داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

کون زندایی چادری

سلام به همه…خیلی از داستانای کسشری که بعضیا مینویسن از همون اول تو ۱ دیقه میرن رو کار و میگن ی ساعت تلمبه زدیم و طرف هنوز نفهمیده بود…اقا کص نگین لطفا…
بریم سراغ داستان ما…من ی زنداییه ۴۵ ساله دارم که ۳تا پسر داره و اسمش محبوبس…سینه های ۸۵ و کون فوق العاده حشری کننده و گنده…فِیسِشم خیلی جدیه که این جدیتش خیلی منو حشری میکنه…محبوبه بیشتر اوقات چادر میپوشه تو خونه جلوی من چون لباس زیر داره و چادر میپوشه که مثلا بدنش دیده نشه… اما از زیر چادر خیلی سکسی تر میشه…اینایی که میخوام تعریف کنم ماجراهای دست مالی کردنش توسط منه و اینم بگم که هنوز نکردمش!
محبوبه اونطوری نیس که باهام خیلی راحت باشه که مث کصشرایی که بقیه میگن با شرت و بیکینی بیاد جلوم! اتفاقا خیلی سر سنگینه و این منو خیلی حشری میکنه…
بریم سراغ داستان
ماجرای مالوندنش خیلیی طولانی بود جوری که من اول به بهانه های مختلف تو تلگرام باهاش حرف میزدم و سعی میکردم بدون اینکه شک کنه خودمو بهش نزدیک کنم که باهام راحت تر باشه.
بعد از ی مدت که میرفتم خونشون احساس راحتیش مشخص میشد و زیاد به گرفتن چادرش اهمیت نمیداد یا به اینکه موهاش بیرون باشه…منم خیلی از این موقعیت سوءاستفاده کردم…اولین بار که خیلی شق کردم بخاطر دیدن خط سینه هاش بود…یادمه ی سینی دستش بود من رفتم ازش بگیرم و اون موقع خط سینه هاشو واضح دیدم…فک کن دیدن سینه های ۸۵ ی زن جا افتاده ی چادری که سرسنگینم هست چقد ادمو حشری میکنه…بعد از این جریان من تصمیم گرفتم هرطور که هست حداقل اگه نشد بکنمش به اندازه ی کافی مالونده باشمش…
یکی از کارایی که همیشه وقتی میرفتیم خونشون انجام میدادم این بود که موقع خداحافظی صبر میکردم همه برن بیرون و اخر سر من پشت محبوبه برم…همیشه هم موفق بودم…اولین باری که سعی کردم بمالمش با پشت دستم بود…از پشت چادر که کون ژله ایش مشخص بود اروم مالوندم بهش…یکم دستمو تو همون وضعیت نگه داشتم و شدیدا شق میکردم و بعدش که میرفتم خونه ی جق ناب میزدم…بعد از این جریان جراتم بیشتر شد…پشتش که میرفتم(بعد از اینکه همه میرفتن بیرون)اروم اروم دستمو میبرم میچسبوندم به کونش…بعد تر با کف دستم شروع کردم به مالوندش…دستمو خیلیی نرم و یواش میزاشتم رو لپ کونش اما حرکت نمیداد
م که متوجه نشه…مرحله به مرحله پیش رفتم تا بالاخره دستمو تونستم رو اون کون ژله ای که چادر سکسی تَرش میکرد حرکت بدم…فک کن ی کون خیلیی حشری کننده زیر چادر زده بیرون و دستتو بزاری روش…ی مدت ازین جریانا گذشت و من همیشه ازین کارا میکردم که بعدا بجز خونه ی خودشون جاهای دیگه ام که موقعیت بود میمالوندمش…یبار رفته بودیم بیرون واسه ی پیکنیک…محبوبه ی مانتو پوشیده بود که کونش کاملا مشخص بود…از سینه هاشم که دیگه نگم!ی بطری اب دستش بود و من داشتم کمک میکردم که وسایلو ببریم…محبوبه این بطریو یکم بالاتر نگه داشته بود تقریبا جلوی سینه هاش…همون حین که رفتم ازش بگیرم
پسرداییم صدام کرد و من صورتمو برگردوندم…ی لحضه حس کردم دستم خورد به بدنش…برگشتم نگاه کردم دیدم پشت دستم رو سینشه…اصلا نمیدونم چجوری نرم بودن اون سینه ی ۸۵ رو تعریف کنم!فقط الان که یادم میاد شق کردم!
یبار دیگه یادمه خونه ی خالم بودیم محبوبه و پسرداییام اومدن…بعدش که میخواستیم بریم چون همه نمیتونستیم با آسانسور بریم،۳ نفر از پله ها رفتن و منو محبوبه و ی پسرداییم و داداشم سوار آسانسور شدیم…محبوبه اومد کنار من پسردایی و داداشم جلومون…من دستم و برم تو جیبم و اروم اروم چسبوندم بهش…لمس کردن ی کونِ سکسی از پشت لباس مث چادر ادمو حشری میکنه…بعد ازین چنبار داییم اینا رفتن مسافرت و کلید خونشونو میدادن به ما…منم هر روز میرفتم خونشون و یکی ۲ ساعت با شرت و کرست و دامن سکسیش حال میکردم و حسابی جق میزدم…اینم بگم که تا الان درسته نکردمش اما اونقد مالیدمش که دا
ییم تا حالا نمالیده…
بکیرمم نیستن اونایی که ممکنه بگن کصشر نوشتی…کیرم تو مغز اونایی که اینو بگن!چون ۱ ساعت وقت نمیزارم که کصشر بنویسم.
ولی انصافا مالوندن دست و کیر به کونش از پشت چادر از بهترین چیزاس که خیلیی حشریم میکنه و تا الانم به اندازه کافی اینکارو کردم:)

نوشته: Zla

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها