داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

داستان سکسی مامان مهربون

مامان مهربون من سلام امروز مي خوام از مامانم براتون بگم که هم خانم ها از تجربيات مامانم استفاده کنن هم آقايون از شنيدنش لذت ببرن من ميلاد هستم 19 سالمه بابام يه بازاريه ورشکستس و متاسفانه از وقتي که ديدمش پاي منقلو بافوره يه خواهربزرگتر ازخودمم دارم که تو شيراز دانشجو و يه مامان تپل دارم که اسمش مريم حودود44 سالشه البته عکساي 10 سال پيشروکه نگاه ميکنم خيلي لاغرتراز الان بوده ولي الان بزنم به تخته توپ توپ شده يه هيکل گوشتي و نرم با رونو کون گوشتي سفيد سينه ها و شکمش معموليه ولي از کون نگواصلا به بالا تنش نمييا همچين چيزي داشته باشه از همونا که من ميميرم براش.

مامان هيچ وقت دامن نمي پوشه هميشه يا شلوارک نخي پوشيده که از بس نازک رنگ شرتشم معلومه يه شلوار استرج تنگ که کونش تو شلوار جا نميشه ولي از بس نرم و شل حتي وقتي شلوار استرجم جمش کرده باز موقع راه رفتن ميلرزه و ميماله به هم مامان مريم حتي جلو مهمونا هم با شلوار استرج ميگرده که خيلي تابلو بابامم که ديگه خيلي غيرتي بشه بهش ميگه يه دامن بپوش ولي مامان ميگه دستو پاگيره نمي خوام مرداي فاميلم که چشاشون همش دونبال کون مامان وقتي راه ميره همه لرزشو لمبراي گوشتي شو نگاه ميکنن مامان مريمم يکم يشتر قرش ميده جوري که تابلو نشه ولي من چون حالت عاديشو ديدم ميفهمم که داره از قصد کونش قرميده موقه راه رفتن از اين که مردارو با کونش ديونه کنه خوشش ميياد برالعس زناي فاميل که از چشم چرونيه شوهراشون حرص ميخورن برا همين خونه ما خيلي کم مهمون ميياد ولي بابا مامان هفته اي دو سه شب ميرن مهمونيهاي دوستانه با دوستاي بابام خداي خيلي به ما کمک ميکنن اگه اونا نبودن نمي دونم خرج خونه ما از کجا در مييومد بابام که بيکار تازه يه خرج عملم داره مامانم که کار نمي کنه منم تو خونه تنهام مامان هميشه قبل مهموني ميره حموم وکلي به خودش ميرسه نمي دونين چه لعبتي ميشه آرايش غليظ با لباساي بازمن که پسرشم آرزوي کردنشو ميکردم کونش از رو مانتو هم معلوم بود چقد گندس و زورکي اونجا جا شده. تا پاشونو از در بيرون مي زاشتن من ميرفتم سر لباس زيراي مامان که تو حموم بود واي هنوز بوي تنشو ميداد شورت کرستشو ميماليدم به کيرم و با هاشون حال ميکردم اين کار هميشگي من بود تا اينکه يه شب وقتي لخت رو تختم بودم شورت مامانم روي صورتم بوش ميکردم و باهاش جق ميزدم وقتي آبم امد خيلي احساس خستگي کردم انگار ديگه هيچ انرژي نداشتم و همونجوري خوابم برد.صبح که پا شدم ديدم شرت کرست مامان نيست پتومم کشيده شده روم واي انگار دنيا رو سرم خراب شد نمي دونستم الان که مامان منو ببيبه چي ميشه اصلا نمي تننستم تو روش نگاه منم تو همين فکرا بودم که مامان گفت ميلاد جون پاشو ديگه مدرست دير ميشه ها منم که نمي دونستم بايد چيکارکنم لال شده بودم هيچي نگفتم يه چند دقيقه که گذشت مامان امد تو اتاقم گفت پاشو ديگه تمبل منم از خجالت زير پتو بودم ولي برالعکس مامان از هر روز مهربونترشده بود شايد نمي خواست جلو بابام تابلو کنه تا بعدن خودش پدرمو در بياره شنيدم که صداي درامد بابام از خونه رفت بيرون(احتمالان دونبال جنس) بعد مامان امد پتورو زد کنار گفت چيشده حالت خوب نيست منم با تتپته گفت نه مامانم گفت آره رنگت پريده عيبي نداره استراحت کن عزيزم من زنگ ميزنم با مدرسه هماهنگ ميکنم بعد رفت که زنگ بزنه من گريم گرفته بود نمي دونستم بايد چيکار کنم بعد مامان امد تو اتاق گفت خوب حالت چطوره من باز هيچي نگفتم مامان پتو زد کنار وقتي ديد من دارم گريه ميکنم نشست کنار تختم گفت چي شده منم بي اختيار بقلش کردم و گريم بيشتر شد همش بهش التماس ميکردم که مامان غلط کردم گوخوردم ببخشيد تورو خدا به بابا چيزي نگو مامان سرمو آورد بالا گفت چي ميگي تو چرا گريه ميکني من نمي فهمم منم گفت به خاطر کار ديشبم مي دونم که فهميدي بعد مامان گفت آهان جريان اينکه رفتي سر لباس زيراي من و باهاشون جق ميزدي اين کلمرو که گفت ميخواستم آب بشم ولي مامان بغلم کرد گفت عيبي نداره عزيزم من که ناراحت نشدم حالا که چيزي نشده پاشو بيا صبونتو بخور بعد دربارش با هم حرف ميزنيم منم رفتم صورتمو شستم سر ميز صبحانه مامان گفت ديگه نبينم گريه کني ها مرد گنده زشته من گفتم آخه من کار اشتباهي کردم مامان گفت نه شايد اگه منم جاي تو بودمو بهم فشار مييومد همينکارو ميکردم آخه من قبل از اينکه معنيه کامل سکس رو بفهمم ازدواج کردم وبهم فشار رواني نيومد ولي به تو حق ميدم ميدوني من اشتباه کردم من يجوراي حواسم نبود که تو بزرگ شدي غيراز غذا پول توجيبي نيازهاي ديگه ايم داري که من بي توجهي کردم منم سرم پايين بود از اين که مامانم با اين اتفاق اينجوري برخورد کرده بود خيلي بهش افتخار ميکردم آخه فکر نميکنم هرکسي با اين روشن فکري برخورد کنه بعد گفت حالا يا باييد برات زن بگيرم يا يه فکر ديگه برات بکنم بعد گفت تو برو استراحت کن تا منم برم يه دوش بگيرم ديشب دير امديم حالشو نداشتم دوش بگيرم بعد رفت حموم منم رو تختم دراز کشيده بودم وبه حرفاي مامان فکر ميکردم. چند دقيقه بعد مامان صدام کرد تو اتاق رفتم ديدم هنوز ربدوشامش تنشه گفت مدرسه رو که الکي پيچ.ندي بيا موهاي منو سشواربکش يه کاره مفيد بکون(بکون آخر حرفشو خيلي با تاکيد گفت) نشست رو صندلي ميز توالت اتاقش منم پشتش وايسادم و شرو کردم موهاشو سشوار کشيدن بعد مامان سر حرفو باز کرد گفت خوب دوست داري زنت چجوري باشه من گفتم مامان شوخي ميکني گفت نه جدي ميگم ديگه وقتشه که يکي کنارت باشه تا تنها نباشي بري سر وقت لباس زيراي مامان يکي باشه که حسابي بهت حال بده منم خجالت کشيدم دوباره گفت نگوفتي دوست داري زنت چجوري باشه منم گفتم چيبگم آخه مامان گفت خجالت نکش دارم نظرتو ميپرسم منم همون چيزي رو که واقعا دوست داشتم گفتم گفتم يه زن تپل مپل مامان زد زير خنده گفت اي بد جنس پس از خانمواي تپل مپل خوشت مياد گفتم آره بعد مامان گفت واي ي ي چقد گرمم شد و کمربند ربدوشامشو باز کرد من از بالابراي اولين بار سينه هاي مامانو ديدم عجب سينه هاي داشت کامل کرستو پر کرده بود خيلي قلمبه بوداز بقل شونش روناي سفيدشو که ديدم نفسم بند امد دستم خشک شد مامانم فهميد گفت کارتو بکون منم ادامه دادم يه کمي شکم داشت ولي انم قشنگ بود روناشو که نگو تمام صندلي رو پر کرده بود سفيد سفيد مثل برف خيلي پوست سفيدو زندهاي داره حتي يه ذره هم چوروک نخورده از بس به خودش ميرسه. بعد مامان گفت از کجاي خانوماي تپل مپل خوشت مياد منم با پروي گفتم از رونا باسناشون تازه خانوماي تپل سينه هاي بزرگم دارن که خيلي دوست دارم فقط شکمش خيلي گنده نباشه بعد مامان با خنده گفت خوب ديگه نون اضافه نوشابه چيزديگه نميخواي من يه دم چشام رو سينه هاي نپل و روناي گوشتي مامان بود کيرم ديگه داشت ميرسيد به کمرمامان بعد مامان از جاش بلند شد ربدوشامشو در آورد گفت اينا که گفتي ميشه اين که جلوته از اين بدن خوشت مياد من سورخ شده بودم بعد مامان گفت توام که کشتي منو با اين خجالت کشيدنت هرجي ميشه سرخ ميشه منو نگاه کن ميگم خوبه؟ دوست داري منم گفتم آره عاليه بعد مامان گفت خوب حالا که پول مول نداريم تورو داماد کنيم توام هنوز سنت کمه و آمادگيشو نداري مهمتر تا بگرديم دونبال يه عروسه تپل مپل که مثل منم باشه (ن ديگه داشتم ميمردم مامان حي حرفشو طولاني ميکرد) تا اون موقع من خودم ميشم زنت چطوره گفتم چي مامان با لبخند گفت ما ميشيم زنو شوهر چطوره من نمي دونستم چي بايد بگم مامان گفت از جلو شلوارت که معلومه خيلي خوشحالي ولي باز روت نميشه بگي بعد مامان منو انداخت رو تخت شلوارمواز پام در آورد گفتم مامان اين کار درست نيست مامانم گفت مگه کاري که تو ديشب کردي درست بود بعد کيرمو از رو شرت گرفت گفت درش بيار ببينمش ديشب با اين که بي حال بود ولي چيز خوبي به نظر ميومد بعد شرتمم کشيد پايين و کيرمو گرفت و دستش فشارميداد سرشو ليس ميزد چشاش خمار خمار شده بود بعد گفت توام مشقول شو ديگه بهت نمي ياد اينقد دستو پا چلفتي باشي نشون بده پسر مني منم که ديگه مجوزو از مامان گرفته بودم پريدم روشو کلي ماچش کردم مامان قح قح ميخنديد ميگفت چيکار ميکني ديونه منم ازش تشکر ميکردم بعد سينه هاي تپلشو از تو کرستش در آوردم و مثل مرداي تو فيلم سوپرا هم ميمکيدمشو هم ميليسيدم مامان خيلي خوشش امده بود سرمو فشار ميداد تو سينه هاش بعد رفتم سر شرتش درش آوردم واي چه کسي داشت مامان پف کرده و تميز خيلي خوشکل بود نمي دونستم کجاشو بخورم کسشو شکمشو روناشو همه جاش خوردني بودن مامان ديگه نمي تونست چشماشو باز کنه روناشو ميچسبوندم به هم و صورتمو ميکردم لاش چه حالي ميداد نرم سفيد سير نميشدم مامان سرمو آورد جلو کسش که يعني کسمو بخور منم مي لسيسدمش مامان ديگه صداش در آمد گفت نليس بمکش محکم بمکش منم چوچولشو ميمکيدم مامان داشت آخ و اخ ميکرد بعد شل شد يه نفس عميق کشيد منو کشيد رو خودش محکم بقلم کرد واي چه حس خوبي بود لخت لخت بقل مامان خودمو بيشتر بهش ميچسبوندم تا تمام بدنم بماله بهش چه بدن نرم و گوشتي بعد گفت ديدي گفتم بهت نمياد پخمه باشي منم تو بغل مامان ميلوليدم و لذت ميبرم مامان داغ داغ شده بود من از ان بدتر بعد مامان گفت خوب دوست داري مامانو چجوري بکوني هميشه تو فکرت چجوري مامانو ميکردي همونجوري بکون باشه گفتم باشه ميشه برگردي مامانم برگشت انگار ميخواد آمپول بزنه انم چه آمپولي واي اصلا فکرشم نمي کردم کون مامان اينقد خوشکلو بزرگ باشه با اينکه خيلي ديد زده بودمش ولي لختش يه چيز ديگه بود هم بزرگ بود هم نرم دستمو از بالا شونه هاش آروم ميکشيدم تا روي کونش ميماليدمش مثل موج تکون ميخورد خيلي گنده بود نمي تونم براتون خوب بزرگيشو توصيف کنم حدودي عرضش سه وجبو نيم ميشه مثل کوه ميمونه قلمبه نرم سفيد ديگه آدم از يه کون چي ميخواد طاغت نياوردم شيرجه زدم با صورت تو کون مامان صورتمو فرو ميکردم تو دوتا کوه گوشت مامان سير نميشدم بعد لمبراي کونشو از هم باز کردم سوراخ قهواي شو ديدم خيلي تر تميز بود مامان حسابي به خودش رسيده بود صورتمو کردم لاي لمبراي مامان ودستامو ول کردم صورتم گير کرده بود ان لا به زور زبونمو ميزدم به سوراخش که مامانم خيلي خوشش مييومد از تکوناي که ميخورد معلوم بود يکم که سوراخشو ليسيدم مامان بلند شد گفت صبر کن الان ميام بعد از رو تخت پاشد رفت بيرون اتاق واي کونش چه خود نماي ميکرد موقع راه رفتن مثل ژله ميلرزيدو ميماليد به هم لمبراش همديگرو هول ميدادن چپ و راست روناش اينقد تپوله که وسط پاش معلوم نيست بعد رفت بيرون اتاق منم با چشم تعقيبش ميکردم خيلي با حال بود بهترين کون دنيا بود برا من. بعد با يه قوطي کرم که عکس يه زن لخت روش بود امد گفت اينم وسيله کارگفتم مامان خيلي کون قشنگي داري وقتي راه ميره آدمو ديونه ميکني بعد مامان گفت پس هنوز خبر نداري توش چه خبره امد دوباره خوابيد رو تخت کرمو داد دستم گفت کيرتو با سوراخ کون منو حسابي چرب کن ميخوام ببينم چيکار ميکني ها من سريع دست به کار شدم اول کيرمو حسابي کرم زدم بعد مامان طاق باز خوابيد و پاهشو جم کرد تو شکمش لمبراي کونش قشنگ از هم باز شدن و سوراخش زد بيرون منم سوراخ مامانو حسابي کرم زدمو انگشت کردم به مامان گفتم چهار دستو پاشو ميخام وقتي ميکنمت لرزش لمبراتو ببينم مامان گفت انجوري نصف کيرت لاي لمبراي کونم حروم ميشه چيزيش به من نميرسه ولي چون دوست داري باشه سريع برگشت منم کيرمو گذاشتم دم سوراخ کونش و سرشو آروم کردم تو همينجوري نگر داشتم و از بالا کون قمبول کرده مامانو نگاه ميکردم بعد مامان گفت بغيشم بکن تو واي نمي دونين وقتي کيرم رفت توش ديگه داشت ميسوخت خيلي داغ بود من که داشت نفسم بند ميومد مامانم ميگفت بيشتر بيشتر من تا جاي که ميشد کردم تو بعد کشيدم بيرون و دوباره کردم تو ديگه تند تند تلمبه ميزدم وقتي روناي پام با لمبراي مامان ميخورد به هم شالاپ شالاپ صدا ميداد بعد مامان گفت بکون تو نيگردار منم کردم تومامان خودشو هي شلو سفت ميکرد که کيرمو تو خودش حس کنه منم خوشم ميومد بعد دوباره شروع کردم به کردن رو کون مامان موج راه افتاده بود خيلي قشنگو حشري کننده بعد مامان دوباره به همون حالت اولش برگشت گفت حالا تا تح بکون تو من کردم کونش باز شده بود تا تح کيرم رفت تو کونش نمي دونم چيشد که مامان يه آه بلند کشيد ديونه شد گفت بازم بکن بکش بيرون دوباره تا تح بکن منم چند بار ديگه ايکارو کردم حس کردم آبم داره مياد به مامان گفتم گفت بريز تو کونم عزيزم آخ جون آبت امد ديگه آبتو حدر نديا هميشه بريزش تو کون مامان باشه باشه باشه و خودشم آبش امد منم با همون حالت خوابيدم روش مامان عرق کرده بود ازش تشکر کردم بعد تو بغلش از حال رفتم خيلي خوب بود نمي خواستم از جام بلند بشم بعد به مامان گفتم چي شد که يدفه داد زدي درد گرفت مامان گفت نه نمي دونم چيه ولي وقتي حشري ميشم يه چيزي تو کونم به خارش ميفته که اون تح محاست تا کير نره توش آروم نميشم بايد تا تح بره تو کونم بماله بهش تا از خارش بيفته منم اون حالتو خيلي دوست دارم سير نميشم ازش( قابل توجه خانم ها از تجربيات مامان جونم استفاده کنين) برا همينه که روز به روز پربار تر ميشه يعني الان با کمال ميل حاضرم باز کونمو بگاي حالشو داري منم گفتم حتما منم از کونت سير نميشم مامان جون گرم صحبتاي سکسي بوديم که تلفن زنگ زد مامان پاشد بره جواب بده که ديدم آبم از کونش زده بيرون و روي لمبراي کونش پخش شده بهش دستمال دادم که خودشو پاک کنه ولي گفت نه اين حالتو دوست دارم وقتي لاي کونم پرآب کيره و ليذ ميخوره رو هم مورمورم ميشه دوست دارم بعد با همون رقس قشنگ کونش رفت تلفن جواب بده منم از پشت نگاش ميکردم باورم نميشد من الان اين کونو کرده بودم برام غيره ممکن بود ولي شده بود………… ……. من رو تخت ولو شده بودم و مامانو نگاه ميکردم ديدم مامان داره همش ميگه نميشه چرا نمي فهمي ميگم الان نه نمي دونستم موضوع چيه بيشتر که دقت کردم ديدم مامان ميگه الان مهمون دارم نميشه بزار برا بعدا يه چند دقيقه اين حرفارو تکرار کرد و بلاخره گوشي رو قطع کرد بعد امد رو تخت خوابيد گفتم مامان چي شده کي بود گفت هيچي يکي از دوستاي بابات بود گفتم چي کار داشت گفت ولش کن الان ميياد ميفهمي منم رفتم تو بغل مامان پوست نرم بدنش آرامش ميداد بهم بعد مامان گفت مي خوام يه چيزي رو بهت بگم ولي بايد قول بدي توام مثل من منطقي برخورد کني باشه منم گفتم باشه مامان شروع کرد از سکس و فانتزي سکسي حرف زدن و خود منو مثال زد و گفت مثلا فانتزي سکسي تومامانت که من باشم بود که هيچ مادري اين کارو برا بچش نميکنه درسته منم گفتم درسته بعد مامان گفت ولي من خودمو در اختيار تو گزاشتم تا هرکاري ميخواي بکوني حالا ميخوام از فانتزي سکسي خودم برات بگم خوب ببين من يه زن خيلي خيلي حشري هستم با يه شوهر سردو بي رمق و به شدت تنوع طلب بزار راحت بگم بهت من با خيلي ها سکس داشتم و دارم اگه يه روز سکس نکنم و کسو کونم کير نبينه روزم شب نميشه منم شوکه شده بودم ولي چيزي نمي تونستم بگم مامان جوري حرف ميزد که من نتونم چيزي بگم چون سکس منم با اون يه کار خلاف بود مثل کاري که اون ميکرد و به خاطر همين من چيزي نمي تونستم بگم و خيلي دمق شده بودم بعد مامان گفت ببين عزيزم من با اين کار هم نياز خودمو بر آورده ميکنم هم نياز شما رو نه اينکه فکر کني من به خاطر پول اينکارو ميکنم نه من عاشق سکسم و فقط با آدماي درست حسابي رابطه دارم مثلا دوستاي کله گنده بابات نه هر کسي اوناهم به خاطر حالي که ميکنن دوست دارن يه جوري جبران کنن که من بهشون ميگم به بابات به عنوان دوست کمک پولي بکونن که انم شرمنده منو شماها نباشه يه لحظه که پيش خودم فکر کردم ديدم واقعا چه مامان مهربوني دارم برا من کاري کرد که هيچ مادري نمي کنه خودشو در اختيار دوستاي بابام ميزاره تا بابام شرمنده خانوادش نباشه و اينجوري نياز خودشم براوردن ميکنه منم مامانمو بغل کردم مي بوسيدمش گفتم مامان خيلي مهربوني من از اينکه تو با کساي ديگه سکس داري ناراحت نميشم هر کاري دوست داري بکن اگه اين کار راضيت ميکنه با هرکي دوست داري سکس کن مامانم منو محکم تو بقلش فشار داد و گفت ميدونستم خيلي آقا فهميده اي و منطقي برخورد ميکني بعد صداي زنگ در امد مامان گفت آخ سعيد امد پاشو برو تو اتاقت درم ببندخودشم سريع شورت و کرستشو تنش کرد منم کمکش کردم بعد گفت هرچي شنيدي صدات در نيياد باشه آبرو ريزي نکني من که هرچي بهش گفتم الان نه قبول نکرد تازه از دبي امده ول نميکنه گفتم باشه و رفتم تو اتاقم بعد مامان رفت درو باز کرد آقاي محتشم بود از صداش شناختمش تا امد توگفت به به ميبينم که لباس رزمتم پوشيدي جون قربون اون بدنت برم بعد چنتا ماچ آبدار از مامان گرفت که صداش تو کل خونه ميپيچيد وشورع کرد به ماليدن مامان آخه مامان ميگفت چقد حولي بابا خوبه تو اين يه ماه تو انبار کس بودي به تو که تو دبي بد نگزشته تا حالا نديده بودم مامان با يه مرد اينجوري حرف بزنه برام جالب بود آقاي محتشم گفت نه بابا اين خبرام نيست تو خودتو دست کم گرفتي يه پشم کست به همه اونا مي ارزه مامانم با عشوه يه خنده کرد و گفت بريم تو اتاق آقاي محتشم گفت باشه تو جلو برو يه کم کون گندتو ببينم خيلي وقته نکردمش و دونبال مامان راه افتاد رفت تو اتاق وگفت به به چه بوي آب کيري پيچيده پس خوب از مهمونت پذيراي کردي نه مامانم همش ميخنديد يعد ديگه صداها آروم شد و چيزي نميشنيدم فکنم ديگه رفته بودن رو کار من داشتم ميموردم از فضولي خيلي دوست داشتم آقاي محتشم با اون قيافه خشکش ببينم چجوري داره قربون صدقه کس و کون مامانم ميره ولي نمي شد مامان گفته بود از اتاق نرم بيرون يه خورده که گذشت صداي مامان بلند شد آخ آخ بکون توش درش نيار بزار قشنگ حسش کنم آخ کونم ميخواره بخارونش برام اين جملاتو منم يه ساعت پيش شنيده بودم آقاي محتشم ميگفت واي سوختم چقد داغي تو اگه يه هفته بري دبي ميليونر ميشي با اين کونت عربا سر تا پاتو طلا ميگيرن فقط صداي آخ اخ ميومد يه نيم ساعتي کارشون طول کشيد منم سعي ميکردم خودمو انجا تصور کنم تو حال خودم بودم که صداي بسته شدن درو شنيدم فهميدم که آقاي محتشم کارش تموم شده و رفت منم رفتم بيرون راست ميگفت بوي شهوت خونه رو پر کرده بود ديدم مامان يه پهلو افتاده رو تختش رفتم کنارش ديدم کونش هنوز باز مونده و داره ازش آب کير ميياد بيرون دور سوراخش قرمز شده بود گفتم مامان حالت خوبه اين عوضي چيکارت کرد مامان يه لبخند قشنگ زد و گفت آره خوبم بهتر از اين نميشم اون بيچاره گناهي نداره من خودم التماس ميکردم که محکم تر بکونه همه حالش به همينه بعد گفت با انگشتت آروم سوراخ کونمو بمال منم براش ايکارو کردم آب کيراي دورو بر کونشو ميماليدم به سوارخش و ماساژ ميدادم مامانم خيلي خوش امده بود قربون صدقم ميرفت سوراخ کونشم هي باز و بسته ميشد داشت کم کم جم ميشد بعد پاشد و با هم رفتيم حموم من با وضيت مامان گفتم ديگه نمي تونه تکون بخوره ولي براش عادي بود سريع رو فرم امد کار کشته شده بود ديگه تو حموم خواستم که بشورمش آروم پشتشو ليف ميکشيدم کونشم ميماليدم که مامان گفت نکون دوباره به خارش مييوفته انوقت جونشو داري باز از خارش بندازيش و خنديد گفتم يعني واقعا الان دوباره ميتوني کون بدي مامان گفت آره کافيه آروم يه دست کشيده بشه لاي کونم چنان به خارش ميفته که ده تا کيرم بره توش باز کمه منم زدم زير خنده بعد از حموم امديم بيرون مامان رفت خريد منم مثلا مريض بودم و استراحت کردم اصلا باورم نميشد که امروز چي يا ديدم و شنيدم هنوز تو کما بودم فرداش رفتم مدرسه ظهر که برگشتم مامان يه شلوارک تنگ پوشيده بود هر وقت اينو ميپوشيد من بد جوري حشري ميشدم ولي نمي تونستم کاري کنم ولي اينبار از پشت چسبيدم بهشو کلي ماليدمش بعد گفتم چيه مامان مهمون داشتي آخه نگفتي نکون به خارش ميوفته کسي خاروندتت مامان مثل هميشه با خنده روي گفت نه عزيزم از ديشب تا حالا ميخواره الان بايد از خجالتش در بياي منم گفتم چشم ناهرو با هم خورديم سر ناهار مامان گفت ببينم از جريان ديروز ناراحت نشدي که منم گفتم نه بابا ناراحت چرا اصلا فکرشم نمي کردم اينقد براي خودمم جالب باشه ميخواستم بيام ببينم حال کردنتو مامان ميشه يه جوري ببينم وقتي داري با يکي ديگه حال ميکني من ببينم مامانم گفت نميشه آخه اونا همشون تو رو ميشناسن چجوري آخه ولي صبر کن شب يه کاري برات ميکنم که از کنجکاوي در بيياي گفتم چي بگو مامان گفت نه باشه تا شب که بابات خوابيد انوقت قشنگ به آرزوت ميرسي. شب که شد بابام خودشو توپ کردو رفت تو چرت و خوابش برد مامانم گفت ببين تورو خدا اين ميخواد منو ارضا کنه آخه ولي خيلي خوب شد چون از اين به بعد شبها که حوس سکس ميکنم تو دمه دستمي عزيزم بعد گفتم خوب مامان حالا وقتشه مامانم گفت باشه رفتو يه سي دي آورد گفت يه فيلم جديد ميخوام برات بزارم که تا حالا نديدي گفتم چه فيلمي مامان گفت ببين ميفهمي فيلمو گذاشت تو دستگاه خودشم امد کنار من نشست فيلم که شروع شد ديدم چهار پنج تا از دوستاي بابامم که دارن مشروب ميخورن همشونو ميشناختم از اون خرپولاي بازار بودن بعد يه دفع دوربين چرخيد ديدم بله اون مامانمه گفتم مامان تو قاطي اونا چيکار ميکردي مامان فقط ميخنديد مامان تو فيلم يه شلوارک کوتاه که بيشتر شبيه شورت بود تنش بود با يه تاپ تنگ خيلي خوشکلو جيگر شده بود روناي تپلش تو چشم ميزد بعد مامانو دعوت کردن بين خودشون انم رفت و شد ساقي بعد از خوردن مشروب يه کم مامانو دست مالي کردنو خودشونم لخت شدن من داشتم از هيجون ميمردم چي ميديدم فيلم سوپر مامانم بعد مامانم که همش دوتا تيکه لباس تنش بودو لخت کردن و چهار نفري افتادن به جونش همه جاشو ميخوردن بعد بلندش کردن بردنش رو تخت و حسابي ماليدنش مامان از شدت لذت مثل مار ميپيچد به خودش بعد حسابي براي همشون ساک زد انام يه دم انگشتشون تو کس و کون مامان بود گفتم مامان اينا دارن چيکار ميکنن تو اونجا چيکار ميکردي اين مال کيه مامان گفت هيچي عزيزم مگه نگفتي ميخواي حال کردن منو با بقيه ببيني خوب ببين ديگه اي مال اون موقع است که گفتم دوستم شوهرش رفته مسافرت من ميرم پيشش و شب نميام گفتم پس تا صبح برنامه داشتين آره حالا چرا گذاشتي فيلم بگيرن نگفتي آبرو ريزي ميشه اگه فيلم پخش بشه چي مامانم گفت نه بابا توام خودشونم تو فيلمن قيافشونم معلومه اگه فيلم پخش بشه پدر انارم در ميارن برا همين اين فيلم پيش خودمون ميمونه و جاييم پخش نميشه مطمعن باش عزيزم بعد ديدم که مامان قمبل کرد اوناهم کونشو ميماليدن ميزدن روش شالاپ صدا ميداد و ميلرزيد انمام از حشريت ليسش ميزدن مامانم کونش تکون ميداد تا بلرزه و بيشتر انارو ديونه کنه بعد افتادن به جونش همه سوراخاي مامانو پر کردن با کيراشون سر کونش دوا بود هرکي دوتا تلمبه ميزد بقيه غور ميزدن که بسه برو کنار من مبخوام بکنم خلاصه اينقد مامانو از کسو کون دهن گاييدن که جونشون داشت در مي امد اوني که فيلم ميگرفت رفت جلو صورت مامان گفت چطوره خوش ميگزره حال ميکني مامان صداش در نمي امد نفس کم مي آورد با صداي بريده بريده ميگفت آره آره دارم حال ميکنم انم چه حالي بکنين بيشتر بيشتر فيلم بردارآقاي محتشم بود از صداش فهميدم بعد گفت داري چيکار ميکني بگو داري چي کار ميکني مامانم ميگفت دارم کون ميدم دارم کس ميدم آخ مردم پاره شدم……… نمي تونستم باور کنم اين مامان منه که دارن چهار نفري ميکننش مامان کنارم بود و هيچي نميگفت خودشم داشت با اشتياق نگاه ميکرد بعد از اينکه همشون تو همه حالتي کسو کون مامانو کردن هرکي آبشو همونجا که کيرش توش بود خالي کرد مامانم ديگه داشت از حال ميرفت همشون مثل جنازه افتادن يه گوشه از همه جاي مامان داشت آب کير ميزد بيرون بعد آقاي محتشم دوربينو داد دست يکي ديگه و خودش رفت سراغ مامان گفت حالا نوبت منه چنان بکنمت که ديگه نتوني راه بري وقتي لخت شد ديدم واي عجب کيري داره بيخود نبود امروز سوراخ کون مامان اينقد باز شده بود بعد انم حسابي مامانو کرد و آبشو ريخت تو کونش و فيلم تموم شد منم کيرم داشت پوستشو پاره ميکرد مامان کيرمو گرفت و گفت چطور بود گفتم خيلي با حال بود خودمونيم خيلي کار کشته اي مامان خنديد گفت حالا کجاشو ديدي هميشه وقتي شبها حشري ميشدم اين فيلمو نگاه ميکردم و خودمو ارضا ميکردم ولي از حالا ديگه يه کير هميشه شق دارم که حسابي سر حالم بياره بعد گفت تو نمي خواي مزه کس مامانو امتحان کني هنوز کسمو نکردي منم گفتم چرا ولي کونت يه چيز ديگس مامان گفت خوب پاشو بريم تو اتاق تو هر کاري دوست داشتي بکن هر جور دوست داري مامانو بکون بعد رفتيم تو اتاق من همونجاي که هميشه تو فکرم با مامان سکس ميکردم ولي ايندفه واقعا مامانو کردم از کسو کون خيلي حال داد مخصوصا بعد از ديدن فيلم سوپر مامان ……… ادامه دارد سلام اميدوارم خوب باشين يه چند وقتي نبودم يعني سرگرم درس و دانشگاه بودم نتونستم از اتفاقاتِ جالبي که اين چند وقت افتاده براتون بنويسم. حدود ? سال که من با مامان مريم سکس دارم يعني از ?? سالگي .الان من تو دانشگاه آزاد تو ساري درس ميخونم و سال اولم اينقدر که به مامان مريم عادت کرده بودم اينجا اولش برام مثل جهنم بود از يه طرف دلم براش تنگ شده بود ازيه طرف داشتم ميمردم از شق درد همش به خاطرات سکس با مامان مريم فکر ميکردم ولي مطمئن بودم به اونا بد نميگذره خواهرم درسش تموم شده و امده خونه منتظرِ شوهر! مامان مريمم همچنان هر روز حشري تر از ديروز با دوستاي بابا مشغوله فقط اين وسط داشت پدرِ من در ميامد . نميدوني وقتاي که ميرفتم خونه فقط دنبالِ فرصت بودم تا يه جوري خودمو بمالم به مامان يا انگولکش کنم بابام که هميشه تو چورت نعشگيه اين وسط مشکل خواهرم بود که فکر ميکنم يه چيزاي فهميده بود خيلي دختر تيزيه (حالا بعدا از بدنه سکسي خواهرم و ماجرا هاي اونم براتون ميگم) يادمه اولين باري که بعد از يک ماه امده بودم خونه خيلي حشري بودم مني که هر روز با مامان سکس ميکردم حالا ? ماه بود که نکرده بودمش به مامان که بد نميگذشت چون براش از دارو ديوار کير ميباريد ولي منه بد بخت چي با ? تا بچه پولدار بچه ننه هم خونه بودم که اصلا عرضه سکس نداشتن چه برسه به خانم آوردن تو خونه دانشجوي( اي اتفاق با حالو سکسي هم با همين بچه ننه ها پيش امد که براتون تو فرصت بعدي ميگم) خلاصه شب اولي بود که امده بودم خونه خواهرم رفته بود پيش دختر همسايه و بابام مثل هميشه سر بساطش بود مامان مريمم که قوربونش برم کلي تحويلم گرفته بودي اون شلوار استرج قرمزشو پوشيده بود که منو حسابي شارژ کُنه مامان داشت تو اشپزخونه غذا درست ميکرد که رفتم سراغش از پشت چسبوندم بهش به گفتم جون چقدر تپله اين کونت مامان اگه همين جوري پيش بره ميترکها مامانم با يه حالت شوخي گفت نترس هر روزميدم بهش سوزن ميزنن که زيادي باد نکنه بترکه بد من کير شق کردم و از پشت مي ماليدم به کونش گفتم ميذاري منم سوزن بزنم مامان گفت مگه ديونه شدي بابت خونس تازه الاناسِ که خواهرت پيداش بشه تازه منم آماده نيستم تو که ميدوني کلي آمادگي مي خواد کثافت کاري ميشه منم از پشت دستامو رسوندم به کوس اش يه فشارش دادم و گفتم خوب بذار از جلو سوزن بزنم مامان حي ناز ميکرد و بهونه مي آورد منم حي کيرمو از پشت ميماليدم بهشو کوس شو با دستم چنگ ميزدم مامانم يه جوراي حالش خراب شده بود گفت خوب حالا که ول کن نيستي اللحساب يه خورده دست مالي کن تا راحت بشي بعدا من باهات کامل حسلب ميکنم خوب. بابت که از جاش عمرا بلند نشه ولي تا صداي در شنيدي و خواهرت آمد سري خودتو جمع و جور کن منم گفتم چشم مامان جون و با يه حرکت سري شلوارِ کشيشو کشيدم پائين مامان يه جيغ کوچولو زد و گفت چي کار ميکني احمق مگه نگفتم يه دست مالي کوچک منم اصلا گوش نميدادم شروع کردم به بوسيدنو ليسيدنِ کونو روناي تپل مامان. بد شورتشم کشيدم پائين مامانو خم کردم رو ميز نهار خوري و چاکِ کونشو باز کردم و کوس و کونشو ميخوردم مامان نميتونست مثل هميشه صداشو آزاد کُنه يا آخ اخ کُنه ولي من مثل هميشه به کاره مورد علاقه خودم ادامه ميدادم سوراخ کونشو ميليسيدمو انگشت ميکردم توش حسابي که کوس شو خوردم پا شدم از پشت بقلش کردم و گفتم مامان يه کوچولو بکنم توش؟ مامان مريم که حشرش زده بود بالا ويک ماهيم بود کهِ مزه کير منو نچشيده بود قبول کرد با يه حالت نازي گفت هر کاري ميکني فقط زودتر الان خواهرت پيداش ميشه منم مثل فشنگ شلوارموکشيدم پائين و تو همون حالت که مامان خم شده بود رو ميز نهار خوري از پشت کيرمو کردم تو کوس اش واي مثل هميشه داغ نرم بود قلمبه هاي کونش نمي ذاشت تا ته بکنم تو کسش ولي همينشم خيلي حال ميداد کپلاي کوُنه مامانو گرفته بودم و فشار ميدم لعنتي مثل پنبه نرم بود و با تموم قدرت ميکردم تو کوس اش مامان مريم فقط نفس نفس ميزد يه چند دقيقه کردمش مامان گفت زود باش ديگه چقدر طولش ميدي چرا نمياد پس الان آبرو ريزي ميشها تورو خدا تموم اش کن منم يکم ترسيدم سري بلند شدم گفتم خودت تمومش کن مامانم سري جلوم زانو زدو شروع کرد به ساک زدن استاد اين کاره چنان ساک ميزد که احساس کردم آبمو داره ميمکه و از کمرم ميکشه بيرون با لب هاي قلوه ايش کيرمو قورت ميداد و باز مي آورد بيرون صحنه جالبي بود شلوارامون تا مچ پا کشيده شده بود پائين و مامان در حال ساک زدن کير من بود. دستامو گذشتم دو طرف سرش و تو دهنش تلمبه ميزدم همين که داشت آبم مي امد صداي درم امد مامان خواست بلند شه که من تو اون لحظه هيچيو با لذّتِ خالي شدن آبم عوض نمي کردم و نذاشتم خواهرم طبق عادت بلند گفت سلام من امدم منم داشتم آبمو تو دهن مامان خالي ميکردم خواهرم دوباره گفت سلام کسي نيست مامان! بابا! من ديگه کارام تموم شده بود مامان سري بلند شد همه آب منو قورت داد شلوارشو کشيد بالا و گفت من اينجام عزيزم دستم بندِه منم خودمو جموجور کردم خواهرم آمد تو اشپزخونه و گفت چرا پس جواب نميدين مامان گفت من جواب دادم تو نشنيدي عزيزم من رنگم مثل لبو بود ولي مامان فوق العاده خونسرد و عادي برخورد کرد که خواهرم اصلا شک نکنه ولي فکر کنم يه شکايي کرد من زود رفتم تو اتاقم و روي تختم دراز کشيدم داشتم فکر ميکردم چه حماقتي کردم مامان حي گفتا الان وقتش نيست من نفهميدم خلاصه شب شام خورديمو همه پاي ماهواره فيلم ميديم که مامان رفت ميوه بياره منم رفتم مثلا کمکش مامان خم شده بود و از يخچال ميوه بر ميداشت که من رسيدم با همون شلوارِ قرمزِ تنگ باور کنين آدم نميتونست اون کونو تو اون لباس ببينه ولي کاري نکنه يه دستي به کونش کشيدمو گفتم قربونِ مامانِ مهربونه خودم برم مامان فوري برگشت گفت اصلا طرف من نيا که از دسدت عصباني ام شديد چقدر بهت گفتم الان وقتش نيست ديدي داشت آبروريزي ميشد اگه خواهرت مي فهميد ميدوني چي ميشد بد من گفتم ولي مامان جالب بودا نه ؟ مامانم يه نگاه خيره همراه با محبت به من کرد و گفت آخه چي بگم بهت چي مي تونم بگم بهت و خنديد گفت اره خيلي باحال بود خيلي وقت بود هوسِ کيرتو کرده بودم عزيزم ماشالا مثل کون من روز به زور پربارتر ميشه خدا رو شکر به خير گذشت حالا بيا کمک من ميوه هارو ميبرم توام پيشدستي بيار منم پيشدستي ها رو برداشتمو دنبالِ کوُنه لرزونه مامان راه افتادم مامانم تو مسير تا اتاق با قر راه ميرفت ميدونست من مرده قر کونشم …………. اونشب بعداز اينکه دورهم ميوه رو خورديم ميخواستيم بخابيم که يوشکي به مامان گفتم شب ميتوني بياي يه حالي بکنيم؟ مامان گفت تو چقد پروي بچه مگه همين چند ساعت پيش نکردي اونم با اون وضعيت گفتم خوب بخاطره همون وضعيت که خودت ميگي زياد نچسبيد هنوز توکفم مامان گفت بذار ببينم چي ميشه شايد حالا يه کاري برات کردم بد رفت مسواک بزنه و بخابه منم رفتم آب بخرم يه نگاه هم به اطاقه خواهرم کردم ديدم اونم رفته که بخابه و رو تختشه.منم رفتم رو تخته خودم و شلورمو در اوردم و با شرت دراز کشيدم منتظره مامان جون که هم خدمو سير کنم هم يه حالي به کونش بدم يه نيم ساعتي گذشت ولي نيومد من همش منتظره مامان بودم و با کيرم ور ميرفتم ديگه يواش يواش داشت خوابم ميبرد که ديدم مامان داره با کيرم ور ميره و سرشو ليس ميزنه ديگه خواب از سرم پريد گفتم چرا پس اينقد دير کردي گفت بايد بقيه ميخوابيدن ديگه نميشه که! تو مثل انکه يادت رفته من مامانتم فکنم راستي راستي ديگه باورت شده که من زنتم و هروقت که بخاي ميتوني منو بکني از هيچيم نميترسي نه؟منم پستنشو يه فشار دادمو گفتم خودت گفتي من زنت ميشم اولين بار يادت نيست؟ مامانم خنديدو گفت يادم نرفته شوهره حشريه خودمي من طاق باز دراز کشيده بودم و مامان سمته راستم رو زانو نشسته بود و سرش رو کيره من بود يعني کيرمو ميماليد به صورتش خيلي نرمو داغ بود يه شلوارکه سفيده تنگ پوشيده بود با يه تاپه بازه توري که سينهاشو خيلي نازو قشنگ نشون ميداد بعد مامان کيرمو تا دسته کرد تو دهنش من تو اون حالات دوست داشتم يکي هم از پشت با کون مامان ور بره که منو بيشتر حشري کنه يکي باشه که با اشتياق و از هيجون ديدنه اين کونه گندو خوشکل صورتش قرمز شده باشه و کون مامانو بمالو بليسه بگذريم من به پهلو خوابيدم و خودمو دراز کردم طرفه کونه مامان دست کردم تو شلورکشو گفتم جون چقد گشتي تر شده چي بهش ميده ميخوره مامانم با اينکه کيرم تو دهنش بود گفت کير عزيزم کير منم گفتم جون امشب يه کيري بدم بخوره که حالش جا بياد (منو مامان عادت کرده يم برا حشري کردن همديگه قبل سکس از اين چيزا به هم ميگفتيم هم من خوشم ميومد هم اون) ولي مامان ضد حال زدو گفت نه نميشه ديگه عقلمو دست تو نميدم الان که ابت امد مثل بچه آدم ميگيري ميخوابي صداتم در نمياد منم گفتم مامان نهّهّهّهّهّ آخه من فردا ميخوام برم دوباره ميره تا يک ماه ديگه يعني الانم نميذاري بکنم ؟ مامان گفت نه نميشه درک کن منم ديدم داره حرفه درستي ميزنه ولي نميدونم من چرا اصلاً نميترسيدم برام مهم نبود که بابامو خواهرمم تو خونه هستند شهوت کورم کرده بود خلاصه من با کونه مامان ور ميرفتم و اونم کيره منو ساک ميزد بد مامانو طاق باز خابوندم و رفتم تو بقلش واي چقد خوب بود اه احساسه امنيت و آرامش ميکردم که هيچ جايه ديگه نميشه اين حسو پيدا کرد مامان منو بيشترفشار ميداد تو بقله نرمو گوشتيش و منم سينهاشو از رو تاپ بو ميکردمو مي بوسيدم چه بويه خوبيم ميداد سينهاشو در اوردمو يخرده خوردم مامان داشت حالش خيلي خراب ميشد و چون کار به اونجها نکشه که خودشم خارش بگيره دوباره افتاد به جونه کيره من و با تمامه قدرت ميمکيدش من که ديگه چشام باز نميشد يه چند بار که مامان کيرمو تو دهنش بلا پايين کرد و ابمو اورد همشم خورد بد يه خرده به به چه چه کردو بلند شد خودشو مرتب کنه منم مثل يه جنازه افتاده بودم هيچ نيروي نداشتم فقط مامانو ميديدم که داره سينهايه نازشو ميکنه تو تاپش کش موهاشو باز کرد موهاي قشنگ مش کردشو جم کرد و دوباره بست بد اروم و بي سرو صدا ولي با قره شديده کنش رفت بيرون ميدونم ميخاست منو ديونه کنه باز (اي بد جنس از اين کار لذت مي بره که همه رو بذاره تو کف کونش) منم خوابم برد. فردا که بيدار شدم ديدم مامان ساکمو بسته منم صبحانه خردمو آماده رفتن شدم خيلي دمق بودم آخه بعداز يک ماه حسرت بازم نتونسته بودم اونجوري که بايد حال کنم خلاصه مامانم اينو فهميد آخرش که ميخواستم خداحافظي کنم منو کشيد کنارو بهم گفت حالا چيزي نشده که مي بيني که مامان جون نميشه قبول کن تخصيره منم نيست حالا تو فکرم دفعه بد که اومدي باهات بيام خنتون يه هفته اي اونجا بمونم هم حالو هواي خودم عوض بشه هم يه هفته باهم باشيم من شوکه شدم گفتم يعني چي ؟ معلوم هست چي ميگي من که اونجا تنها نيستم 3 نفر ديگه هم بامنن که تهه بچه ننه اند مامانم با يه خنده شيطنتي گفت خوب باشن بهتر هم من هوسه يه سکس متنوه کردم هم تو هميشه ميگي دوست داري سکس منو ببيني من که داشتم شاخ در مياوردم از يه طرف داشت پيشنهاد مامان قلقلکم ميداد از يه طرفم نميتونستم قبول کنم آخه اونا دوستام بودن چه جوري بايد ميگفتم که بييان با هم مامانه منو بکنيم به مامان گفتم آخه نميشکه فکرشو نميکني اگه اونا تورو بکنن بد تکليف من چي ميشه اونجا تو دانشگاه تو مامان مني همه که مثل ما فکر نميکنن مامانم گفت ميفهمم چي ميگي عزيزم اونا که منو نميشناسن و قرارم نيست بدونن من مامان توام هيچ کدومشونم که بچه تهران نيستن برا اين که شک نکنن بگو يکيو ميتنم بيارم که يه هفته اينجا بهمون حال بده فقط قيمتش بالاست چون ميگي بچه ننو ترسوعن اگه گفتن صاحب خونه چي يوقت ميفهمه خانم اورديم بگو به اسمه مامانه خودم که ميخواد يه هفته پيشم بمونه مي يارمش مسعوليتشم با من … ماتم برده بود ديدم مامان فکره همچيشو کرده هيچي نتونستم بگم تو کونم عروسي شده بود اخ جون به آرزوم ميرسم بلاخره سکس مامانو از نزديک ميبينم واي چه حالي ميده …… ديگه از اون قيافه درهمو کرخت خبري نبود خيلي خوشحال شده بدم برگشتم که از خواهرو بابامم خداحافظي کنم که خواهرم گفت چي شد يهو از اين رو به اون رو شدي مگه مامان بهت چي گفت که مامان خودش امد کمکم و گفت هيچي ديدم ناراحته که باز داره ميره گفتم ناراحت نباش دفعه بعد خودم باهات ميام يه يک هفته ايم پيشت ميمونم که تنها نبشي خواهرم سري خودشو انداخت وسط که اخ جون پس ماهه ديگه ميريم شمال مامان گفت بيخود خودتو دعوت نکون اونجا 3 تا پسره جوون غيره دادشت هست که اصلاً درست نيست توام اونجا باشي بعدشم تکليفه نهارو شام بابات چي ميشه خواهرم کلي حالش گرفته شدو من خوشحال خلاصه مامان يه چشمکي بهم زدو خداحافظي کرديمو من رفتم تا برا ماه بعد همه چيو رديف کنم واي حالا کو تا يک ماهه ديگه نمي دونم چجوري رسيدم به ساري وقتي رفتم خونه ديدم همه بچه ها هستن مثل هميشه مشغول درس خوندن هم خونه هاي من ساسان بچه شيرازه سجاد که بچه اراک بود و رشيد که بچه اهواز بود و از همه ما بزرگتر هم سني هم هيکل دو روزاول داشتم فکر ميکردم که چه جوري بهشون بگم و حرفشو پيش بکشم تا اينکه راهشو پيدا کردم بعد از شام هر کس يه طرف ولو شده بود که من گفتم بچه ها يه فيلم توپ گرفتم که امشب با هم ببينيم يه فيلم سوپر بود گذاشتم تو دسگاه و صداشو کم کردم چون صاحب خونه آقاي فاخر خيلي فضول بود فيلم رو داشتيم ميديدک که من گفتم بچه ها کي دوست داشت الان يه خانم لخت وسط ما بود همه گفتن عمرا مگه ميشه اونم اينجا با آقاي فاخر منم گفتم شما چيکار به اينکارا دارين اونش با من فقط بگين پايه هستين يا نه؟ ساسان و سجاد که کوپ کرده بودن ولي رشيد رگ جنوبيش باد کرده بود و کيرش بدجوري راست شده بود و مطمعا بودم تا اونو نکونه تو يه کوس گرم و نرم بيخيال نميشه گفت مگه کسي رو اينجا ميشناسي؟ گفتم اينجا نه ولي تهران آره يه زن ميانسال 45-46 تپل مپل گوشتيه نميدوني چه کوني داره چشماتو خيره ميکنه اون دوتا که لال شده بودن ولي رشيد خيلي تحريک شده بود و آب لبولوچش آويزون شده بود گفتم اتفاق ايت دفع که رفته بودم تهران رفتم پيشش و يه شب تا صبح پيشش بودم ولي قيمتش بالاس رشيد گفت چقدر ميگيره گفتم من چند روز پيش پنجاه هزار بهش دادم رشيد گفت اگه ازش بخواي مياد اينجا؟ منم گفتم آره فکر کنم قبول کنه بهش زنگ ميزنم فردا خبرشو بهتون ميدم اون دوتا که فکر ميکردن من شوخي ميکنم گفتن بس ديگه تا کي ميخواي لاف بزني؟ من بهم بر خورد گفتم اگه من آوردمش چي ساسان گفت من 100000 ميدم بقيه هم گفتن ماهم همينطور قرار شد فردا من بهشون جواب بدم چون اين پيشنهاد مامان بود هماهنگ کردن نداشت منم بهشون گفتم که هماهنگ کردم گفت چون چهار نفرين 400000 براي يک هفته و شما بايد دونگ منم بدين اونا که هنوز جدي نگرفته بودن گفتن باشه دونگ تورم ميديم بعد گفتم باشه دفع بعد که رفتم تهران با خودم ميارمش رشيد که حشرش زده بود بالا گفت

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها