داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

آقای خاص و کون ژله ای من

سلام. صحنه های این داستان کاملا واقعی ست ، بدون کوچکترین کم و کاست و بدون کوچکترین اغراق و بزرگنمایی. برای اولین و اخرین بار برای سایت انجمن کیر تو کس داستان می نویسم.
آقای خاص مرد عجیبی بود . عاشق سکس با من بود . عاشق باسنم بود . همیشه می گفت سمیه چه کون نرم و سفیدی داری ، با 4 تا از انگشتاش طوری به پایین باسنم ضربه می زد که چند ثانیه تمام کونم میلرزید ، عاشق لرزش باسنم بود . می گفت عاشق کون ژله ای منه ، می گفت تو زندگیش هیچ دختری به غیر از من نتونسته تحریکش کنه ، می گفت دیوونه ی منه ، وقتی باهم بیرون می رفتیم همیشه سرش پائین بود و به هیچ عنوان به زنها و دخترها نگاه نمی کرد. آقای خاص فقط و فقط با زبون می تونست منو ارضا کنه ، همه ی کارهاش خاص بود ، برام جالب بود وقتی منو می خوابوند روی فرش و کیرشو آروم از کصم می کشید بیرون و آروم وارد کونم می کرد و می گفت سینه خیز حرکت کنم ، سینه خیز حرکت می کردم و کیرش داخل باسنم وحشی می شد.، یا وقتی خواب بودم خیلی آروم و یواشکی شروع می کرد به لیسیدن پاهام یا لیسیدن باسنم . بارها شده بود وقتی بیدار میشدم و زبونشو لای باسنم حس می کردم حسابی اعتراض می کردم ولی هیچ وقت از کارهاش دست بر نمی داشت . همیشه با روغن زیتون منو ماساژ میداد و از بدنم تعریف می کرد . فقط گوش کردن به حرفاش منو دیوونه می کرد . به نظر من همه زنها و دخترها احساس نیاز می کنن که ازشون تعریف بشه . آقای خاص بدن سفیدی داشت ، حتی از من هم سفیدتر بود ، سکس با اون جزء بهترین لحظات عمرم بود . یکی از شلوار های لی منو که قدیمی شده بود از عقب به اندازه یه دایره نسبتا کوچیک پاره کرده بود . به خواست اون بارها اون شلوارو بدون شرت پوشیدم و رو تخت دراز کشیدم . می گفت سمیه سمیه سمیه کردن تو با شلوار لی چه حالی می ده . کیرشو از همون سوراخ وارد کونم می کرد ، واقعا از کارهاش لذت می بردم . بعضی وقتها منو می برد تو کمد دیواری ! درب کمدرو می بست و منو به تشک ها می چسبوند و به صورت ایستاده یه سکس عالی می کرد. خیلی وقتها تو اتاق خواب فقط شمع روشن می کرد و زیر نور شمع سکس می کردیم . یک بار که روی سینه خوابیده بودم زبونشو توی کصم فرو کرده بود و همزمان دستهای منو گرفته بود بهش گفتم عزیزم کافیه توروخدا کافیه دارم دیوونه میشم ، اصلا گوش نکرد و به کارش ادامه داد ، خشن تر و خشن تر میلیسید تا جایی که من به گریه افتادم . 3 بار ارضا شده بودم . بعضی وقتا از سکس خسته می شدم ولی اقای خاص نه .
آقای خاص شوهرم بود . منو دوست داشت ، به هیچ کسی حتی نگاه هم نمی کرد. من همه ی دنیای اون بودم. ولی نفهمیدم چطور شد زندگیم از هم پاشید . چطور شد که رفت سراغ یه زن بیوه ، چطور شد که به من خیانت کرد. مگه از من نهایت لذت رو نمی برد ؟ مگه همیشه به من نمیگفت سمیه من با تو خوشبخت ترین انسان روی زمینم ؟ چرا شوهر من ، چرا آقای خاص من همه چیزو خراب کرد ؟

نوشته: سمیه

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها