داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

خاطره ای دیگه با زندایی لادن جانم

اولین داستانمو راجع به رابطه ام با لادن جانم قبلا نوشتم و چون اونجا به آخوند بد و بی راه گفتم یه عده خونشون کثیف شد و اومدند از اربابانشون دفاع کردند… به کوری چشم شما و اربابان کثیفتون و دین کثیفتون نه تنها هنوزم با لادن توی رابطه ام که میخوام بازم خاطره یه سکس دیگه مونو هم بنویسم… ضمنا همین الان با این مقدمه شروع کنم که تمام فحاشی و ناسزایی که گفتید رو به خودتون و اربابانتون که زیرشون می خوابید بر می گردونم.

به اون دسته که گفته بودند داییت کونت گذاشته هم با شجاعت میگم بله درسته و این چیزی از اعتبار من کم نمیکنه که یک پدوفیل زمانیکه بچه بودم منو آزار جنسی داده. اون یک مسلمون کثیف و چادر فروشه و مثل بقیه مسلمونها بچه بازه مث سعید طوسی و بقیه آشغالها… من زنشو میکنم ولی اون کثافت بچه می کرده حالا کدوممون لایق فحش و فحش کشی هستیم؟ شماهایی که از اربابانتون حمایت می کنید همونایی هستید که باعث و بانی بدبختی مردم ایران هستید… تمام این گرونی ها تقصیر شماست و اینکه آخوند داره حکومت میکنه هم تقصیر شما و تفکرات کودنانه شماست.

من دو ساله با لادن توی رابطه ام و خودش هم رضایت کامل داره بنابراین هیچ مساله غیر اخلاقی ای در این ماجرا نیست ، زن شوهرداره؟ شوهری که به اون زن دسته گل محبت نمیکنه و در عوض توی مغازه تخمیش برای یه عده کیسه زباله (زن چادری) تا کمر خم میشه و لاس می زنه همون بهتر که پس یکی دیگه هم زنشو ارضا کنه.

همه شمایی که به من فحش دادید خودتون توی کف زن دایی هاتون هستید و واسه همون اومده بودین توی داستان من اما چون شما نتونستید زن دایی تونو بکنید باعث عقده تون شده و فحششو به من می دین…

به هر حال، می رم سراغ چندتا از سکس های خاطرانگیزم با لادن که توی سال 1400 به وقوع پیوست :

این گرونیایی که آخوند به سر ملت ایران آورده به یه جوون ایرانی اجازه نمیده که ازدواج کنه یا حداقل یه خونه مجردی بره اجاره کنه واسه همینم من همچنان توی خونه بابام دارم زندگی می کنم و با اینکه دستم توی جیب خودمه اما از سر کار که بر می گردم باید برگردم پیش ننه بابایی که حالم ازشون به هم میخوره… ننه ای که بهش بگی داداشت به من تجاوز کرده ولی اون طرف داداششو بگیره همون بهتر که پیشت نباشه و فراموش کنی چه بلاها سرت آورده هم خودش هم خاندان ناپاکش… فامیلای ننه ام همه مذهبی های دوآتشه بودند و مثل همه مذهبی های دیگه تخم حروم بودند… توی یه طایفه حدودا 30 نفری فقط من و لادن غیر مذهبی ایم پس معلومه که جونمونو هم برای هم می دیم… نامردم اگه یه روز بالاخره راضیش نکنم از اون پدوفیل بی همه چیز طلاق بگیره و زن رسمی خودم بشه… البته همین الانشم شوهر واقعیش منم و اون مردک کون آخوندلیس نقش ساپورت کننده رو داره و اگه بخاطر پولاش نباشه و بخاطر ویدا نباشه لادن یه روزم دیگه با اون نمیخواد زندگی کنه… ضمنا برای اون دسته که گفته بودند اول گفتی زن داییت پسر به دنیا آورده بعد میگی ویدا تنها دخترشه… بله کاملا درسته… تنها نوزادی که لادن جان به دنیا آورد در ابتدا جنسیت اش پسر بود و اون مردک چادرفروش اسمشو هم وحید گذاشت چون می گفت وحید اسم امامیه (دیگه سطح شعورش همینقدره و با اینکه وحید اسم هیچ امامی نبوده میگه وحید اسم امامیه حالا شما انصاف کنید و به من بگید حقش بوده که من زنشو کردم یا نه؟) اما در ده سالگی وحید به مامان باباش گفت دوست نداره پسر باشه و احساس میکنه دختره… (اون ترنسه) و مردک چادرفروش هم بچه شو کتک می زد چون این حرفها با اسلام منافات داشت… الانشم فقط من و لادن ویدا صداش میکنیم چون این اسم رو دوست داره و هرچی سنش داره بزرگتر میشه میگه میخوام برم جنسیتمو تغییر بدم من و لادن هم توی این فکریم که یه کم سنش بیشتر بشه و بفرستیمش خارج از ایران بره پناهندگی بگیره و در امنیت کامل تغییر جنسیت بده چون از دست اون بابای احمقش در ایران امنیت جانی و روانی نداره.

بگذریم…

وسطای سال 1400 بود که یکی از فامیل های پدرم مرد اونم بعلت کرونا که مقصرش هم بی لیاقتی آخوندها و عدم مدیریت صحیح کرونا و نبودن واکسن باکیفیت بود… خود تن لششون فایزر می زدند ولی به مردم می گفتند برکت بزنید… طرفدارهای احمقشون هم این همه ظلم و جنایت رو می بینند اما میگن ما دلمون میخواد بازم زیر آخوند بخوابیم.

اون فامیل بابام توی روستا زندگی می کرد و ننه بابام برای مراسم ترحیم باید می رفتند روستا… خواهرام هم دوتاشون ازدواج کردند و بنابراین به جز من کسی توی خونمون نیست…

خلاصه ننه بابا دو سه روز خونه نبودند و لادنم بعد از ظهرها که اون مردک چادرفروش می رفت با زنهای چادری لاس بزنه میومد پیش من و ویدا رو هم می زاشت پیش دختر همسایشون… خیلی دوست داشتم یه جوری شوهرشو بپیچونه و کل دو سه روز رو با هم زیر یه سقف زندگی کنیم ولی خب میگفت نمیتونم این کارو بکنم ، توی همون 4 5 ساعتی که عصرها میومد هم به اندازه یک شبانه روز برام غذا درست می کرد… و چون نوستالوژی ما از پشت بغل کردن توی آشپزخونه و موقع ظرف شستن بوده و رابطمون همینجوری شروع شده… کل تایمی که توی آشپزخونه و در حال پخت و پز بود من از پشت بغلش می کردم و بعد که کارها تموم میشد یه نیم ساعتی هم می رفتیم روی تخت و سکس می کردیم…

تا می رسید خونه هم لباسا رو در میاورد و با شورت و سوتین غذاها رو درست می کرد … موقعی که برنج رو آب می کشید احتیاط می کردم و فقط از پشت بغلش میکردم ولی موقعی که یک کار ساده تر می کرد مثلا قابلمه خورشت رو هم می زد لنگاشو می گرفتم میآوردم بالا کاملا بغلش میکردم و اونم ملاقه دست راستش بود و دست چپش رو هم میزاشت روی در کابینت که نیفته و من بالا و پایینش می کردم بدون دخول فقط برای حال کردن… بله این چیزاست که به یه زن حال میده و اون مردک چادرفروش هیچوقت این کارا رو باهاش نکرده فقط کیرشو در می آورده و توی کس لادن میزاشته… ولی من اون مردی ام که تونستم دل لادن رو به دست بیارم… دیگه برام مهم نیست که یه عده جلقی چی میگن… من راضی لادن هم راضی گور بابای ناراضی و آخوند.

خلاصه اون دو روز هم برنامه این بود و با توجه به تایم فشرده مون توی آشپزخونه و حین آشپزی عشق بازی می کردیم و بعد از اتمام کارها می رفتیم روی تخت و بعدش هم دوتایی دوش می گرفتیم که لادن تر و تمیز بره خونشون…خودم هم می رسوندمش چون خونه ما با خونه اونا خیلی فاصله داره و یکیمون سمت شرق شهرمون هستیم اون یکی غرب… دقیقا نصف شهر فاصله است…

اون دو سه روز هم خیلی حال داد چون خیالم راحت بود که کسی سرزده وارد خونه نمیشه و با پوزیشن های مختلف و در لوکیشن های مختلف از تخت خواب و آشپزخونه و حموم گرفته و حتی توی راه پله با لادن جونم سکس کردم… چون خونمون ویلایی دو طبقه است و هر دو طبقه اش هم دست خودمونه و کسی مزاحممون نیست.

نوشته: پسری که دو ساله با زن داییش داره عشق می کنه و از آخوند و اسلام و پیروانش متنفره

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها