داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کون دادن به همکار دوستم (۱)

با سلام خدمت دوستان . این داستان گی هست و محتویات همجنسگرایانه دارد.
اولین بار تو خونه دوستم حامد دیدمش . اون موقع حدود ۲۸ سالم بود . لاغر بودم . حدود ۶۰ کیلو بودم . همیشه به بدن مردها علاقه داشتم و بیشتر هم مفعول بودم . تا اون موقع هم چندتا رابطه داشتم . تو مدرسه ، تو سربازی بعد هم مدتی تو دانشگاه با یکی بودم . همیشه خودم رو مرتب و شیو کرده نگه می‌داشتم. حامد از دوستای دوره دانشگاه بود که خونه مجردی داشت. ولی اهل همجنس بازی نبود و دنبال کوس بود . منم اصلا جلوش رو نکرده بودم ‌ یه دوستی معمولی داشتیم . هرزگاهی میرفتم خونش شب نشینی . اون شب آقا سامان هم بود . یه مرد حدود ۵۰ ساله . بدن معمولی . یکم سبیل و ته ریش داشت . یه شلوارک تا بالای زانوش پاش بود و یه تیشرت سفید تنش . نگاه‌اش سنگین بود . با دیدن پاهاش و رون پشمالوش حس شهوتم زد بالا . هرزگاهی نگاهش میکردم و چند بار با هم چشم تو چشم شدیم . من شلوار تنم بود . اون شب یکم حرف زدیم و یخ ها یکم آب شد . آدم باحال و سرحالی بود . بعد اون شب یکم رفت و آمدم به خونه حامد بیشتر شد . آقا سامان هم بود همیشه . تخته آورده بود و با هم بازی می کردیم . ازش خوشم اومده بود . آدمه جسور و راحتی بود . با هم که میشستیم تخته بازی کنیم چشمام همش به رون ها و پاهاش بود . هرزگاهی کیرش شق میشد و با دست جا به جاش می کرد .از سؤالاش و حرفاش میفهمیدم که اونم داره راجبه من فکرایی می کنه. می دونست دوست دختر ندارم و مجرد هستم . هرچی بیشتر می‌گذشت و صمیمی تر میشدیم دلم بیشتر میخواست بهش بدم . اونم ضعف منو فهمیده بود . جلوم می‌شست باچه های شلوارکش رو میزد بالا و با کیرش بازی می کرد . کم کم فهمیده بود کونی هستم ولی تابلو نمی کرد . از نگاهش و حرفاش فهمیده بودم .یه جوری تحقیرم می کرد .همش جلوم دستش به کیرش بود و یه جوری می‌شست که جلو چشم من باشه . منم ازش خوشم اومده بود و هر وقت میفهمیدم اونجاست میرفتم خونه حامد و همیشه هم سعی می کردم خودم رو تمیز و مرتب نگه دارم . خودم هم خوشم اومده بود که احساس می کردم دیدم میزنه و همش چشمش دنبال منه . یه شب تعطیل به بهونه تخته بازی کردن تا دیر وقت نگرم داشت و بعد گفت شب همین جا بمون فردام که تعطیل هست . منم هم خسته بودم قبول کردم . خونه حامد دو تا اتاق کوچیک داشت . یه اتاق خودش میخوابید . یه اتاقم تقریبا خالی بود و توش فقط چندتا پتو و این چیزا بود . هر کس که شب میموند اونجا میخوابید . حامد که رفت تو اتاقش خوابید . ما هم یکم بیدار نشستیم . من منتظر بودم ببینم اون چی کار می کنه . خودم میخواستم همونجا رو مبل بخوابم . بعد چند دقیقه پاشد یکم اطراف رو جمع و جور کرد و چراغ ها رو خاموش کرد . یه دستش به کیرش بود . معلوم بود راست کرده و بی قراره . بعد یهو تلویزیون رو خاموش کرد و اومد جلوم و گفت پاشو دیگه سر و صدا نکنیم حامد ناراحت میشه بهتره بخوابیم . گفتم چشم من همینجا میخوابم . دستش رو آورد جلو و گفت پاشو پاشو خودت رو لوس نکن اینجا که جای خواب نيست کمرت درد میگیره . دستم رو گرفت و بلندم کرد . منم باهاش بلند شدم و رفتیم تو اتاق . در اتاق رو بست خیلی آروم حرف میزد . گفت خوب اینجا چی داریم . یه نگاه به پتوها کرد و رفت اون ها . کنار پتوها شروع کرد لخت شدن. تیشرت و شلوارش رو درآورد . اوفففف چیزی که همیشه بهش فکر می کردم . یه شورت سفید تنگ اسلیپ پاش بود کیر شق شدش به زور توش جا شده بود و تخم و پشماش از کنارهای شورتش پیدا بود . شروع کرد پتوها رو انداختن رو زمین . من همینجوری نگاهش می کرد . کیرش تو شورتش تکون تکون میخورد و می‌رقصید. دوتا پتو انداخت کنار هم و دوتا روهم روشون . بعد دراز کشید رو یکیشون و گفت آخی خسته شدیم ها ، تو چرا همینجوری وایستادی اونجا چراغ رو خواموش کن بیا بخواب . سر کیرش از رو شورت سفیدش کامل مشخص بود . چراغ رو خاموش کردم و اومد کنارش دراز کشیدم . گفت چرا لباسات رو در نمیاری ؟ گفتم راحتم . گفتم من ناراحتم اینجوری که نمیشه خوابید اذیت میشی. به پهلو دراز کشید بود سمت من . روش هیچی نبود . منم هنوز پتو روم نبود . لحن حرف زدنش آروم و سکسی بود. با خنده و شوخی حرف میزد. اتاق کمی روشن بود. نور بیرون افتاده بود تو اتاق. میتونستم بدنش رو ببینم . سینه و شکمش کمی مو داشت . سیاه و سفید قاطی بود . خودش رو نزدیک من کرده بود . یه دستش زیر سرش بود و یه دستش به کیرش . داشت منو نگاه می کرد . گفت من خواب از سرم پریده تو چطور ؟ دهنم خشک شده بود استرس و شهوت داشتم . آب دهنم رو قورت دادم و گفتم آره منم . دست کشید رو شکمم و سینم و گفت اینارو در بیار راحت باش اینجوری اذیت میشی تا صبح . بعد با دستش تیشرتم رو کشید بالا و کشید رو سرم و با خنده گفت درش بیار دیگه چقدر ناز داری تو . تیشرتم رو از رو سرم کشیدم و درآوردم . دستش رو کشید رو سینه و شکمم و گفت ای شیطون بدن خوبی هم داری ها اون وقت میگی من اهل هیچی نیستم . دستش گرم بود . حسابی تحریک شده بودم . از رو نفس زدنم و چهرم فهمیده بود وا دادم . صدام در نمیومد . دستش رو میمالید رو شکمم و همینجوری میرفت پایین تر . نفسش میخورد به صورتم . حسابی حوس کیر کرده بودم . میخواستم کیرش رو بگیرم دستم . خودم رو گذاشته بودم در اختیارش . اونم داشت سر فرصت حشریم می کرد . دستش رسید به شلوارم . یه طرف شلوارم رو کشید پایین و گفت اینم درش بیار دیگه . مقاومتی نداشتم . کونم رو بلند کردم و شلوارم رو کشیدم پایین اونم با دست کمکم میکرد . شلوارم رو کامل از پام درآوردم . یه شورت سفید تنگ اشلیپ پام بود . همه پام رو شیو کرده بودم . دستش رو کشید روی رونم و لای پام . احساس کردم کنترلش رو از دست داد . رونم رو فشار داد و سرش رو آورد نزدیک گوش و گردنم و گفت جووون پسر ، چی ساختی لعنتی ، اینو برای کی انقدر تمیزش کردی . گرمی نفساش میخورد به گوش و گردنم . یهو شروع کرد گردنم رو خوردن و لیس زدن . کیرم رو از رو شورتم با دستش محکم فشار داد و گفت این برای چی انقدر سفت شده . تند تند نفس میزدم و آه میکشیدم . آروم گفت یواش فقط صدات در نیاد . همینطور که داشت گردن و شونم رو لیس میزد دستش رو برد زیر شرتم و کونم رو گرفت تو دستش. به پهلوم کرد . با دستش لای کونم و سوراخم رو میمالید و آروم قربون صدقم میرفت . رفت پایین و شورتم رو کشید پایین رو زانوم و شروع کرد کونم رو لیس زدن وخوردن . زبون داغ و نرمش رفته بود لای کونم. خوابیده بودم رو شکمم و اون با سر رفته بود تو کونم . زبری سیبیل و ته ريشش میمالید لای کونم. کم کم شروع کرد انگشت کردن و تف زدن . با انگشتش تو کونم تلمبه میزد . از یک انگشت به دوتا و سه تا که دیگه دردم اومد . خودم رو جمع کردم و دستش رو گرفتم . اونم همنجوری یکم ور رفت و سعی کرد سوراخم رو گشاد کنه . بعد پاشد دیدم دو زانو نشسته جلوم . شورتش رو درآورده بود انداخت رو متکام و حالیم کرد که براش ساک بزنم . همنجوری شروع کردم براش ساک زدن . سرم رو یه مقدار فشار داد سمت کیرش . به زور کیرش تو دهنم جا میشد ‌. آروم گفت یکم تف مالیش کن راحت بره توت . منم سعی کردم تفمالیش کنم . نمی‌خواست آبش بیاد . کیرش رو کشید بیرون و دوبار به پهلو کنارم دراز کشید و منم رو هم به پهلو کرد . چسبیده بودیم به هم . پاش رو انداخته بودم روی رونم و کیرش رو گذاشته بود روی سوراخم . شروع کرد فشار دادن . سر کیرش افتاد تو کونم . درد تمام کون و پام رو گرفت . آخ آروم کشیدم و سعی کردم خودم رو جمع کنم . روم مسلط بود . کیرش رو تو کونم نگه داشت و گفت هیسسسس . بعد شروع کرد ازم لب گرفتن. تمام سبیلش و زبونش تو دهنم بود . زبونش رو میچرخوند تو دهنم و لبم رو میمکید . اصلا دوست نداشتم ولی هیچ کاری نمیتونستم بکنم . کامل روم سوار شده بود . کیرش رو آروم فشار میداد تو کونم . تو دهنش ناله میزدم . مثل اینکه بیشتر تحریکش می کردم ، بی توجه آروم جلو عقب میکرد و هرزگاهی بیشتر فشار میداد تو . لبم رو ول کرد و در حالی که از شدت شهوت نفس نفس میزد و صداش میلرزید آروم گفت آروم باش صدا در نیار. دوباره شروع کرد لبام رو خوردن و لب گرفتن ازم. تا اینکه با برخورد شکمش به کمرم و پشماش به کونم فهمیدم تا ته جا داده توم . گرمی کیرش رو تو کونم احساس می کردم . اونم دیگه کیرش رو نگه داشته بود و آروم تلمبه میزد . معلوم بود داره آبش میاد و اون میخواست کمی بیشتر طولش بده . بدنش داغ کرده و حسابی عرق کرده بود . سینه و پاهاش که به بدنم چسبیده بود خیس عرق بود . لبم رو ول نمی کرد . دیگه نمیتونست مقاومت کنه . چندتا تلمبه محکم زد و در حالی که میلرزید و نفس نفس میزد آبش رو تو کونم خالی کرد . آروم تو صورتم آه میکشید . کیرش تو کونم دل دل میزد . جلو عقب شدن شکمش رو رو کمرم احساس می کردم . آب دهنش میریخت رو صورتم . آروم آروم کیرش خوابید و از کونم دراومد . خودش رو از روم بلند کرد . شورتم که رو زاونم بود رو کشید بالا و آروم گفت بپا نریزیش بیرون این جاها رو کثیف کنی . بعد کنارم دراز کشید . احساس می کردم خودم ارضا شدم . از جسارت و شهوتش خوشم اومده بود. باهاش حال کرده بودم . منم بر گشتم کنارش دراز کشیدم . نگاهم به بدنش بود . کیرش دل دل میزد و ازش آب کیر آویزون بود . شکم و سینه پشمالوش بالا و پایین میشد . چند دقیقه تو همین حالت موندیم . حالش یکم که جا اومد گفت دمت گرم پسر از روز اول حدس زدم این کاره باشی ولی فکر تمی کردم انقدر حرفه ای باشی ، بد جوری خالیم کردی . بعد پاشد و گفت پاشو خودت رو جمع و جور کن . بعد پتو و وسایل خودش رو کشید برد اونور اتاق . من هم داشتم نگاهش میکردم . کیر و تخمش تکون تکون میخورد ‌ اومد بالا سرم و شورتش رو که کنار متکا افتاده بود ورداشت و گفت اینو لازم نداری من ببرم. با خنده گفتم نه ممنون . اونم خندید و با شورتش زد تو صورتم . همونجا شورتش رو پوشید و و رفت سمت رخته خوابش . لباس هاش رو هم پوشید و خوابید . منم پاشدم لباسم رو پوشیدم و رفتم توالت . خودم روتخلیه کردم و شستم . صورتم رو شستم رو برگشتم تو رختخواب. از اینکه ارضا ش کرده بودم خوشحال بودم . احساس جالبی داشتم . بکن خوب و کار بلدی پیدا کرده بودم . سوراخم هنوز دل دل میزد .

ادامه…

نوشته: رضا

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها