داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دلم میخواست و تجربه کردم

سلام
مدتها بود فکرهای جنسی توی مغزم رژه میرفتن  و دیدن فیلمهای سوپر برام یه عادت شده بود
اوایل زیاد جدی نبودم ولی کم کم اعتیاد پیدا کردم
طوری که هر روز جق میزدم
ولی همیشه وقتی مردها داشتن زن رو از کون میکردن برام هیجان انگیزتر بود و بیشتر خوشم میآمد
اینکه وقتی پسره کیرش رو توی کون زنه میکنه !
زنه چه حسی داره !؟
و اینطور میفهمیدم و حس میکردم که انگار زنه  وقتی از کون سکس میکنه بیشتر لذت میبره !
و حتی آقایون و پسرا هم بیشتر دوست دارن از کون بکنن و بیشتر لذت ببرن
این سوالات و افکار توی مغزم همینطور میچرخیدن
چند وقت بعدش کم کم حس کردم بخاطر این افکار هم که شده باید کاری کنم !
اما نمیدونستم چکار کنم !!!
این فکرها همینطور بیشتر میشدن و عمق وجود و احساس من رو  گرفته بودن
سایتها و صفحات مختلفی رو زیر و رو میکردم و فیلم پشت فیلم میدیدم
تا اینکه یه روز توی حمام به فکر جق زدن بودم که این فکر آمد سراغم…
دسته ژیلت رو با صابون شستم تا تمیز بشه
خیلی با هیجان و آروم نزدیک سوراخ کونم کردم و کم کم فشار دادم داخل
بد نبود اما حس شهوتم رو تحریک نکرد !
این که با بدنم حس گرم و نرم کیر رو حس کنم بیشتر و بیشتر یقه ام رو میگرفت و فکر و احساسم رو درگیر این مسئله کرده بود
خلاصه این فکرا همینطور داشتن بیشتر من رو غرق خودشون میکردن
دیگه این افکار و احساسات عجیب و غریب کار رو به جایی رسونده بودن که فکر اینکه چطوری باید خودم رو ارضا کنم کلافه م کرده بود
جرات نشان دادن تمایلاتم رو هم نداشتم و حتی اگر هم جرات داشتم به کی میگفتم !؟
گاهی وقتا بیرون میرفتم سوار مترو میشدم توی اون همهمه و ازدیاد جمعیت مردم به همدیگه فشرده میشدن
گاهی حس میکردم بعضی آقایون توی اون فشار و ازدحام مسافرا مخصوصا به کونم میچسبن !
البته من اینطور فکر میکردم ها
شاید اونا اصلاً منظوری هم نداشتن و بطور ناخواسته بوده که میچسبیدن به پشت امثال من
اما بهرحال من بدم نمیآمد و گاهی لذت هم میبردم
بهرحال بهتر از هیچی بود
این فکرا و این کار اینقدر مخم رو احاطه کرده بودن که سرانجام یه فکر آمد سراغم…
اینکه برای ارضا شدن این احساسات و تمایلات باید حرکتی کنم و یا ارتباطی رو با یکی برقرار کنم
این شد که بفکر ارتباط با یه نفر اومد به سراغم
یکی که غریبه باشه !
هم جا دنبال اون آدم میگشتم ! حتی توی خواب
روزها و ساعتها به این فکر میکردم که وقتی اون شخص رو پیداش کنم چه کارهایی باید انجام بدم
واسه خودم غرق این فکرها و کارها بودم
تا اینکه توی همین سایت آیدی ساختم و وارد شدم
اولش چند نفری پیام دادن و حرف زدیم و آیدی تلگرام به هم دادیم اما در نهایت هیچی
یکی دو بار هم قرار گذاشتم اما نیامدند
بیشتر شبها و روزها این کار رو میکردم
تا اینکه یه بار حدود یازده شب که همینطور پیغام میدادم و میگرفتم یه آقایی برام پیغام سلام داد
جواب سلام دادم و بعد از کمی رد و بدل کردن اسم و اینجور چیزا ،آیدی تلگرامش رو داد و گفت اونجا صحبت کنیم
خیلی هم حوصله نداشتم اما گفتم کمی باهاش پیام بدم و بگیرم تا وقتم بگذره و بخوابم
ولی اینقدر پیغام رد و بدل کردیم و از همه جا و همه چی حرف زدیم که دیدم ساعت دو و چهل دقیقه نصف شبه
خلاصه قرار شد همدیگر رو ببینیم
قرار گذاشت فردا عصر میدون ولیعصر جلوی سینما منتظر هم باشیم
با خیال اینکه اینم نمیاد رفتم میدون ولیعصر
اونجا هم که همیشه شلوغ
همینطور که ایستاده بودم و دنبال نشونی هایی که از خودش داده بود میگشتم
یه دفعه دیدم با همون مشخصات یک آقایی داره نزدیک میشه
اما یه چیز جور نبود
این بهش نمیخورد سی و دو ساله باشه !؟
حداقل چهل و خورده سال رو داشت
همینطور که داشت نزدیک میشد فکر منم درگیر شده بود که این همونه که دیشب مشخصات خودش رو داد یا یه تشابه هستش !؟
خلاصه نزدیک شد و گفت شما آقا رضا هستی !؟
گفتم بله
شما !؟
گفت من کیومرث هستم همونی که دیشب باهم تا نزدیک سه صبح تلگرام پیام دادیم !
نشونی ها درست بودن و مشخصاتش هم درست بود و فقط سنش با چیزی که گفته بود جور در نمیآمد
فهمید که متعجب شدم
گفت بریم کمی اونور خیابون توضیح میدم
خلاصه قدم زنان و آروم و ساکت رفتیم سمت بلوار کشاورز
فقط گاهی یواشکی نگاهش میکردم و متعجب بودم
چرا دیشب گفت سی و دو سالشه ولی الان من یه آدم چهل و خورده ای ساله میبینم !؟
اما خداییش خوب بود
هم خوش تیپ بود هم تر و تمیز
کم کم شروع کرد از اینور و اونور حرف زدن
نزدیک یه کافه شدیم
گفت بربم اینجا قهوه بزنیم و صحبت کنیم
منم که متعجب مونده بودم بدون هیچ واکنشی رفتم داخل کافه
نشستیم
سفارش دادیم
و خیلی صحبت کردیم
و بعد از کلی صحبت که چطور شد سن خودش رو اونطوری عنوان کرده رو توضیح داد
هر چند برای من سنش زیاد هم مهم نبود و شاید یجورایی بهتر هم شده که سنش بیشتره
آدم توی این سن کمی محتاط میشه و البته باتجربه و بعبارتی فهمیده تر
ارتباطمون با صحبتهاش خیلی دوستانه تر و بهتر شد
بقول خودمون اساسی مخم رو زد
با حرفهاش خیلی راحت کنار آمدم
کم کم رفت سراغ اینکه چطور میشه یه جایی خصوصی و تنها باشیم
نزدیک شب شده بود
گفت ماشینم توی کوچه پارک کردم
بریم سوار شیم تا جایی برسونمت که بری خونه
گفتم باشه
هم اون و هم من هر دو میدونستیم که وقتی سوار ماشین بشیم چی میشه
ماشین توی کوچه بغل سینما بود
رفتیم و سوار شدیم
روشن کرد راه افتادیم
همینکه داشتیم میرفتیم بسمت زرتشت
اروم دستش رو انداخت روی ران پام و آروم مالیدن
منم مشکلی نداشتم
یواش دست رو گذاشت روی کیرم که بلند شده بود
گفت به به میبینم که آماده شدی و حشرت زده بالا
خندم گرفت
گفتم یعنی تو راحتی و عین خیالت نیست !؟
گفت اتفاقاً برعکس باید دست بزنی تا بفهمی چقدر تشنه سکسم !
دستم رو گرفت گذاشت روی کیرش
گرم و سفت بود
خجالت میکشیدم اما خوشم آمده بود
کم کم کیرش رو میمالیدم و فشار میدادم
گفت چکار کنیم !؟
حاضری بریم یه جایی پارک کنم تا ساک بزنی !؟
گفتم نمیشه . اینجا وسط شهر جای پر رفت و آمد و فلان
در ثانی من نمیتونم چون تا حالا ساک نزدم
میترسم
داشت همینوری میرفت و چشماش دنبال جای خلوت بود
منم دستم روی کیرش بود و ور میرفتم
حس اینکه یه کیر غریبه و سفت توی دستم هستش برام خیلی عالی بود
وارد بزرگراه مدرس شدیم نسبتاً خلوت بود و همه
همینطور که توی بزرگراه مدرس میرفتن ، زیپش شلوارش رو کشید پایین و کیرش رو درآورد
شاخ دراوردم
گفتم زشته بابا
ماشینا رد میشن میبینن !!!؟؟
اما اون دیگه کیرش رو در آورده بود
برای من که تا حالا همچین چیزی رو فقط توی فیلما دیده بودم هیجان انگیز بود
دستم رو به زور گرفت و کیرش رو دوباه داد دستم
وای داغ داغ بود
کلفت و بزرگ
وقتی کیرش توی شلوارش بود و لمسش میکردم اینطوری به نظر نمیرسید
اما الان یه چیز دیگه س
بزرگ و کلفت و خوش مزه به نظر میرسه
گفت قرص ویاگرا خورده و بشدت داره بخاطر شق بودن کیرش اذیت میشه
گفت براش بخورم تا آبش بیاد و کمی راحت بشه
داشتم کیرش رو براش میمالیدم ولی راضی نبود و اصرار داشت براش ساک بزنم
اطرافمون رو توی بزرگراه برانداز کردم
همه باسرعت رد میشدن و سرگم خودشون بودن
اینم که ول کن نبود
اصرار اصرار که زود باش ساک بزن و نترس
اروم رفتم پاییین و خیلی باوسواس و ترس و خجالت سر کیرش رو لب زدم
بوسیدمش
زبونم رو کمی به سر کیرش مالیدم
کم کم دیگه سر کیرش رو با لبهام گرفته بودم اونم آروم سرم رو فشار میداد که کیرش بیشتر بره داخل دهنم
فهمیدم ماشین ایستاد
خواستم بلند بشم گفت ادامه بده و بخور
بخاطر اینکه شهوتی شدم چشمام خمار میشه
بخاطر همین ایستادم که تصادف نکنیم
منم دیگه داشتم کامل ساک میزدم
تازه فهمیدم توی فیلما چرا اینقدر ساک زدن براشون جذاب و دوست داشتنیه
هر بار که بیشتر کیرش رو میکردم توی دهنم کیومرث یه آخ بلند و یه وای میگفت و سرم رو با دستاش بیشتر روی کیرش فشار میداد تا کیرش تا ته بره توی دهنم
گفت محکمتر و تندتر ساک بزن برام
منم کیف میکردم
دیگه برام فقط اون لحظه مهم بود که داشتم یه کیر رو با لذت ساک میزدم
نمیدونم چند دقیقه شد
اما یه دفعه گفت دمت گرم رضا داره آبم میاد
از دهنم درش آوردم
یه دفعه آبش پاشید روی دست من و شلواش و تشک ماشین
آب غلیظ زرد و شیری رنگ
همینطور که نشئه بود گفت دمت گرم
حالم رو جا آوردی
منم که اون صحنه رو برای اولین بار دیدم یجورایی خوشم آمده بود
آبش چندجا ریخته بود وکثافتکاری راه انداخته بودیم
خودش رو تمیز کرد و راه افتادیم
کیومرث پرسید چطور بود !؟
گفتم چی !!
خندید گفت کیرم
منم گفتم تو بگو چطور بود !؟
گفت چی !
گفتم ساک زدنم
بعدش قاه قاه خندیدیم
گفتم اولین بارم بود که ساک زدم
اولین کیری بود که لمسش کردم و خوردمش
اونم میخندید
بعدش کیومرث گفت کی وقت بگذاریم همدیگر رو ببینیم!؟
اصلاً دوست داری به بار دیگه هم رو ببینیم و اساسی حال کنیم !؟
گفتم تو راضی بودی از حال امروز خودت !؟
دستش رو انداخت روی پام و گفت خیلی خوب بودی دمت گرم
منم بلافاصله گفتم برای منم تجربه و لذت خیلی خوبی بود
کمی صحبت کردیم قرار گذاشتیم واسه جمعه صبح که اگر شرایط واسه خونه کیومرث فراهم شد همدیگر  رو ببینیم
رسیدیم میدون آرژانتین و از هم جدا شدیم
فکر اینکه یکساعت قبل چه کاری کردم و چه حس و حالی داشتم هم خوشحال بودم هم هیجان زده
باورم نمیشد اما واقعیت داشت
به کاری که مدتها مغز و روح و روانم رو درگیر خودش کرده بود رسیدم
هنوز کلفتی و گرمای کیرش رو توی دهنم و توی دستم حس میکردم
حتی به این هم فکر کردم که خوش به حال زنش چه لذتی میبره از کیر این آدم
رسیدم خونه مرور خاطرات عصر از ذهنم دور نمیشد و البته منم خیلی حس خوب این ساک زدن و این ارتباط رو دوست داشتم که همش به توی فکرم بود
حالا تا جمعه باید صبر میکردم
تا جمعه باید کونم و همه اون احساسات و افکاری که توی این مدت توی مغرم چرخ میخوردن رو آماده پذیرایی از کیرش کنم
یعنی چی میشه !؟
میتونم !؟
میشه !؟
حالا دیگه شرایطم فرق کرده بود
حالا بخاطر دیدن کیومرث و کیرش و قرار صبح جمعه اضطراب و وسواس و هیجان اومده بود سراغم 
با هزار جور وسواس روبرو شده بودم
برای اینکه کمی آروم بشم رفتم حمام
توی حمام دهنم رو نگاه میکردم و تبسم کوچولو بخاطر اون کیر خوشمزه کیومرث میآمد روی لبام
یه نگاه به کونم کردم
کمی لپهای کونم رو با دستام بالا پایین دادم
فکرهای مختلفی توی سرم آمده بود
فکر اینکه از کونم خوشش میاد یا کونم خوش فرم هست آمده بود سراغم !!؟؟
یعنی صبح جمعه کیر کیومرث رو دوباره میبینم و و آیا کیرش رو توی کونم حسش میکنم !؟
یعنی چطور میشه !؟
حتی فکر اینکه اگه کیومرث نیاد و بزاره بره چی !؟
بهرحال اون حالش رو کرده و شهوتش رو تخلیه کرده بود و شاید بیخیال بشه
همه این افکار و وسواسها اومده بودن سراغم
دوش گرفتم اما همش فکرم پیش کیر کیومرث بود
از حموم آمدم بیرون و طبق عادت موبایل رو برداشتم
تلگرام رو چک کنم
دیدم کیومرث پیغام داده
باور کنید میخواستم پر در بیارم
پیغام دازن کیومرث یعنی بیخیال نشده
یعنی دوباره میخواد منو ببینه
پرسیده بود در چه حالی !؟
و از احوال عصر خودش نوشته بود که خوشش آمده و اینکه حال کرده از آشناییمون
مم جوابش رو دادم و نوشتم منم خیلی حالم خوبه و لذت بردم و اینکه خیلی دلم میخواد روز جمعه حتماً ببینمش
شب شد خبری از پیغام توی تلگرام نشد
حتی پیغامهای من رو سین نکرده بود
بهرحال با هزار جور فکرای کج و کوله خوابیدم
صبح بیدار شدم موبایل رو چک کردم
پیغام من رو سین کرده بود
و یه عکس از کیرش برام فرستاده بود
نوشته بود برای صبح جمعه خونه ش رو ردیف کرده
باور کنید کیف کردم
انگار پر درآورده بودم
حالا مگه جمعه میرسه !!!؟؟؟
باید خودم رو و کونم رو آماده کنم که همه چی ردیف باشه
رفتم توی سایتهای مختلف سرچ کردم
خیلی گشتم تا بفهمم چه کارایی رو باید انجام بدم
من کلاً بدنم خیلی کم مو هستش یا بعبارتی شاید هنوز درنیآمده!
چون هر جا سرچ کردم دیدم همه از شیو بدن و نظافت کون حرف زده بودن این شد که رفتم داروخانه یه سُرنگ بزرگ و ژل محلول آب لوبرکانت و کرم موبر فیت خریدم
شب رفتم حمام
بخاطر اینکه روز جمعه ردیف باشم و مهیا خواستم کم کم یاد بگیرم تا روز جمعه اوکی باشم
  کمی ژل لوبریکانت رو ریختم توی سرنگ و با آب رقیقش کردم
با هزار بدبختی و دردسر خیلی آروم تخلیه کردمش توی کونم تا محتویات داخلش تمیز بشه
چند بار انجام دادم
فکر کنم تونسته بودم درست انجام بدم و اینکه تا جمعه قطعاً هم بهتر یاد میگیرم و هم تمیزتر میشم
تقریباً حس کردم داخل کونم تمیز شده
موبر رو برداشتم
هر جا که فکر میکردم ذره ای کرک و مو هستش رو کرم مالی کردم
کل ران و کون و لای پاهام و حتی بیضه هام رو هم کرم موبر زدم
از حموم که بیرون آمدم
توی آینه خوب همه جام رو نگاه کردم
با موبایل از باسنم و لای پاهام فیلم گرفتم ببینم چطور شده
که بعدا دوباره تمیزش کنم
خلاصه سه روز این کارا رو کردم و دیگه تقریباً هم آماده شده بودم و هم یاد گرفته بودم
توی این سه روز هم هر چند ساعت یه بار با کیومرث پیغام رد و بدل میکردیم و گاهی تلفنی حرف میزدیم و برنامه ش با من هماهنگ میکرد
وقتی عکسهام رو براس میفرستادم
میگفت تا میبینه کیرش راست میشه و دلش کونم رو میخواد
خلاصه…
پنجشنبه شب تا صبح هر کاری کردم نتونستم درست بخوابم هیجان داشتم
استرس داشتم
ولی خیلی دلم میخواست زود صبح بشه و برم پیش کیومرث
به همه گفته بودم جمعه صبح میخوام با دوستام بریم یه کافه تا دورهم صبحانه بخوریم با هم باشیم
صبح کوله پشتی رو که از قبل ردیف کرده بودم برداشتم
راه افتادم
کیومرث همون روز اول گفته بود تا خودش تماس نگرفته من باهاش تماس نگیرم
رفتم سر مسیری که گفته بود توی ایستگاه اتوبوس نشستم و منتظر بودم
حدود نیم ساعت نشستم تا اینکه اسمس داد راه افتاده
بلاخره رسید
تا سوار شدم سلام دادم
دست کرد توی داشبورد و یه بسته کوچولو کادو شده داد دستم
خیلی خوشم اومد و البته غافلگیر شدم
با خجالت و خوشحالی گفتم این چیه
گفت همینطوری دلم خواست بهت هدیه بدم
تشکر کردم و گفتم ببخشید اما من هیچی برات نگرفتم
گفت هدیه من که خودت و کونت هستش
منم گفتم خب هدیه منم کیرت هستش دیگه
و کلی خندیدیم
رسیدیم خونه
گفت اگر هر کسی رو توی آسانسور یا لابی ساختمان دیدی خیلی عادی رفتار کن
رفتیم بالا
وارد آپارتمان شدم
همه چی مرتب و تمیز
کوله رو گذاشتم همونجا کنار درب ورودی و آروم نشستم روی اولین مبلی که جلوی پام بود
کیومرث بلافاصله شربت و یخ آورد
نشست کنارم
گفت چیه استرس داری ؟
گفتم ؛ راستش بله
گفت کمی شربت بخوری راحت تر میشی
کمی خوردم
گفت پاشو راحت باش
خودش هم بلند شد رفت توی یه اتاقی
من همینطور گیج و منگ نشسته بودم
چند لحظه بعد از اتاق با یه شلوارک برگشت بیرون
مستقیم اومد طرف من
گفت ساکت و خجالتی نباش
همینطور که میآمد سمت من دیدم کاملاً کیرش بلند شده بود و از زیر شلوارک معلوم بود
رسید جلوی صورتم
گفت بفرمایید
خندم گرفت
کیرش رو مالیدم
و یواش یواش شلوارک رو کشیدم پایین
شیو کرده بود
گفتم آقا کیومرث کیرت که توی ماشین دیده بودم و خورده بودمش از این کوچکتر بودها
الان نمیدونم چرا خیلی بزرگتر بنظرم میرسه
خندید و گفت مثل همون روز بخور ببینم
کمی با زبونم و لبهام خیسش کردم
کمی بیشتر کرد توی دهنم
همینطور بیشتر و بیشتر میکردمش توی دهنم
اونم سرم رو گرفته بود و آروم آروم با من هماهنگ میکرد و کیرش رو فشار میداد تا تهش بره توی دهنم
خیلی حالش خوب بود و حال میکرد و آه و ناله ش من رو هم سر کیف آورده بود
خیلی خوب بلد بود کیرش رو فشار بده و بیرون بیاره
همینطوری که حال میکرد با دستاش سرم رو گرفته بود و همینطور یواش یواش کیرش رو عقب جلو میکرد
خیلی عجیب بود
کیرش خیلی ورم کرده بود و برق میزد
بلند شدم که لباسهام رو دربیارم
اومد کنارم و وقتی داشتم شلوارم رو در میاوردم
با دستش کونم رو گرفت و گفت آفرین خیلی خوب تمیز تمیز کردیش
شورتم رو کشید پایین و از پشت دستش رو آورد جلو و کیرم رو گرفت دستش
و از پشت کیرش رو میمالید به کونم
حسش عالی بود
کیرش رو لای کونم حس میکردم
گرم و بزرگ بود
خیلی خوب کیرش رو لای کونم میمالید
باور کنید از گرمای کیرش و جابجاییش لای کونم مست شده بودم
آروم آروم رفتیم اتاق خواب روی تخت
روی تخت دولا شده بودم
آماده بودم که کیرش رو فرو کنه توی کونم
سر کیرش رو میمالید به کونم
با دستاش لپهای کونم رو باز کرد و کیرش رو لای لپهای کونم گذاشته بود
خیلی خوب بود
از روی میز کنار تخت کرم برداشت
گفت که کیرش رو چرب کنم
همینطور که کیرش رو چرب میکردم
گفت برگرد
حس کردم کرم رو مالید روی سوراخ کونم
با انگشتش سوراخ کونم رونوازش میکرد و ماساژ میداد
دوباره کرم زد و ماساژ داد
انگشتاش رو روی سوراخ کونم کامل حس میکردم
دوباره سر انگشتش کرم زد و سوراخ کونم رو مالید
کمی هم روی قرمزی کیرش کرم غلیظ و بیشتری مالید
گفت خودت رو کاملاً شل کن و آروم باش
حس کردم داره فشار میده
کمی درد داشتم اما تحمل کردنی بود
کمی فشار داد داخل و کشید بیرون
سوراخ کونم رو دوباره کرم مالید و کیرش رو دوباره فشار میداد که بیشتر فرو کنه
بیشتر و بیشتر میکرد توی کونم
درد داشتم
نتونستم تحمل کنم
گفتم وقتی فشار میدی داخل میمیرم از درد
یواش کیرش رو کشید بیرون
دوباره روی سوراخ کونم کرم مالید
و یواش یواش فرو کرد
گفت چطوره !؟
گفتم ادامه بده
کم کم فشار میداد داخل و دردم میگرفت
دیگه کاملاً کیرش رو داخل کونم حس میکردم
گفت هر وقت درد داشتی بگو تا کیرم رو عقب و جلو نکنم و فشار ندم
کونم دیگه کمتر درد داشتم
دیگه کامل فرو کرده بود داخل
گاهی کیرش رو تا ته میکرد داخل و نگه میداشت
اون لحظه احساس میکردم کیرش مثل ضربان قلب داره میزنه
حس عجیبی بود
وقتی کیرش رو میکشید بیرون حسش دیونه کننده بود
ولی وقتی میخواست فرو کنه درد کیرش رو دوباره حس میکردم
همینطور که کیرش رو فشار میداد داخل گفت تا ته فرو میکنم و آبم رو خالی میکنم
گفتم باشه
تا ته فشار داد
لپهای کونم رو با دستاش محکم گرفته بود و تکون نمیخورد
یک دفعه ابش رو توی کونم حس کردم
کیرش کم کم شل شد و آمد بیرون
وای که چه حس عالیه داشتم
همینطور که افتاده بودیم روی تخت گفتم ممنون که کونم رو باز کردی
خیلی حس خوبی بود
خوش به حال زنت که همیشه کنارشی و از کیرت لذت میبره
دستش رو آروم روی کونم مالید و گفت نگران نباش
باز هم میکنمت
کون خوب و تمیز رو فقط باید کرد
نگران نباش
میخوام چندین بار دیگه بکنمت
و منم فقط میخندیدم و میگفت مرسی
رفتیم حمام
کیرش رو براش شستم
و کمی خورزم اما بلند نشد
اونم کونم رو شست
و کمی هم محکم لپهای کونم رو ماساژ داد و گفت میخوام آب کیرم کامل بخوردش بره
خندیدیم و تشکر کردم
از حمام اومدیم بیرون
یه بشقاب شیرینی آورد و گفت بعد سکس میچسبه
یدونه برداشتم و خوردم
خیلی گرسنه بودم
اما هیچی نگفتم
صحبت میکردیم
میگفت از سکس کون من خیلی خوشش آمده
آنقدر خسته بودم و آنقدر احساس خوبی از سکس با کیرش داشتم که احساس کردم بدنم له شده و خسته و کوفته هستم
همینطور که نشسته بودیم روی مبل
چورتم گرفته بود
رفت به پتو آورد گفت دراز بکش و کمی بخواب
از خدا خواسته دراز کشیدم و نمیدونم کی و چطور خوابم برد
خواب بودم ولی یه دفعه احساس کردم یه چیزی به بدنم میخوره
فهمیدم کیومرث پشتم هستش و با دستش کونم رو ماساژ میده و کیرش رو میماله به کونم
کونم رو به سمتش فشار دادم تا بیشتر به کونم بچسبه
دوباره کیرش بلند شده بود
کمی مالید به کونم و فهمید بیدارم
گفت بریم حموم
رفتیم حمام
نشستم روی زمین و کیرش رو گرفتم دستم و با لبم و زبونم خیس کردم و کم کم کردمش تا ته توی دهنم
دیگه خودش همه کیرش رو میکرد توی و میکشید بیرون
بعد از کمی ساک زدن
برگشتم کونم رو چسبوندنم بهش
کیومرث هم شامپو ریخت روی کیرش و روی کونم و یواش کرد توی کونم
دیگه درد کمتری حس میکردم
تا ته فشار میداد و میکشید بیرون
خیلی این حس رو دوست داشتم
اینقدر لیز و راحت کیرش رو فرو میکرد که تقریباً دردی حس نمیکردم
یدفعه گفت داره آبم میاد
گفتم ته ته کونم خالی کن
اونم کیرش رو محکم فشار داد توی کونم و نگهداشت
وقتی آبش میریخت اوه اوه میگفت
این اوه اوه گفتنش من رو هم حشری میکرد
الان دیگه تقریباً هر دو سه هفته یه بار منو میبره این طرف و اونطرف تا همدیگر رو ارضا کنیم
خیلی راحتتر شدم و تقریباً کونم قالب کیرش شده
و جالبه برام که هوای من رو خیلی داره
همیشه جویای احوالم هستش و بنوعی سوپرایزم میکنه
چندین بار بهش گفتم که چقدر ازش بابت حضورش ممنونم

نوشته: رضا از تهران

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها