داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

داستان من و اعظم گشنه (۱)

سلام خدمت دوستان اول از همه بگم این داستان واقعیه و سکسی هم نیست بیشتر آموزنده است که نرید دنبال سکس و این برنامه های کثیف . هرکیم میخواد فحش بده پیشاپیش شاشیدم به هیکلش
داستان از اونجایی شروع شد که ، آخ یادم رفت خودمو معرفی کنم . من سعید هستم معروف به سعید سگ دست ، 25 سالمه این خاطره واسه پنج ساله پیشه گفتم به عنوان یه تجربه براتون بنویسم بلکه آدم شید .
داستان از جایی شروع شد که یه روز صبح تو تعمیرگاه داشتم ماشین یه بدبختیو جفت و جور میکردم که یهو دیدم آمپر خودمم رفته بالا و همین روزاست که واشر بسوزونم . خلاصه این ور اون ور ، یه رفیقی داشتم به اسم افشین گراز ، زنگ زدم بهش و اونم شماره ی کسکشه شهرو بهم داد و خلاصه سر ظهر من زنگ زدم به این آقایی که نمیشناسم گفت بیا فلان جا پولم بیار با خودت . رفتیم سر قرار یه پارکی بود و یه آقای دیلاق قد بلند کمی سیه چرده تقریبا 35 سالش اینا اومد گفت سعید سگی تویی ؟ گفتم خودمم ، گفت پولو بده بیاد ، گفتم این واسه طرف حسابمه نه تو ، نگو حق کسکشیشو میخواد ، 50 ازم گرفت گفت اینجا د
ستشویی داره اگه سولاخی هستی بریم رو کار گفتم نه داشی شماره اشتباهو گرفتی آدرسو بده بیاد . آدرسو داد و گفت طرف کارش درسته اسمشم اعظم گشسنه س دافی دافیه و خوش بر و رو و قیمتش ساعتی 300 تومن بگو منو جمشید کار بلد فرستاده . خلاصه رفتم سره آدرس این زنیکه و زنگ آیفونو زدم و بدون اینکه جوابی بده درو با دکمه ی آیفون باز کرد و رفتم داخل خونه و اتاق . یه حس ترسی داشتم چون کسی جلوم نیومد حتی جواب ایفونم ندادن و گفتم سلام . فلانی منو فرستاده . هستی صاحب خونه ؟ تلوزیون روشن بود و اخبار داشت درباره توافق هسته ای با استعمارگران غرب خبر میگفت که یهو شاتالاق درب اتاق از پشت
سرم بسته شد برگشتم دیدم اعظمه ، وای اعظم نگو دیو سیاه بگو . از اعظم بگم یه زن چاق و قد 180 از من یکم بلندتر بود و قیافه در حد موتورهای سه چرخ هیتلری ، خیلی وضعش داغون بود اندازه ی بشکه چربی داشت .
توی صدمی از ثانیه تمامی احتماات رو تو مغزم چک کردم که چیکار کنم به این نتیجه رسیدم 300 واسه این بوزینه ی دریایی زیاده اصلا مفتشم گرونه پشیمون شدم ، واسه اینکه بپیچونم برم خونه مون ، الکی گفتم من تعمیر کار برقم و مثل اینکه زنگ زده بودید واسه تعمیر ، ، همچنان که دستشو رو در تکیه داده بود گفت تو گوه خوردی با جد آبادت حرومزاده . پولو بده بیاد گوه اضافه هم بخوری جیغ و داد میکشم همسایه ها و بکنام بیان کونت بذارن !!
وای نه راه پس داشتم نه راه پیش . گفتم بیا این پولت ولی من میرم ، باور کنید خیلی افتضاح بود طوری که نمیشد نگاش کرد ، پولو گرفت و گفت من حروم خور نیستم بکن لباساتو جوجه روغن نباتی ! یکم التماسشو کردم بذاره برم دستمو گرفت بزور شلوارو شورتو در اورد و خودشم همین طور ، بعدش از یقه ی لباسم چسبید یه کوچولو بلندم کرد انداختتم زمین خودشم مثل یه گوریل گرسنه افتاد روم انگار که میدون کشتی کجه و اونم آندر تیکره . همین که پرید روم مهره های کمرم ضربه خورد و چنان هواری کشیدم که ترسید گفت چی شد . یعنی داغون شدما . خلاصه ی مطلب سرتونو درد نیارم رفت آب قند اورد و کرم و اینا مال
ید بهم ، بعده بیست دقیقه که حالم جا اومد از خونه پرتم کرد بیرون و پولمم پس نداد . از همون جا مستقیم رفتم بیمارستانو کلی خرج دوا درمون کردم . و اما من همین طور که رو تخت بیمارستان از درد به خودم میپیچیدم برای انتقام و پولی که ازم رفته بود نقشه ها کشیده بودم . ادامه ی داستان رو به زودی براتون مینویسم. منتظر باشید…
نوشته: سعید سگ دست

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها