داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فهیمه زندایی حشری

من یه زندایی دارن به اسم فهیمه حدودا 35 سالشه و حشری تما چرا چون بیوس یه پوست سبزه و بدنی رو فرم چون ورزش میره خیلی بدنش اوکیه خلاصه بعد از دوسال فوت داییم همچنان با رفت و آمد داشت خیلی پیگیر حجاب سخت گیری نیست و کلا آزاده خونشون یک ساعت با ما فاصله داره واسه همین زیاد میاد خوندن و با مامانم صحبت میکنه (راستی یادم رفت بگم چون رحمش مشکل داره بچه ای ندارن) به مدتی بد رفته بود تو سرم که بکنمش انگشتی چیزی یا سکس کنم باهاش وهمش نقشو شو می ریخم و خوب خودشم به افراش نه زیاد می داد خوش بهت می مالید خیلی به نزدیک می شد و از این جو چیزا دیه دفعه هم از قصد جلو من هم می شد و کونشو نشون می داد یه آخرهفته یه مهمونی فامیلی پیش اومد و همه رفتین خونه مادر بزرگم و خون‌ه خیلی شلوغ بود و زنا تقریبا با ماتو شلوارک کنا ر هم بودیم خاله هام بودن چنتا دیگه از دایی هام و شلوغ بود زنگ در خورد و زن داییم با یه مانتوی آبی تاپ سفید یه شلوار پارچه ای که بدن سبزه اش پیدا بود اومد با همه خوش بشو سلام علیک و این جور چیزا به صورت کلی هم با من رابطش خوبه راحتیم شوخی زیاد می کنیم اومد تو آشپز خونه مامانبم که کمک کنه برا غذا اینا منم به بهونه غذا باهاش اومد آشپز خونه شالش افتاده بود موهای سیاهش زده بود بیرون هی جلوم خم می شد کونشو به هم می زد نگام می کرد هی بدنشو بهم می مالوند دیگه زده بو به سر برم نزدیکش و انگشتش کنم ولی جلو مادر بزرگم نمی شد رفتم نزدیکش و شروع کردم به مالوندنش یه لحضه برگشت و ترسیدم ولی حرفی نزد اومدم دستمو بردارم ولی بازم دستمو گرفت دیگه شیر شده بودم که می کنمش مادربزرگم صدام کرد که برنجا رو ببریم سر شام و بریم برا غذا دستمو ول کرد و رفتیم سر شام شامو خوردیم و دایی‌ام همه رفتم و فقت یه خاله هام و زندایی و ما موندیم قرار شد که به خوابیم ما در بزرگم دوتا اتاق ته خونه داره که یکیش رو خالمو زندایی و مادربزرگم خوابیدن بقلیشم که بابام مامانم منم که وسط حال خوابیدم زندایی از اتاق اومد بیرون و رفت تو. آشپز خونه رفتم تو آشپز خونه و بدجور شق کرده بودم دستشو گرفتمو سری بوسش کردم پسم زد گفت داری چیکار می کنی تو دلم ریخت ولی دوباره دستشو گرفت شروع کرد بوسش کردن نمی دونستم دارم چیی کار می کنم و لی محکم دستشو گرفته بودم نمی ذاشتم پسم بزنه و همین طور که لب میگرفتم بوسش می کردم گفتم زندایی من دوست دارم اینو که گفتم خیلی حرفی نزد و بی دوباره پسم زد گفت آخه اینجا با خنده گفت بد زدی به جدولا بیا هزایجا بیرون اومدیم بیر ون دستشو گرفتم این بار خودش مشکلی نداششت رو مبل دراز کشید و شروع کردم بوسش کردت و لب گرفتم دوباره پسم زد گفتم اینبا جره دیگه گفتبقیه بیدارت صب. یک بعد گفت برو خواب شیطونی نکن بزار بعدا حالم گرفته شد رفتش محدوده یم ساع بعد اومد پیشم اومدن سری ع بقلش کردم گفتش هو آروم وقت زیاده البته تمام این مکالمات رو ول پایین بود ها شروع کردم لب گرفت وای چقدر لذت داشت دشگستاشو ول مردمو بدنشو مالوندمدکم کم لباساشو در آوردن تاپشوو در آوردم و کرستشو باز کردن دتا سینه آک خشگل رو فرم خواببوندنش و متل سگ براش خوردم چقدر خوب بود ششروع کردم درآوردن شلوارش یه سری رون سبزه سفت پاهای خوشگل شروع کردم خورد کوشش چقدر شیرن بوداصلا توصیفی نداشت منم شلوارمو در آوردم کیرم انداختم بیرون زندایی بدون حرفی شروع کرد خوردنش خیلی حشری بود کیر مو تو یه ثانیه قورت دل خوایه هامو می خورد می کرد دهنش نفس نفس زنان کیرمو از او دهنش کشید بیرون از کسش آبی بود که می ریخت خو بیدم رو زمین و خودشنشت رو کیرم مثل یه جنده بالا پایین می رفت رو کیرم کس کسش کوس نبود شاه کس بود تنگه تنگ خیسه خیس انگار به جا کس کونش بود با سیته هاش با ی می کرد و فشارش می دادم نوک سینشو نی گرفتم می مالوندم تو دست جا نم شد سینش انق گنده بود ای بار اونو خوابوندم شروع کردم تلمبه زدن توش تندو تند دستمو گذاشتم رو دهنش کسی نفهمه صداشو گفت دارم ارضا میشم منم از قصد تند تر نلبه زدم کیر مو کشیدم بیرون کل آبش ریه رو سر صورتم گفتش آیت. بریز تون چیزیم نمیشه د با ه میرم. کردم تو مسشو آبم خال کردم توش به. سکس شروع کرد لب گ فتن و یه دور دیگه برام ساک زد خودمون. تمیز کردیم و دوبل ه از هم لب گرفتین گفت خیلی وقت بد آینطدری نگاییده بودم یک گریه کرد بقلش کردمو گفتم جی ی دل داریش دادم گفتن از ای به بعد فقت خودمو خودت بعد اون شب شودیم یه زوج کامل هر شب داستان داشتیم استقبال شد بازم میگم

نوشته: طاها

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها