داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

شیرین لَب

فرداشب تولدشه ، میخوام برای مَردَم سنگ تموم بزارم
_جوون بابا چ مَردَم ، مَردَم میکنی
+بیشعـــووور
خندید و ادامه داد خوب راست میگم دیگه ، لحنش جدی شد : حالا چکار میخوای کنی؟
+با ناخن لای دندونم رو تمیز کردم و با باز کردن دهنم خوب توی اینه نگاهش کردم سرم رو به چپ و راست چرخوندم تا مطمعن بشم تمیزه
_هووووی با توام

چی میگی
_هیچی هیچی بیخیال ، میای استخر
+استخر‌ِ کجا؟
_خونه من ، امروز نوبت واحد ماست
“زنگ در خورد”
+نیکی بهت خبر میدم ، فعلا
_هوو وایســـاااا بینم
گوشی رو قطع کردم و پرتش کردم رو تخت و رفتم سمت ایفون

———
+الوووووو
_اش یا پلووووو؟

لبخند زدم و ادامه دادم: دارم میام عششششقم مایو چه رنگی برات بپوششششم؟
_اخ نغمه خیس کردم اینطوری حرف نزن لَنَتی
از ته دل بلند بلند خندیدم و صدام رو کلفت کردم ، :دارم میام خانوم جون بپر استخرِت تو گرم کن
_نَغـــمـه
+جانم؟
_کی بود زنگ زد؟
پیک موتوری ، کادویی که برای احسان خریدم رو آورده بود
_اها ، پس زود بیا
چشم ، فعلا
_منتظرتم
——————
نیکی سه سال پیش طلاق گرفت میگفت که به مردا علاقه ای نداره و به اسرار پدرش ازدواج کرده از طلاقش به بعد پدر و مادر مذهبیش باهاش قطع رابطه کردن و تنها کسش شدم من .
—————
دکمه طبقه پنج رو فشار دادم رو کردم به اینه آسانسور و روسریم رو مرتب کردم
*طبقه پنجم
سرم رو آوردم بالا و از آینه دیدمش دلم لرزید چشمش به اندازه ی یه توپ کبود بود با ترس و نگرانی برگشتم : نیــــکی
_سلام
+چی شدی؟
_میگم برات
وارد آسانسور شد و دکمه ۲- رو زد
——————
آخرین تیکه لباسم رو کندم و با مایو دو تیکه وارد محوطه استخر کوچیک ا‌پارتمان شدم

+صورتت چی شده؟
_دیروز رفتم خونه ی جواد(برادرش) رام نمیداد به اصرار زنش قبول کرد برم بالا ، بحمثم شد ، بغض کرد باهاش بعدم…
سرش رو پایین انداخت و صدای گریش بلند شد سرش رو به سینه چسبوندم با ناراحتی صداش زدم :نیــــکی ، نگاه کن منو نیکی
سرش رو بالا آورد ، چشمام افتاد توی چشم های سبز خیسش چند ثانیه چشم تو چشم بودیم
لب هاش تکون خورد و صدای ضعیفی گفت : عاشقتم ، نغمه عاشقتم فریــــاد زد : عاشــــقتم و باز صدای گریش بلند شد
دستم هام رو دو طرف صورتش گذاشتم ، میدونستم چی آرومش میکنه ، صورتم رو نزدیک کردم احسان چی؟
————-
احسان : همسرم و عشقم مغازه لباس مردانه داره و ۳ ساله که ازدواج کردیم و در حسرت بچه ایم
————-
لب هام رو نزدیک تر کردم به لب هاش
صدام زد ، نغمه
+جانم
_ میشه عشقم بشی

اولین باره که دارم به رابطه با یه زن فکر میکنم
_ صورتش رو از دستم جدا کرد و پشتش رو کرد بهم با صدای جادوییش خوند: “ای لبِ شیرین جواب تلخ سر بالا چرا؟”
دستم رو روی شونش گذاشتم برش گردوندم به سمت خودم و بی معطلی لب هام رو روی لب هاش گذاشتم
دستش اروم رفت پایین به سمت باسنم ، گرفتش توی مشتش و فشارش داد
لبش رو برد سمت لاله گوشم ، نغـــمه
جان نغمه
عاشقتم
نشستیم روی زانو دستم رو بردم پشت سرش توی موهای ابریشمیِ طلاییش
لب هامو قفل هم بود و دل هامون …
هردو مهارت داشتیم توی لب بازی هردو پیش از این سکس داشتیم اما با یه مرد!
متوجه نشدم که چی شد و لباس پوشیدیم و رفتیم بالا و بعد باز لخت شدیم و کی روی تخت افتادم و زبون نیکی کی شروع کرد کشیده شدن روی کسم
اااه ، آآآآآآ نیکی ، آآآآآ نیکــ. ی آآآآهـ نیـ‌ـ کی آآآآ
چوچولم بین دندون هاش بود و چند ثانیه بعد زبونش توی کُسم
اومد بالا و چرخید کسش جلوی دهنم بود و کُسم جلوی دهنش
بلد نبودم چکار کنم همیشه من پایین بودم و احسان تلمبه میزد اما الان
برگشت و با چشم های خمارش نگام کرد و بعد هم گفت : بِـ بِـ بِلیسش و سریع مشغول کارش شد سرم رو بلند کردم و زبونم رو باهاش تماس دادم ، اروم اروم زبونم رو میکشیدم و هر چند ثانیه یکبار فرو میکردم توی کسش
برگشت و حمله کرد به سینه هام
وای
با اولین برخورد زبونش با سینه هام ارضا شدم ، ارضایی که شاید تمام این سال ها با احسان نشده بودم .
نیکی هنوز ارضا نشده بود ، اما نمیخواستم دیگه ادامه بدم

ازش خواستم تموم بشه بی حرف قبول کرد و بلند شد رفت سمت دستشویی
بلند شدم لباس پوشیدم و قبل از اینکه برگرده بی هیچ حرفی رفتم

حالا من بودم و کبودی های بازو و رون پام و گردن و لاله گوشم و احسان .
من بودم و حس جدیدی که کشف کرده بودم
دوجنس گرایی!
—————
ممنونم که داستانم رو خوندید ، لازم میدونم که بگم “ داستان واقعی نبود”
داستان قبلی من “ صورتی سینا”
نوشته: نغمه

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها