داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

زندایی شادی سکسی خودم

سلام اول از همه بگم که این داستان نیست و یه خاطره از این چند وقت پیشه و همش هم واقعیه بازم بستگی به نظر شما داره ولی برا من مهم نیست هرکی دوست داشت باور بکنه هرکی هم نخواست باور نکنه مهم نیست
بریم سر خاطره
من اشکانم (مستعار) بچه یکی از محله های بالای تهرانم ۲۴ سالمه و مجرد قد ۱۷۶ سانت هیکل معمولی ولی باشگاه میرم رنگ پوستم سبزه کیرم هم ۱۷ سانته با قطر ۱۲ زندایی من اسمش شادی هستش و ۳۸ سالشه دوتا بچه هم داره قدش ۱۶۵ سانته ولی هیکلش خوبه نه لاغره نه چاغه خیلی شکم نداره ولی گوشتیه بدنش کص پفکی کلوچه ای کون گنده ممه هاش هم سایزشون ۷۵ عه ولی پر و سربالا به واسطه ورزشی که میکنه همیشه فیته رنگ پوستش هم سفیده و یه تار مو هم نداره بدنش همیشه لیزر میکنه داستان ما برمیگرده به عید ۴۰۲ عید ما رفتیم خونه دایی اینا و چند روز بودیم زندایی من عادت داره هرروز صبح دوش میگیره یه روز که همه خواب بودن من بیدار شدم دیدم صدا میاد فهمیدم زنداییمه محل ندادم و داشت خوابم میبرد یهو دیدم اومد بیرون با حوله بعد که حوله افتاد دیدم لخته (که همش نقشه بوده) بعد اونروز من کم کم حس سکسی بهش پیدا کردم و میخواستم مخشو بزنم چند روزی پیامک و تلگرام و اینستا چت میکردیم که کم کم رفت سمت سکس چت و این چیزا که اونجا فهمیدم زندایی ما خودش هم دلش پیشه منه و خودش گفت از وقتی دیدمت عاشقت شدم و هماهنگ کردیم یه وقتی که داییم ماموریت بود برم خونشون داییم خدایی کم نمیذاشت ولی خب زندایی ما خیلی حشری بود همیشه میدیدم که تو مهمونی ها زیر چشمی نگاهش به کیرمه و میخنده وقتی ازش میپرسیدم هم میپیچوند و یه چشمک میزد خلاصه قرار شد اخر ماه اردیبهشت از چهارشنبه تا جمعه داییم بره ماموریت منم فرصت رو غنیمت شمردم و هماهنگ کردم خلاصه رفتم کاندوم و اسپری تاخیری هم خریدم تا لذت بیشتری ببریم روز موعود شد و وسایلم رو هم جمع کردم و به مامانم گفتم میرم خونه دایی تا زندایی و بچه ها تنها نباشن الکی پنجشنبه شد و روز موعود رفتم تو دیدم زنداییم خوشگل کرده ارایش غلیظ رژ قرمز جیغ بغلش کردم و همونجا لب تو لب شدیم حدودا ۵ دقیقه خوردیم لب همو که گفتم الان نه صبر کن شب حسابی بهت حال میدم شادی جون اونم بچه ها رو فرستاد خونه بابابزرگشون به بهونه تمیز کاری منم مثلا کمک حالش بودم شب اول گذشت (اینم بگم تو اون چند شب قرار شد فقط من با شورت باشم اونم شورت و سوتین) اصولا زنداییم خیلی راحته با من ولی جلو داییم و فامیلا رعایت میکنه طولانیش نکنم شب جمعه شد و ما هم بی قرار شامو خوردیم من رو کاناپه لش کرده بودم که زنداییم مهلت نداد خودش اومد رو من و لب گرفتن شروع شد ۵ دقیقه خوردیم لب همو و لخت شدیم کامل و شروع به ساک زدن کیرم کرد و همش قربون صدقم میرفت و منم کصشو میخوردم ۶۹ شدیم که اون ارضا شد اندازه ۱ لیتر بگم کم گفتم اب داشت خیلی حشری بود خیس خیس شدم بعد چند دقیقه اسپری رو زدم بازم لب تولب تا اثر کنه اسپری کاندوم رو میخواستم بکشم نذاشت گفت بدون کاندوم منم گفتم چشم شادی جوون رفتیم رو تخت و اونجا اول کصش رو خوردم وای خیلی خوب بود و با کیرم میمالیدم رو کصش که طاقت نیاورد من رو به پشت خوابوند و اون اومد روم همزمان که تلمبه میزد من ممه های خوشگلش رو میخوردم و ۱۵ دقیقه سکس داشتیمو اون خوابید و من رفتم روش حالت فرقونی مدام قربون صدقم میرفت و لب میگرفت بعد چند دقیقه داگی شد وای بهترین کونی بود که دیدم گرد و قلمبه لمبر های نرم و گوشتی و سوراخ کون دست نخورده به داییم هم کون نمیداد اصلا من گفتم کون میخوام که مخالفت کرد و نذاشت و قرار شد سری بعد کونش رو افتتاح کنم بعد ۱۵ دقیقه من حس کردم که ابم داره میاد گفتم بهش گفت همشو میخوام حس کنم کل ابتو عشقم منم گفتم حامله نشی گفت لوله هامو بستم هرچقدر میخوای خالی کن تو کصم منم کل ابمو تو کصش خالی کردم و همونجوری کیرم تو کصش بود و خوابیدیم لخت کنار هم ملافه تشک خیس خیس شده بود از بس ارضا شده بود صبح که پاشدم رفته بود حموم رفتم پیشش باهم دوش گرفتیم و لخت تو خونه می‌گشتیم تا وقتی داییم بیاد بعد اون جریان بازم ادامه داره سکسمون و هم من هم خودش راضی ایم
شرمنده بابت طولانی شدنش.

مخلص شما اشکان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها