داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ماجرای ایذ گرفتن احسان


اسم من احسان ; ۲۴ سال سن دارم و تا به غير از يک سکس که منجر به بدبختی من شد ; هيچ سکس ديگری تا حالا نداشتم. خانواده ام قرار گذاشته بودن که آخر هفته برای من به خواستگاری دختر همسايمون برن ; آخه هم من اونو ميخواستم و هم اون منو. چهار شنبه بود ; که دوستم زنگ زد خونمون و گفت که يک کس تميز برای همون شب داره و از من هم دعوت کرد که برم ; اول من گفتم که اصلا نميام ; من اصلا از اين کثافت بازيها خوشم نمياد ; ولی دوستم اينقدر اصرار کرد و گفت اين برای من خوبه چون ; اگه قبل زا ازدواج حد اقل يک سکس داشته باشم ;خيلی خوبه و اين يک تجربه است و از اين حرفا که من احمق هم خر شدم و قبول کردم.ساعت ۸ شب دوستم با ماشينش به دنبال من اومد ; من هم سوار شدم و رفتيم به دنبال اون دختری که دوستم گفته بود ; دوستم کنار خيابون يک ترمز زد ;بعد از ۱۰ ثانيه در ماشينش باز شد و يک دختر خيلی خوشگل سوار ماشين شد و سه تايی به طرف خونه ای که دوستم برای اون شب محيا کرده بود ; راه افتاديم.وقتی وارد شديم اون دختر خيلی سريع و راحت لباسهايش رو در آورد ; اصلا انگار نه انگار که پيش ۲ تا پسر نامحرم و غريبه است ; دوستم قبلم به من گفته بود ; که برای امشب به اون ۵۰ هزار تومان پول داده و گفت که اين دختره اصلا با کاندوم حال نميکنه ; و شرط اون هم اينه که نبايد از کاندوم استفاده کنيم.من هم خوب چونکه نه تا حالا سکسی داشته بودم و نه اطلاعات زيادی در مورد سکس و بيماريهايی که از سکس به وجود ميامد ; بدون کاندوم مشغول سکس با اون دختر لعنتی شدم. برای من که دفعه اولم بود ; واقعا عالی بود ; يک تجربه خيلی خوب که بعدا به دردم ميخورد ; ولی اينو نميدونستم که اين لذت و اين خيالها موقته.اول دوستم مشغول سکس با اون شد و بعد از اينکه کار دوستم تموم شد ; من مشغول شدم. دختره با مهارت زيادی مشغول حشری کردن من شد ; دستهای منو گرفت و گذاشت روی سينه هاش و يک لب از من گرفت. من اون موقع فقط با يک شورت بودم ; بعد اون اومد و از روی شورت شروع کرد به مالوندن کيرم ; بعد هم که مثل بقيه سکسها که شما بهتر از من ميدونين.ساعتهای ۱۱ شب بود که دوستم منو به خونمون رسوند. خلاصه روز بعد به خواستگاری دختر همسايمون رفتيم ; و بعد از کلی رفتن و اومدن قرار شد که من با همون دختر عروسی کنم ; قرار عقد و همه چيز رو گذاشته بوديم ; فقط مونده که بريم آزمايشگاه و يک آزمايش بديم. ماه از اون سکس لعنتی گذشته بودکه رفتیم برای آزمایش.موقع گرفتن نتيجه آزمايش شد و من رفتم که آزمايش رو بگيرم ; وقتی که نتيجه آزمايش رو ديدم ; دنيا جلوی چشمام تيره و تار شد ; در نتيجه آزمايش اومده بود که من ايدز دارم ; اصلا ديگه هيچی نميفهميدم ; به خونمون رفتم. و به پدر و مادرم نتيجه آزمايش رو نسون دادن ; اونها گفتند شايد ااشتباه شده ; من اون روز دوباره رفتم آزمايش دادم ولی افسوس که نتيجه آزمايش ماله من بود و من ايدز داشتم.خلاصه عروسی به هم خورد و من از يک زندگی زيبا که در انتظارم بود ; محروم شدم ; مادر بيچاره ام ; بعد از اون سکته کرد و نصف بدنش فلج شد ; خب اون حق داشت ; چون من تنها پسرش بودم ; خيلی آرزوها برای من داشت ; ولی کدوم احمقی مياد زن يک ايدزی بشه.دوستم هم وقتی فهميد که من ايدز دارم ; زود رفت آزمايش خون ; ولی اون هم اچ آی ويش مثبت بود ; وقتی که اينو فهميد ; حدود يک ماهی افسردگی شديد گرفت ; که بعدش خبر اومد که خودش رو راحت کرده.الان يک سال از اون موقع ميگذره ; ديگه بيخيال ازدواج شدم ; يعنی مجبورم بشم ; ولی قصد خودکشی هم ندارم ; دوست دارم تا موقعی که زنده ام زندگی کنم و دوست دارم همگان اين سرنوشت منو بخونن و از اين تجربه تلخ من استفاده کنن.حالا ميفهمم که چرا اون دختر دوست نداشت که ما از کاندوم استفاده کنيم ; چون ميخواسته که ما هم با اون شريک بشيم ; يعنی هر کسی که ايدز ميگيری دوست داره که چند نفر ديگه رو هم مبتلا به ايدز کنه ; حتی اين حالت برای خود من هم پيش اومده ; ولی اعتقاداتی که داشتم تا حالا نذاشته کسی رو به اين بيماری مبتلا کنم ; شما هم اگه خواستيد سکسی داشته باشيد ; حتما حتما از کاندوم استفاده کنين ; و يا اگه دختريد حتما طرف مقابلتون از کاندوم استفاده کنه ; چون ايدز بد ترين بيماريه.پایان

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها