داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کاش وضع مالیمون بهتر بود

سلام . مهران هستم کلاس اول راهنمایی ک بودم وضع مالی خوبی نداشتیم اینو ب وضوح میشد تو رفتارای مادر پدرم دید . کاری ازم بر نمیومد وقتی مدرسه میرفتم هم کلاسیامو میدیدم ک هر زنگ تفریح ب سمت بوفه مدرسه میرنو خوراکی میخرن شاید در هفته یکی دو باری هم من میرفتم اگر پول گیرم میومد تو خونه. روزای جالبی نبود ولی ب ناچار میگذشت. کمکم از مدرسه بدم اومده بود . درس خوندن زیادم برام جذاب نبود .

من ی پسر بچه معمولی بودم ک شاید ی کم ی ذره بگی نگی سفید بودم اما تقریبا لاغر اما ی ذره کونم تپلتر بودو تو دید بقیه بود گاهی از طرف چند تا از بچه های کلاس ک دو ساله بودن و یکیشون ک واقعا گنده بود و ازش تعهد گرفته بودن اذیت میشدم و تهدید. اون روز با یکیشون دعوام شد اره زنگ ورزش بود اصلا دوس نداشتم تو مدرسه باشم تا اینکه بعد زنگ دو تا از همون بچه های کلاس ک دو ساله بودن بیشتر اومدن پیشمو همش دلداری میدادن ازشون خوشم نمیومد الان ک 27سال دارم هنوز اسماشون از خاطرم نرفته . خلاصه اون روز گذشت و من ب خونه برگشتم بیشتر وقتا مسیر مدرسه تا خونه رو با سرعت و با دویدن طی میکردم ک تو راه کسی اذیتم نکنه . گاهی از جیب مامانم پول کش میرفتم ک تو مدرسه منم جلو بقیه چیزی خریده باشمو بگم اره منم پول دارم.

فردای اون روز باز اون دو نفر بیشتر پیش من میومدن و من خبر نداشتم چی تو سرشون میگذره تا اینکه یواش یواش بیشتر بهشون اعتماد کردم و باهاشون دوست شدم اما متوجه خنده های بچه ها میشدم ک ما سه تا رو ک با هم میبینن میخندن اما چراشو نمیدونستم . تا اینکه هفته بعد زنگ ورزش بود همه گرم ورزش بودن . ورزش ک نه یا فوتبال بود یا دعوا بود یا فرار از مدرسه اون روز من لباس عوض نکردم حوصله نداشتم ک اون دو نفر اومدن پیشم . مهران چی شده چرا لباس عوض نمیکنی گفتم هیچی حال ندارم ن بیا بریم لباس در بیار بیا بازی ک رفتیم از در بقل سالن بریم داخل یکیشون گف مهران ی چیزی بگم ناراحت نمیشی گفتم چی گف منم بیام لباس در میاری ببینم گفتم چیرو ببینی گف تورو دیگه گفتم مگه دیدن دارم ک ازشون ناراحت شدمو رفتم. اون موضو گذشت تا هفته بعد همون روز .

واقعا یادم نمیره اون روزا نوشابه شیشه ای 25 تومن بود ی کیک هم 25 تومن . ک یکیشون ک تقریبا خیکی بود اومد گف مهران100 تومن بهت بدم میزاری از پشت بهت بچسبم ک واقعا نمیدونستم منظورش چی بود اولش ترسیده بودم اما تو فکر صد تومنی بودم تقریبا اخرای زنگ بود همش میومدنو میرفتن من دو دل تا حالا بابام بهم صد تومنی نداده بود. قبول کردم ک بهم بچسبن رفتم سر کلاس پشت در گفت برگد گفتم اول پول .پولو گرفتم ک یهو شلوارمو کشید پایین ک داد کوچیکی زدمو برگشتم گفتم هوی چته چیکار میکنی گف از رو شلوار ک حال نمیده گفتم ن نمیخام پولو از دستم چنگ زد نگاهی ب پول کردمو زنگ تفریح بوفه و کیک نوشابه با اکراه گفتم باشه پولو گرفتم برگشتم شلوارمو داد پایین یکیشون مثلا کیشک میداد.”” تا حالا قلنج غلنج نمیدونم کدوم درسته “” برا کسی گرفتین همونطوری بلندم کردو گذاش زمین شد نوبت اون یکی و اونم همین کارو کرد و تموم شد دو تایی فرار کردن هنوز من تو فکر.بودم ک چی شد چن دقیقه هم نگذشته بود ک ب نفر پشت سریم گفته بودن اونم ادم قد بلندی بود اومد ب تهدید و اون دو تا میخندیدن من تمام وجودم شدده بود ترس گف بریم تو دسشوییا وگرنه ب مدیر میگم . با ترس قبول کردم رفتم سمت دسشویا دستشویی اخر رفتم تو دو ثانیه بعد اومد گف بکش پایین فک میکردم اونم همونطوری نگا نکردم گف ی کم خم شو یهو کمرمو گرف انگار ی چیزی ب کلفتیه ی انگشت شست ی کم بیشتر با فشار رفت تو تمام وجودم شد درد از حال رفتم اون فرار کرد از دسشویی رف من چن دقه اونجا نشستم گریم گرفته بود ی کم ک حالم بهتر شد اومدم بیرون اونا ب من نگاهای بدی داشتن زنگ ورزش ک تموم شد من با سرعت هر چ تمام تر فرار میکردم سمت خونه تو راه چشام پر اشک بود نمیدونستم چی شده بود فرداش با ترس وارد کلاس شدم انگار چن نفر دیگه هم فهمیده بودن اذیت متلک تیکه پرونی . سال تحصیلی ب سختی رد شد و من پنج تا تجدید اوردم تابستونم خراب شد اون دو تا خونه مارو پیدا کرده بودن یهو در خونه در زدن و من با هر بدبختی بود دکشون کردم . سرتونو درد نمیارم درد اون نفر پشت سریم ک از تو کونم رفت جاش داش ی حسی میومد گاهی ناراحتم میکرد و گاهی تمام بدنمو بهم میریخت تا بچه محل ها مون هم فهمیده بودن ینی اون دوتا بهشون گفته بودن و یکی دو بار توسط بچه همسایه هم این اتفاق برام افتاد تااین که از اون محل رفتیم تا از بیست سالگی به بعد من بااین جریان مبارزه میکنم بیشتر اوقات بازنده و بیشتر اوقات هم برنده میشم تقریبا شش سالی میشه ک بنده میشم اما هر وقت یادم ازاوندو نفر میاد بهشون فوش میدم من غلط میکنم گی باشم اما گی ی حسه ک زنده میشه و توسط افراد دیگه گاهی ب زور گاهی نادونی و … تا الان ک واقعا جلوشو گرفتم اما هنوز ک هنوزه تو بدنم زندس وول میخوره اما تا میاد فوشش میدمو فرار میکنم. یادتون باشه اگر ی روزی فرزندی داشتید اگر هم مشکل مال دارید حداقل بفهمید تو مدرسه چ وضعی داره با کیا دوسته و کیا اذیتش میکنن تا ی روز با ی همچین حس عجیبی دست پنجه نرم نکنه. خدا مارو ببخشه

نوشته:‌ مهران

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها