از خدام بود.رفتیم خاستگاریش اونم جواب مثبت داد الان یک ساله شش ماهه ازدواج کردیم و من واقعا خوشحام

نوشته:‌؟

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها