داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

بالاخره همسر رو به آرزوش رسوندم (۴)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

گفت مرسی بابت این اتفاق قول میدم بین خودمون بمونه و اگه دوست داشتین میتونیم ادامه دارش کنیم که گفتم اقا مجید لطفا راجب این قضیه دیگه صحبت نکنین گفت چشم فقط اجازه بدین خودم ماشین یکی از همسایه هارو میگیرم میرسونمتون که گفتم نه و برام یه اسنپ گرفت و رفتم باشگاه…
کل این جریانایی که تا الان تعریف کردم رو گفتم تا یک ذهنیت کلی راجب خصوصیات من پیدا کنید و اصل داستانی که بابتش شروع به نوشتن کردم از اینجا به بعد شروع میشه…
تقریبا یک سال از زندگی مشترک من و آرش میگذشت و شیطونیای من گهگاهی هوس زیادم رو میپوشوند و آرومم میکرد، دستمالی شدن تو مترو جدیدترین فانتزی برای خاموش کردن هوسم بود و برام عادی شده بود و هر چی بیشتر آقایون رو نسبت به اندامم حریص تر میدیدم بیشتر لذت میبردم و اعتماد به نفسم بیشتر میشد…
استفاده بیش از حدم از مترو هم گاهی صدای آرش رو درمیاورد که خب به بهونه اینکه دوست دارم تو تمیز کردن آلودگی تهران کمکی کرده باشم و از وسیله نقلیه دود زا استفاده نکنم شکش رو خنثی کرده بودم…
یکی از همین روزا واسه خرید رفته بودم بازار و تو راه برگشت تو مترو کلی دستمالی شده بودم و حسابی هوس سکس کرده بودم و آمپرم بالا زده بود بالاخره رسیدم خونه و کلید انداختم و وارد خونه شدم با دیدن کفشای آرش که جلو در بود فهمیدم آرش هم خونه ست .خوشحال شدم که میتونم همین الان هوسم رو بخوابونم و باهاش سکس کنم. خریدایی که کرده بودم رو همونجا تو پذیرایی گذاشتم و واسه اینکه بترسونمش بدون سر و صدا و آروم مانتومو در اوردم و انداختم رو مبل و ازونجایی که آرش رو تو پذیرایی ندیدم مستقیم رفتم سمت اتاق خواب.
نزدیکتر که شدم صدای ضعیف اه و اوه شنیدم و با تعجب نزدیکتر شدم (برای رفتن به اتاق باید یه راهرو رو رد میکردی و بعد میرسیدی به اتاق که درش با فاصله ی تقریبا یک متری با دیوار باز میشد و روبروی در ، دیوار بود) در اتاق مثل همیشه باز بود واسه اینکه آرش متوجه نشه نشستم رو زمین و چهار دست و پا خیلی اروم جلو رفتم و یه کوچولو سرک کشیدم تو اتاق.
داخل اتاق رو که دیدم یهو کل بدنم یخ زد انگار یه پارچ آب یخ رو سرم ریختن اصلا باورم نمیشد مگه میشد باور کنم اون چیزیو که میدیدم.
تو همون چند ثانیه اول که اتاق رو دیدم کلی از حرفای آرش توی ذهنم مرور شد…
نظرش راجب اندام خانوما و اندام آقایون ، نظرش راجب انواع پوزیشنای سکسی ، راجب گرایشهای مختلف سکسی ، راجب کلی حرف که غیر مستقیم میخواسته منظورش رو به من بفهمونه و من حتی بهش فکر هم نکرده بودم…
یکم راجب بدن آرش بگم که آرش بدن سفید و تقریبا پر مویی داره و از لحاظ اندام هم کاملا ورزشی و بدون چربی اضافه و بدون شکم.
از افکارم بیرون اومدم و دوباره حواسمو به چیزی که میدیدم قفل کردم.ارش رو تخت به شکم رو به دیوار دراز کشیده بود و پاهاش به سمت در اتاق بود که من از اون زاویه داشتم اونجارو میدیدم با دست راستش گوشیش رو گرفته بود جلو صورتش و داشت فیلم میدید که از صدای اه و ناله سکسی دختره تو فیلم مشخص بود که فیلم پورن داشت میدید.آرش کل لباساش رو درآورده بود و لخت لخت بود
هر چی بیشتر اون صحنه رو میدیدم بیشتر شوکه میشدم و تعجب میکردم آخه آرش این مدلی نبود که.
اینقد راحت لخت بشه رو تخت فیلم پورن ببینه!!!ما تا حالا فیلم پورن ندیده بودیم و حتی آرش جوری نشون میداد که تو این جور موارد کاملا اشباع شده و نیازی به دیدن فیلم پورن نداره و بدش میاد ازین فیلما.
ولی چیزی که بیشتر از همه متعجبم کرد این بود که یکم قوس به کمر و باسنش داده بود و تقریبا حالت داگی گرفته بود و با دست چپش داشت قوطی پلاستیکی لوسیون بدن من رو که خیلی هم کلفت بود تو کونش جلو و عقب میکرد.
دیگه داشتم از تعجب شاخ در میاوردم به هیچ عنوان نمیتونستم این یکی رو هضم و باور کنم.
دوباره حرفای آرش تو ذهنم مرور شد :
«میترا من چون باشگاه میرم باید موهای بدنم رو بزنم و همیشه شیو باشم تا عضلاتم بهتر رشد کنن و قشنگتر بشن»
«میترا چقد رحمم میاد به ادمایی که اختلال جنسیتی دارن و همیشه تو این مملکت زیر فشار هستن»
«میترا شما خانوما کلی خوشبحالتونه ها هم از جلو هم از عقب میتونین لذت ببرین بدبخت اقایون که یه سوراخ دارن و اونم اگه ازش استفاده کنن بهشون برچسب کونی و اوبی میزنن و از جامعه رونده میشن.»
دوباره افکارمو زدم کنار و روبرو رو نگاه کردم.وااای تازه قطر قوطی لوسیون توجه مو جلب کرد!!!
چطوری اینقد راحت اون قوطی رو میکرد تو کونش و در میاورد آخه!!!
توی اون شرایط شوکه کننده کلی حرص خوردم و لجم گرفته بود از این رفتار آرش دوست داشتم بلند شم و برم تو اتاق و آتیشش بزنم.
آخه آررررش و فیلم پووووووورن!!!؟؟؟؟خودارضاییییییی!!!؟؟؟؟ور رفتن و فروکردن چیزی تو کوووووونش!!!؟؟؟
حتی یک بارم تو افکار خودم به این موارد فکر نکرده بودم.به خودم اومدم و تو همون حالت چهار دست و پا آروم عقب عقب رفتم و از راهرو رد شدم و بلند شدم خودم رو رسوندم به در ورودی خونه تو پذیرایی در خونه رو باز کردم و محکم بستم طوری که صدای در رو بشنوه و بلند گفتم :
عع آرش عزیزم خونه ای؟ هزار بار گفتم کفشاتو همینجوری ننداز جلو در آخه این جا کفشی رو واسه چی اینجا گذاشتن؟
نمیتونی خم بشی بگو بیام کمکت آخه!!!
خیلی اروم و زیر لب گفتم ولی واسه کارای دیگه که خوب خم میشی ظاهرا!!!
رفتم سمت آشپزخونه و خودمو مشغول کردم که بعد از چند دقیقه آرش خیلی آروم و ریلکس اومد و بغلم کرد و خسته نباشی بهم گفت انگار نه انگار که تا چند دقیقه قبل داشت اون کارارو با خودش میکرد.
از آرامشی که داشت فهمیدم بار اولش نیست و بارها این کار رو تجربه کرده وقتی خونه نبودم البته سایز اون قوطی و قطرش که تقریبا ۵ سانت میشد و خیلی راحت تو کونش جلو و عقب میرفت هم گویای تجربه زیاد آرش تو این زمینه بود.
واقعا نمیدونستم چه واکنشی باید نشون بدم از یه طرف عصبی بودم و از طرف دیگه زندگی با آرش رو دوست داشتم و نمیخواستم ازش جدا بشم .خدایی آرش همه جوره منو ساپورت میکرد و یه شوهر ایده ال برای هر دختری بود چه از لحاظ قیافه و تیپ چه از لحاظ رفتار اجتماعی و ساپورت سکسی .
اون شب تا صبح خوابم نبرد و فکرم درگیر این قضیه بود.
بالاخره تصمیم گرفتم واکنشی نشون ندم و بیشتر تحت نظرش داشته باشم…
ادامه دارد…

هر چی تعداد لایک بیشتر بشه انگیزه آدم برای ادامه بیشتر میشه☺️☺️

نوشته: saeedjoon75

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها