داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

آقا رضا وانتی 15

همه جور سن و سالی بینشون پیدا میشه; از دوازده سیزده سال بگیر و برو بالا تا چهل سال. اوایل همشون از قبیله کولیهای پاکستان بودند ولی الان بیشترشون رو جنده های خیابونی و دختر فراریهای معتاد ایرانی تشکیل می دهند. زنهای بدبختی که فقر و نکبت از سر و روشون می باره. بیشتر مشتریاشون; راننده های کل کثیف کامیونها هستند. سوار یکی از ماشینها می شوند; برا راننده کمی ساک می زنند. اولین پارکینگ; چهار پنج دقیقه ای راننده ترتیبشونو میده. چند تا دود تریاک با هم می کشند و یک مقدار پول خیلی کم مثلا دو هزار تومن میگیرند و دوباره تکرار… یک کامیون دیگه; یک حال دیگه و چند تا دود دیگه. انگار این دو گروه برای هم ساخته شدند. راننده سعی میکنه به هر ترتیب اون زن رو بپیچونه و پولشو نده و زن هم سعی میکنه از هر فرصتی استفاده کنه و جیب راننده رو خالی کنه. این واقعیتی هست که هر روز در جاده های کشور تکرار می شود. راننده هایی که وضع مالی بهتری دارند; در هر سفر یکی از این جنده ها را با خود می برند. مهم نیست چه نامی داشته باشند. دوست دختر; نامزد; دوست اجتماعی و یا همسر صیغه ای… در یک کلام همگی آمده اند تا کس بدهند و برگردند. بعضی ویزای کشورهای خارجی رو هم دارند.می تونی با خودت ببریشون اونور مرز. ولی معلوم نیست با شما برگردند. بیشتر وقتی احساس کنند; پولت داره ته می کشه; می پیچونند و می روند با یکی دیگه.
….
فرزانه خیلی استرلیزه بود. وقتی اینارو براش تعریف می کردم; زل زده بود تو چشام و به حرفام گوش می داد. انگار تا حالا کلمه جنده به گوشش نخورده. می پرسید واقعا روشون میشه پیش یک مرد غریبه لخت بشن; خانواده هاشون چه برخوردی میکنن; روزی چقدر پول در می آرن ; تا حالا تو هم از این زنا سوار کردی;… خندیدم و گفتم خدا شفات بده. ..

نزدیک صبح بود که رسیدیم تهران. یک چایی گذاشتم و رفتم دوش بگیرم. وقتی از حمام برگشتم; دیدم عروس گلم با یدونه شورت خوابیده روی تخت. دوتا پاهاشو جمع کرده بود تو سینه اش و به حالت جنینی خوابیده بود. رفتم و بالای سرش نشستم. موهای قشنگش رو با نوک انگشتام نوازش می کردم و چاییمو می خوردم. کم کم شهوت خفته من بیدار شده بود. دوست داشتم فرزانه بیدار بود و یک کاری برام می کرد. با سینه ها و گردنش بازی می کردم و پشت کمرش رو می بوسیدم. سعی کردم شورت و نوار بهداشتیشو بزنم کنار; تا کس خوشگلشو ببینم; که یکدفعه قاطی کرد و دستمو از رو شورتش برداشت. بیچاره فرزانه حق داشت. دیشب تو راه اصلا نخوابیده بود و خیلی خسته بود. دلم نیومد بیدارش کنم. کیرم در همون حالت نیمه سفت; اما فوق العاده شهوتی بود. باید خودمو راحت می کردم وگرنه امکان نداشت خوابم ببره. تا حالا جلق نزده بودم. البته جلق می زدم ولی نه مثل بقیه. هر وقت که خیلی فشار میومد بهم;آخر شب قبل از خواب; در اطاقمو قفل میکردم و لخت لخت میشدم. دو تا بالش میگذاشتم زیر سرم و یک دستمال هم دم دستم. فکرم رو کاملا متمرکز میکردم روی یک سوژه سکسی. فرق نمیکرد چی باشه; تا قبل از ازدواجم همیشه به یکی از زن داییهام فکر میکردم. یک خانم تپل و فوق العاده خوش برخورد. هر دفعه یک داستان برا خودم می ساختم که منتهی به سکس با زن داییم میشد. اونقدر پله پله; لباساشو در می آوردم و بدن سفید و تپلش رو تصور میکردم تا ارضا بشم. بیشتر وقتا حتی به در آوردن شورت هم نمیرسید که آبم میومد. جلق زدن بدون دخالت دست. هر دفعه اینکار نزدیک نیم ساعت از وقتم رو میگرفت ولی لذتش خیلی زیاد بود. بدم میومد با دست جلق بزنم. اینبارم حولمو در آوردم و رفتم زیر پتو. پشت به پشت فرزانه خوابیدم. باسنم و کمرم و شونه هام; گرمای بدن عروس خوشگلمو احساس می کردند. رفتم تو فکر. اینبار در سکسم; غیر از زن دایی; فرزانه هم بود. فکر می کردم; زلزله اومده و من و فرزانه و زن داییم;در یک محوطه کوچیک; زیر آوار گیر کردیم. یک هفته است نیروی کمکی نیومده و ما در حال مرگیم. زن داییم به زبون میاد و میگه شما تازه ازدواج کردید. از من خجالت نکشید. اگر میخواهید سکس کنید; من نگاه نمی کنم. شما کارتون رو بکنید. من و فرزانه مشغول سکس میشیم که زن داییم هم خودشو; درگیر سکس ما می کنه. فرزانه خودش کیرم رو در میاره و میذاره تو کس زن دایی. من تند و تند تلمبه می زنم و زن دایی و فرزانه جیغ می زنند. سینه های زن دایی عصمت رو گرفتم تو دستم و فشار میدم. کیرم رو تا جایی که جا داره فرو میکنم تو کس سحر و تموم آبمو با فشار میریزم تو . دوروبرم رو نگاه میکنم. خبری از فرزانه و زن دایی نیست. فقط سحره که رو من خوابیده و داره آبمو میخوره…..ادامه دارد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها