داستان لز با رویا

زمان ارشدم بود اتاقا دو نفره شده بود هم اتاقی من لیلا که۲۶سالش بود و از من ۵سال کوچیک تر . دختری محجبه که من همیشه از خودم وقتی که میدیدمش شرم میکردم هر چند کن حجاب من آنجنان بد نبود فقط چادری و مقنعه پوش نبودم اما همون شالیم که سرم میکردم نهایت سعیمو میکردم که موهام دیده نشه خلاصه با وجود این همه فقط بیرون خوب بودم اما از درون واقعا چیز دیگه ای بودم.یک لزبین فاعل.
ازدواج نکرده بودم چون واقعا دوست نداشتم یک مفعول باشم فقط میخواستم یکی رو بکنم همه ی این ها رو با وجود هم اتاقی خوش اندامم تحمل میکردم چون میترسیدم بهش بگمو اونم جواب رد بهم بده و بعدا برام دردسر بشه رویا با اینکه بیرون خیلی محجبه بود اما توی اتاق لباسای تنگ میپوشید مثلا تاپی که چاک سینشو معلوم میکرد و قشنگ بزرگی سینشو به رخ میکشید یا شلوارکای خیلی کوتاه یعضی اوقاتم دامن هایی که از شلوارک هاشم کوتاه تر بود اینا رو میزاشتم بر حسب راحتیش با من اما انگار قضیه چیز دیگه ای بود…،
یه شب روی تختامون نشته بودیم(تخت روبه روی هم)که رویا پاهاشو داد بالا و جمع کرد انگار حواسش نبود چشمم افتاد به کص لختش که روش شرت نداشت و گوشتی بودنش خیلی تو چشم میزد.متوجه نگاهم که شد سریع جلو شو گرفت و گفت ببخشید از حموم که اومدم یادم اومد شرتم تو اتاقمه برای همین دامنو پوشیدم که بیام ورش دارم بپوشمش اما پاک یادم رفت
نه بابا عیب نداره پیش میاد دیگه(از کتاب پنگوئن هاهم زانو دارند?)
خلاصه اونشب اومدم مثل همیشه زود بخوابم اما فکر کوصی که دیده بودم نمیزاشت بخوابم
که یهو صدای آه و اوه از پشت سرم شنیدم(رو تخت پشتم به رویا بود)
برگشتم ببینم چی شده که با بد ترین صحنه رو به روشدم رویا سوتینشو انداخته بود یه طرف سینه هاشو از زیر لباس در اورده بود و بایه دست داشت مچالش میکرد با دست دیگشم کوصشو دامنشو داده بود بالا میمالید گوشه ی لبشو گاز میگرفت چشاشم محکم روی هم دیگه فشار میداد یکم تو حالت هنگ موندم ولی بعد مثل دیدن فیلم های سوپر لذت بردم از دیدن کوص و ممه ی مرواریدیش یعد دستشو از روی کوصش برداشتو ایندفعه با دوتا دستش ممهاشو میمالید از فرصت استفاده کردم و رفتم طرفش و پایین تخت نشتم و شروع به خوردن کصش کردم یک لحظه از جاش پرید ولی یک گاز کوچولو از چوچولش گرفتم که آخش رفت هوا سریع پاشدم جلوی دهنشو گرفتم ومحکم زدم روی کصش و گفتم ازت یه فیلم گرفتم اگر بهم خوب سرویس ندی کاری میکنم هر چی آبرو حیثت داری از بین بره
مگران بهم نگاهی انداخت و کمی سرشو به معنی باشه تکون داد چند تا ضربه ی دیگه محکم روی کوصش زدم که میخواست بلند جیغ بزنه امت محکم جلوی دهنشو گرفتم و از پشت با یه دست کمرشو گرفتم و با یه دستم از زیر پاهاشو بلندش کردم انداختمش روی تخت (۷۶کیلو وزن خودم رویا۵۴)کیلو دامنوشو کشیدم پایین و لباسشم در اوردم حالا لخت لخت زیر دستای من بود .(جوووون??)
با ولع شروع به خوردن و مالیدن کصش کردم اونم انگار داشت بد جور کیف میکرد چون وسطش حرفای سسکی میپروند
مثلا=بخور لطفا بارم بخور همش مال خودته و…
رفتم بالا ممه هاشو بوسیدمو و بعد شروع به مکیدن کردم وسطاش گازای ریز ریزیم میگرفتم ???
دیگه آهو اوهاش داشت کبوترای محلم خبر میکرد برای همین شروع به لب گیری ازش کردم زیاد وارد نبودم ولی اون لامصب بد وارد بود (??)
گفتم میخوام بکنمت
گفت دخترم
از کون که پرده زده نمیشه
چییییی از کون؟(نه په از لب?)من میترسم!!(کلک تو که به هزار و یک روش ممکن لب میگیری نمیتونی به به روش ممکن کون بدی)
بعدا خودت کیف میکنی
نه تو رو جون خودت(آقا چرا پای منو وسط میکشی حالا اون که در هر صورت کخشو میریزه??)
ااااه بدو دیگه
برش گردوندم گفت سریع کون تو بده بالا و گرنه همینجوری میکنم تو کونتا
باشه بابا
بدو من کون میخوام
کون کن عالم??
زر زر موقوف کون ده عالم??
بعد از کلی مصیبت کون گندشو داد بالا
حالا یک دو سه همه بی خیال قصه یک انگشت یه دفعه کردم تو کونش که جیغش رفت هوا
خفه شو الان از حراست میان میکننتا اونم نه فقط از کون از کون و کوص
کثافت آروم بکن بار اولمه یهو یه انگشتو کردی تو انتظارم داری جیغ نزنم
باشه باو حالا تو ام با یکی فعلا میکنمت
اگه گشاد بشه چیکار کنم ؟؟
این همه دوا دارو که فقط واینستادن گشادیتو نگا کنن به فکر تنگیشم هستن دیگه
مطمئنی؟؟
تو کونتو بده بقیش بامن
پس برو ادامه
خلاصه دو انگشت سه انگشت چهار انگشت پنجمی دیگم بنده خدا از حال رفت گفتم پنجمی حالا عیبیم نداره بندازیم واسه بعدا(خب باهوش مامان تو یه سوراخ اندازه عدس چار تا انگشت فرو کردی نکنه انتظار داشتی بیاد واست قرم بده??)
وای تو رو خدا دیگه بسه نمیتونم واقعا
۳بار آبش اومد این وستا ۳بارشو مثل چی خوردم(خاک تو سرت??)
باش اصلا بقیش واسه بعدا
حالا فیلمو سریع پاک کن
گوشیم دست تو بود خودت ورش دار پاک کن
وا اونو که قبل اون دادی بهم
خب الان که دستم نیست
آها تو کیفمه…صبر کن ببینم پس تو …گوسالهههههه میکشمتگن
نا داری پاشو بکش
بعدش که دوباره خوب میشم
خب …باز دوباره میکنمت???
از جلو چشام خفه شو ساره
ن.م.ی.خ.و.ا.م
واستا حالا ??
اونجوری باید تا آخر عمرم سر جام وایستم و من به علف علاقه ای ندارم
گمشووووووووو،،،و???
این بود داستان من امیدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: Lez