سلام به بچه های باحال انجمن کیر تو کس.من چندروزی هست میام اینجا و مطالب رو میخونم.از نظراتتون خیلی خوشم میاد خیلی باحالن.بریم سراصل مطلب.من الی 24سالمه.چندسال پیش دانشگاه یزدقبول شدم از قبل بایه پسره توی یزد بنام محمد اشنا بودم اما بعدازقبولیم رابطمون خیلی صمیمی شد.عاشق هم شدیم به معنای واقعی چون دقیقا خصوصیاتمون همونی بود که میخواستیم.اولین شبی که میخواستم برم پیشش داشتم از استرس میمردم ولی چون خیلی دوسش داشتم بدم نمیومد باهم سکس داشته باشیم.اخه وقتی ادم توبغل کسی باشه که دوسش داره دیگه هیچی از دنیا نمیخواد.ارامش مطلق…خلاصه اون شب بعداز کلی بیرون چرخیدن با پیشنهاد اون رفتیم خونه.میگفت خونه دوستشه.برام یه فیلم از تولدش گذاشت و اروم اروم داشت بهم نزدیک میشد.گفت خسته ام بخوابیم منم قبول کردم.رفتیم توی اتاق خواب من لباس خوابمو پوشیدمو اونم فقط یه شرت پوشیده بود.عاشق هیکلش بودم.قدبلند و درشت اندام.خلاصه اومد کنارم خوابید و دست تو موهام میکشید و از عشق و دوس داشتن حرف میزد یهو گریش گرفت هرچقدر اصرارکردم دلیلشو بدونم نگفت گفت بعدا بهت میگم که کاش هیچوقت نمیگفت.وقتی گریه میکرد فقط بوسش میکردم تو همین حین رفت سمت لبمو با حرص و ولع لبمو میخورد.رفت سراغ سینه هام داشت حام بد میشد.با هنرمندی خاصی سینه هامو میخورد.بعدش بصورت69خوابیدیم روم نمیشد ولی دوسش داشتم.ازم اجازه گرفت که پردمو بزنه گفتم نه بعد که حسابی حالم بدشده بود و اونم فهمید کم کم کیرشو برد سمت کسمو اروم اروم کرد تو.مانعش نشدم.خیلی تنگ بود ولی به هرحال جا باز کردورفت تو یه کم خون اومد و احساس سوزش شدیدی داشتم.بعداز چند بار تامبه زدن من ارضا شدم.اولین باربودرابطه سکس با پسر داشتم.حس خیلی خوبی بود.خلاصه اون شب تمام شد و دو ماهی گذشت به همین روال.چندبار پیشش که بودم تلفنش زنگ میخورد اما ج نمیداد.باهم رفتیم مشهد شب توی هتل بهم رازشو گفت.دنیا رو سرم خراب شد.اون مجرد نبود.زن داشت ولی از ترس که ولش کنم بهم نگفت.رو این موضوع خیلی حساس بودم.شاید باور نکنید ولی 24ساعت کامل گریه میکردمو نمیتونست ارومم کنه.چرا ار اول بهم نگفت که عاشقش نشم؟ که باهاش سکس نکنم، و خودمو دراختیارش نذارم.کاش…
نوشته: الی