داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ماجرای کوس دادن عمه من

با سلام به همه خوانندگان این ماجرا خواستم اول کار یه چیزی بنویسم چون دیدم کامنت ها توی داستان ها خیلی اهانت آمیز و گاهی خارج از انصاف است که حواله نگارنده داستان شده . اینجا قسم یاد میکنم به همه مقدسات و ارواح گذشتگان و عزیزانم که عین واقعیت را بنویسم . نیازی به تایید و تکذیب کسی ندارم . ولی یک راز همراه من بوده که هرگز نتونستم بازگو کنم و اولین بار اینجا مینویسم . شرافت و انسانیت را هم کامل در نظر دارم و اگر دروغی اینجا بنویسم خودم را هرگز نمیبخشم . تنها اسم افراد را مستعار مینویسم که جانب احتیاط رعایت بشه و آبرویی از کسی ریخته نشه به اشتباه . اسم من علی و ۳۷ ساله هستم . یه دوستی دارم به اسم فرید هم سن خودم که قبلا توی یه شرکت ۴ سال با همدیگه همکار بودیم و ایشون جایی بهتری کار براشون پیدا شد و از اون شرکت رفتند و جایی دیگه مشغول شدند ولی دوستی ما پا بر جا موند . چند باری با فرید مهمونی شبانه رفتیم و خب دوست دخترش را هم آورد و من دیدمش و خدایی دختر با کمالاتی بود و اسمش نسرین بود . فرید توی یه کارگاه بزرگ سر کارگر شده بود و مشغول کار بود و هم حقوق کار روز را می گرفت و هم با کارفرما حرف زده بود و به عنوان نگهبان شب ها اونجا یه شب در میان با یه نفر دیگه میخوابیدن و حقوق یه نگهبان را تقسیم میکردن و در کل براش صرفه بهتری داشت و از محل کار جدیدش راضی بود و اتاق و اسباب و شرایط کارگاه هم خوب بود و گاهی شب ها که شیفت فرید بود میرفتیم پیش هم گاهی پاسور بازی و تخته نرد و بگو بخند داشتیم و گاهی فرید ترتیب نسرین را توی اتاق نگهبانی کارگاه میداد و راه و چاه را کامل بلد بود که چیکار کنه که سوتی نده و کسی نفهمه . یه شب حال فرید خیلی بد بود زنگم زد رفتم پیشش و مشروب خورده بود و درد دل کرد و فهمیدم نسرین باهاش کات کرده و برای همیشه رفته و کار از کار گذشته . خواستم آشتی شون بدم روی مختصر شناختی که داشتم ولی موفق نشدم و نسرین حرفای بدی راجع به فرید زد و وقتی به فرید گفتم دیگه واقعی کفری شد و گفت گور پدر نسرین و بیاد آشتی هم بکنه من نمیخوامش دیگه و تمام شد رابطشون . بعد یه ماه یه شب رفتم پیش فرید و درد دل کرد و گفت تنهام و دنبال دوست جدید پایه هستم . وسط حرفا چند تا فحش هم به نسرین داد . گفتم تا حال میداد خوب بود الان بد شد و خندیدم . گفت میداد و بازم اگه کسی زرنگ باشه میکنتش و رسیدیم به این حرف که من اجازه دارم با نسرین وارد رابطه بشم و فرید ناراحت نمیشه؟ فرید گفت داداش نوش جونت اگه موفق شدی مخش را زدی و حالتو کردی خبر خوشی هات را دوست داشتی بهم بده . از همون شب با نسرین پیامکی و چتی شروع کردم به آشنایی بیشتر و حدودا طی ۲ ماه باهاش اوکی شدم . بازم گفتم به فرید بگم یهو روزی بفهمه ناراحت نشه . فرید گفت بکنش و نوش جونت و من مگه حسود هستم ؟ یا کم و کاستی برای من داره تو باهاش باشی ؟ و خب منو نسرین اوکی شدیم باهمدیگه و مرتب حال میکردیم و دوست و پایه هم شدیم همه جوره و گاهی فرید میپرسید هنوز با همدیگه هستین؟ و
منم میگفتم آره و سری به نشان حسرت یا تایید تکون میداد و متوجه میشدم دلش پیش نسرین گیره و هنوز دلش میخوادش ولی غرورش اجازه نمیده که بگه بهم . یه شب بهم گفت تو به چیزی که میخواستی رسیدی و من هنوز تنهام و کیس خوب سراغ داری معرفی کن دوست بشیم و من سه چهارتا معرفی کردم و فرید رفت محل کارشون یا تلفن زد ولی موفق نشد که با هیچ کدوم ارتباط دوستی پیدا کنه . باز یه شب رفتم پیش فرید و خیلی داغون بود از همه لحاظ و گفت کیس واسه من دیگه سراغ نداری؟ گفتم بخدا همه را گفتم بهت و به شوخی گفتم فقط عمه مم مونده که شماره و ادرس بدم و بری ببینی . شوخی شوخی گفت شماره ش را بده . من چند تا عمه دارم و عمه آخری من ۷ سالی از من بزرگتر هست و ساکن یه شهر های نزدیک محل سکونت ما هست که نیم ساعتی با ما فاصله داره محل سکونتشون و شوخی شوخی عکس پروفایل عمه اکرم منو دید توی گوشی و گفت عجب نازه و خوشگله و تو‌بزار ببینم من با عمه ت میتونم دوست بشم و شوخی شوخی شماره ش را هم گرفت و بهش گفتم فرید اگه شر شد روی من حساب نکن و کار به دادگاه و شکایت رسید خودت باید بری جواب بدی و فرید گفت نه زیاد پیگیر نمیشم و اگه راه نداد اینم مثل بقیه بی خیالش میشم . سه هفته بعد فرید بهم گفت اجازه هست با عمه خانمت برم سر قرار ؟ فکر کردم شوخی میکنه . رفتم پیشش و چت ها را دیدم و گفت چطوری عمه اکرم را آروم آروم آورده توی راه و مخش را زده . هم تعجب کردم هم هنگ کردم هم موندم چی بگم . گفتم رفتی قرار گرفتنت زنگ من نزنی شرف منو‌ ببری و بگی شوخی بود و دوربین مخفی بود و ادا بود و… هر جوری شد خودت کردی و پای خودت . فرید گفت حتی عمه ت داد و کردم پای خودم ؟ و خندید . گفتم اگه داد که پای خودش و دلش خواسته بده و من چیکارش کنم و به من چه و خندیدم . آخر شب فرید پیام داد با عمه جونت رفیق فاب شدم دلت بسوزه . باور نکردم و توی واتس آپ عکسهای عمه اکرم را فرستاد برام و دیدم بله عکس خود عمه اکرم هست و عکسهای مجالس خصوصی را هم بدون حجاب براش فرستاده و به فرید اعتماد کرده . خواستم حرفی بزنم حرکتی بکنم ولی دیدم دردسر برای خودمم درست میشه و گندش بیشتر بلند میشه . ۴روز بعد فرید گفت کار عمه ت را ساختم . اول باور نکردم و رفتم پیشش و سیر تا پیاز ماجرا را برام تعریف کرد و حتی چت های بعدش را هم نشون من داد و دیدم عمه اکرم خودش خیلی ابراز لذت کرده و بهش فاز داده و یه جورایی اوکی برای ادامه داده . اولش برام غیر قابل باور و غیر قابل هضم بود . بعد توی شوک فکری بودم . بعد از خودم و فرید بشدت دلخور شدم و توی افکارم با عمه اکرم جنگیدم که چرا به این راحتی راه داده به فرید و بعد دو هفته یه جورایی قبول کردم مقصر من هستم فرید هست عمه اکرم هست و همگی مقصریم ولی کاری بود که انجام شده بود . توی اون مدت که من درگیری ذهنی با خودم داشتم دو بار دیگه فرید عمه اکرم را حالش آورده بود و بهم گفت که مرسی از اینکه بهترین کیس را بهم معرفی کردی و خودش همه جوره هم مراقبه هم تشنه حال هست هم کارش را استاده و لذت زیادی دوتایی میبریم و این خوشی را بخاطر لطف تو داریم .عمه اکرم هم متاهل هست هم یه بچه داره هم‌ یه جایی نیمه وقت مشغول بکار هست . خودمم توی این اتفاق غافلگیر شده بودم . فرید از لذت با عمه اکرم میگفت و دل منو هم برده بود . حتی میگفت از نسرین خیلی بهتره و این دیگه بدجور منو برانگیخته میکرد که صحت حرفای فرید را بیشتر بررسی کنم . یه شب چتی نوشتم فرید کی قراره باز دوباره سکس کنین با عمه اکرم با همدیگه؟‌گفت چطور مگه ؟‌ گفتم میخواستم اگه میشه یه کوچولو فیلم بگیری و ببینم . نوشت شرمنده نمیشه فیلم گرفت و ناراحتی درست میشه و سند مدرکی درست میشه بر علیه خودم . گفتم بدون صورت فقط گردن به پایین را ببینم . گفت حالا ببینم چی میشه . هفته بعد فرید پیام داد که چیزی که گفتی را اوکی کردم فقط دوس داشتی بیا ببین روی گوشی خودم که میخوام پاکش کنم . شب رفتم پیش فرید کارگاه و گوشی را روشن کرد و فیلم حدود ۳ دقیقه ای از لحظه ای که عمه اکرم را حالت داگی کوسش را میکرد نشونم داد و دلم را جوری برد که توصیفش غیر ممکنه و واقعی حس کردم حقیقت را فرید میگفت که عمه اکرم از نسرین یه سر و گردن بالاتر و بهتره . کون بزرگ‌ عمه و لبه های تپلی گوشتی کوس کلوچه ای عمه اکرم و حالی که میداد و حرفایی که توی فیلم میزد و توی حس بود و منو‌ جوری تحریک کرد که قسم بخورم بالای ۵ بار فیلم را پشت سر هم دیدم و هر دفه که از اول برمیگشتم و می دیدم انگار دفعه اول بود . صدای ناله هاش و آب کوسش که مالیده بود به کیر فرید توی فیلم و مشخص بود چقدر هات هست و سوراخ کون بزرگش که مشخص بود رابطه مقعدی داشته قبلا و التماسی که میکرد برای جر خوردن و اینکه با دست خودش لای کونش را باز میکرد تا کیر فرید راحتر تا ته بره توش و کاراش و بدنش که توی اون ۳ دقیقه دیدم داشت منو دیونه میکرد . یهو فرید گفت کافیه شارژ باتری گوشی منو تموم کردی و خودت ببین من جلوت پاکش میکنم و نیای باز بگی بده ببینم فیلم را و اینم تو عالم رفاقت خواستم دلت را نشکنم . من اونشب تا صبح شق درد گرفتم .‌حتی خوابم نمیبرد . واقعی عمه اکرم بدن و هیکل محشری داشت . یکماه روی مخ فرید رفتم تا قرار شد عمه اکرم را که آورد کارگاه قبلش به من بگه و من بتونم از بیرون پنجره اتاق با برنامه قبلی حال کردن عمه اکرم و فرید را ببینم . بالاخره فرید قبول کرد و گفت چه تاریخی قرار سکس توی نگهبانی کارگاه دارن . غروب یه روز دوشنبه که قرار بود فرید باز عمه اکرم را بکنتش و هوا تازه تاریک شده بود خودم رسوندم کارگاه محل کار فرید و ماشین را با فاصله از کارگاه پارک کردم و پیاده رفتم توی کارگاه پیش فرید .هوا خوب بود و پنجره اتاق نگهبانی که توری داشت برای تبادل هوا باز بود . فرید گفت بهم تا نیم ساعت دیگه اکرم میرسه اینجا و با هم طاقچه پشت شیشه اتاق را پر وسیله و گلدون و فلکس چایی و اسباب کردیم جوری که از وسط اون وسایل یه روزنه باشه که من بتونم داخل اتاق را ببینم و چون بیرون تاریک هست و داخل روشن هست و چیزی بیرون مشخص نباشه . قرار بود با احتیاط و یواشکی داخل اتاقی که قرار بود عمه اکرم باز پاهاش بالا بره را ببینم . دل تو دلم نبود . هیجان استرس و انواع فکر مثبت و منفی توی ذهنم بود که فرید گفت اکرم ۱۰دقیقه دیگه اکرم با تاکسی میرسه نزدیک اینجا و باید برم بیارمش جوری که کسی متوجه نشه و تو برو توی محوطه توی تاریکی بشین پشت اتاق نگهبانی تا ما بیایم . بعدم گفت گوشی موبایلت را خاموش کن و بده . گفتم چرا؟ گفت محض احتیاط . گفتم فرید بهم اعتماد نداری؟ گفت اعتماد نداشتم اینجا نبودی و فقط محض احتیاط بده گوشی موبایلت را و منم دادم بهش و گفت ببخشین ناراحت نشو و رفت در کارگاه را باز کرد و رفت دنبال عمه اکرم که بیارتش توی کارگاه و منم منتظر شدم توی محوطه پشت اتاق نگهبانی . وقتی اومدن و صدای حرف زدن عمه اکرم را شنیدم دلم هوری ریخت . از بگو بخند هاش مشخص بود حسابی دلش رفته از اینکه تاکسی گرفته نیم ساعت فاصله را اومده که کوس بده معلوم بود خیلی مزه کرده بهش و وقتی رفتن اتاق نگهبانی منم پشت پنجره به حالتی که قبلا تنظیم کرده بودیم با فرید و وسایل را چیده بودیم که یهو منو پشت پنجره توی تاریکی و روشنایی عمه اکرم نبینه . عمه اکرم یه مانتوی زرد جلو باز پوشیده بود با شلوار جین که پاچه هاش کوتاه بودن و یه روسری سبز روشن روی سرش بود . وقتی رسیدن اتاق منم کشیک میدادم تا شروع کنن . حدود ده دقیقه گفتن و خندیدن و لب و بوس بهم دادن و خاطره و تعارف و عذر خواهی بخاطر شرایط و… که فرید بلند شد و سریع پتو را انداخت کف اتاق نگهبانی روی قالی و شروع کرد وسایل حال کردن مثل دستمال کاغذی و متکا را کنارش گذاشتن و عمه اکرم هم روسری را برداشت و آویزون کرد به گیره لباسی
که به دیوار بود و شروع کرد اول مانتو را در آورد و تاپ زیرش که مشکی بود را هم درآورد و شلوار جین را هم با زحمت از رون و کپل و کون بزرگش در آورد و اویزون کرد و فقط شورت و سوتین مشکی تنش بود و فرید هم که پیراهن و شلوار و زیرپوش را در آورد و فقط شورت تنش بود و همونجور ایستاده همو بغل کردن . بدن فرید لاغر و سبزه و پر مو بود و بدن عمه اکرم سفید و تپل و بدون مو و شروع کردن به لب و مالش همدیگه و قشنگ مشخص بود عمه اکرم توی راه که میومده توی ذهنش حسابی آماده شد و الان منتظره تا کیر بره توی کوسش و دل تو دلش نیست . دست کردن شورت همدیگه ایستاده و حین لب دادن واسه هم مالیدن و عمه اکرم گاهی آهی میکشید و انگار نفس کم آورده و شورت فرید را در آورد و نشست جلوی فربد و شروع کرد به خوردن کیر فرید که فکر مشخص بود حواسش پیش منم هست که پشت پنجره داشتم نگاه میکردم و گاهی که عمه متوجه نبود بسمت پنجره نگاه میکرد . بخاطر استرس کیر فرید شق شق نمیشد و مرتب عمه اکرم میگفت فرید جون پس شقش کن برام و فرید سعی میکرد و تمرکز میگرفت ولی حواسش پیش من بود فکر میکنم و کیرش شق شق نمیشد . .فرید به عمه گفت اکرم جون پا شو و بزار شورتت را در بیارم و عمه که پا شد و ایستاد فرید نشست و شورت عمه را در آورد و به همون حالت ایستاده چند تا بوس زد به کوس عمه اکرم و گفت چه نازه و خوردنی و خوش به سعادت شوهرت و عمه را خوابوندش روی پتو و پاهاش را بالا گرفت و شروع کرد به لای کوس قلمبه عمه را بوس کردن و لیس زدن و عمه هم با دو تا دستش ممه های گنده و بزرگش را نگه میداشت و ناله میکرد و میگفت یواش خواهش میکنم من اینجوری زود حالم میاد و سعی میکرد کمرش را تکون بده تا کمتر قلقلک بشه چوچولش به خاطر لیس های فرید و پاهاش را تنگ کنه تا فرید نتونه محکم لیس بزنه و زود ارضا ش کنه و فرید هم کون عمه را زبون میزد و انگشت میکرد و گفت آب کیرم را این دفعه هم توش میریزم خوشگله و عمه هم جون جون میکرد . عمه واقعی حال میکرد و از حرفا و حرکاتش مشخص بود که خیلی اینکارا دوست داره و سعی میکرد لذتش را ببره . بالاخره پوزیشن عوض کردن و عمه و فرید 69 شدن روی هم دیگه و حسابی از همدیگه را خوردن .‌ صدای ملچ ملوچ شون واقعی بود و گاهی عمه کمرش را تکون میداد تا یهویی ارضا نشه و فرید هم دوتا سوراخ عمه را هم خورد هم انگشت کرد و آماده کرد . عمه اکرم را جوری به حالت داگی تنظیم کرد که من بهتر ببینم کیر سیاه و نازک و دراز فرید چطوری میره تا خایه هاش توی کوس عمه اکرم و محکم میکردش و عمه هم سعی میکرد با دستاش باز تر کنه لای قمبل هاش را از همدیگه تا بتونه تمام کیر فرید را ببلعه و لذت ببره ‌ . حدود نیم ساعتی همه پوزیشنی که عمه خواست و فرید دوست داشت با همدیگه سکس کردن و حتی عمه گفت ایستاده دوسدارم و ایستاد و خم شد و فرید هم جرش داد و بیرحمانه کردش . آخر کار بود و عمه به فرید میگفت خواهش میکنم بکن منو‌ تا حالم بیاد و فرید هم عمه را به کمر خوابوند و پاهاش را بالا گرفت و کمر میزد توی کوس عمه اکرم و‌ اونم پاهاش بالا و باز و دست فرید همزمان واسش چوچولش را مالوند تا یهویی صدای بلند عمه که وای وای وای یواش یواش اخ اخ آی وای جر خوردم‌ پاره شدم و همراه حرکات کمرش که سعی میکرد بچرخونتش و پاهاش را ببنده تا فرید نتونه ادامه بده کمر زدن را و آب عمه اکرم‌ با نهایت لذت اومد و نوبت فرید شد که قول کون را گرفته بود قبلا از عمه و پا شد یه کوچولو وازلین از قوطی برداشت و سوراخ کون عمه را همین جوری که قمبل کرده بود و داشت از فرید خواهش میکرد یواش یواش بکنه کونش و میگفت خیلی وقته از کون ندادم تنگ شده و درد داره و فرید هم گذاشت سر کیرش را به سوراخ کون عمه و فشار داد و راحت فرو کرد و عمه فقط یه آی کوچولو گفت و شروع کرد به کون دادن و پاهاش را بازتر گذاشتن توی همون حالت داگی که کون میداد و کمرش را قوس داده بود تا راحت کیر فرید تا تهش بره توش و سعی میکرد برگرده ببینه یا از اون زیر و بین دوتا پاش ببینه و لذت ببره و سعی کرد با دست راستش از بین پاهاش دست بزنه به تخمای فرید و بمالتشون تا فرید هم لذت بیشتری ببره و میگفت فرید دوست داشتی زنت بودم و هر شب منو میکردی؟‌ و… فرید هم چند تا تکون محکم داد و گفت آرزوی منه زنی مثل تو داشتم و کاش زنم بودی و قربون صدقه عمه میرفت . من چون پنجره باز بود و صدایی اگه از من در میومد اونا میشنیدن فقط توی دلم اه میکشیدم و حتی نمیشد بلند یه نفس بکشم . بالاخره فرید آبش را توی کون سفید و گنده عمه اکرم تا قطره آخرش ریخت و خوابید روش و کلی ماچ بازی کردن باز و بعد تمیز کردن و دسشویی رفتن قرار گذاشتن توی هفته بعدی وقتی شرایط اوکی بود باز حال کنن . بعد عمه پوشید و فرید اونا رسوند به اولین تاکسی تلفنی و فرستادمش خونه و برگشت پیش من و گوشی منو داد و گفت بازم شرمنده و ببخشین و کلی حرفا زدیم با هم و قرار هایی گذاشتیم که مجال اگر بشه مینویسم براتون .

نوشته: علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها