داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

زندایی مریم کون تپلی

سلام دوستان، داستان چرت و پرت زیاد خوندم که همه شون زاده تخیلات بوده و هرکسی تو کف زندایی هست براش داستان نوشته، ولی بنده موفق شدم مخ زندایی بزنم و بکنم.چطوری واقعا طولانی ولی خلاصه میگم.

اول اینو بگم که زندایی مریم رو من از طرق پیامک و چت فهمونده بودم بهش علاقه دارم و همش میگفتم برو باشگاه و هی تشویق میکردم بره و آخر بحثا هم وصل میکردم به علاقه خودم بهش. و همیشه هم میگفت برام سواله چرا پسرهای جوون از زن های میانسال خوشون میاد. ولی
سری اول به بهانه دستپختش رفتم خونه شون و البته موقعی رفتم که مطمئن بودم تنهاس و تعریف و تمجید کردم و گفتم واقعا دوست دارم دستپختت بخورم، موقع ناهار ماست ریخت روی دستش و من گفتم اجازه بده بخورم و وقتی واکنش نشون نداد یه جورایی چراغ سبز شد برام. اینو بگم که این سری فقط یه ماساژ گردن و بوسیدن و به بغل ختم شد و همش ترس داشت.
موقعی که رفتم خونه پیام داد میخای این رابطه ادامه بدی؟
سری دوم بعد چند هفته دیگه خودش برنامه چید و منم گفتم که برات کادو چی بگیرم و گفت لباس زیر ست، منم گرفتم رفتم خونه شون، خلاصه از رفتارش مشخص بود دو دل هست و منتظر حرکت از سمت منه، گفت خیلی امروز کار کردم و باید برم حموم ، موقع رفتن چسبیدم بهش گفت الان نه، یه لب گرفتم گفت طاقت نیوردیاااااا،
رفت حموم، در زدم گفتم بیام لیف بزنم گفت بیا، با لباس رفتم داخل، باز چند مین بعد گفتم خیس میشمااااا گفت درش بیار. منم سریع لخت شد لباس ریختم پشت در، اونم مثلا روش. نمیشه، پشت به من منم لیف میزدم ولی کیرم سیخ بود که دیگه چسبیدم بهش و مالیدمش، اونم دیگه وا داده بود کیرم شست و ساک زد، دید من فقط فکر خودمم گفت نمیخوای از منو بخوری، رفت نشست روی سنگ فرنگی و پاش باز کرد یذره خوردم گفتم بریم بیرون، رفتم رو تخت و. بقیه ماجرا.
سری سوم فردای اون روز بود پیام داد از داروخونه فلان چیو بگیر منم فکز کردم داره میگه بیا بکن، سریع گرفتم رفتم خونشون تا رفتم داخل چسبیدم بهش گفت حال ندارم ولی برات ساک میزنم سری برو، هیچی برام خورد و زندایی به این وسواسی گفت بریز تو دهنم ریختم فوری پرید داخل سینک خالی کرد. تمام همین
سری چهارم چند ماه بعد بود که دم به تله نمی‌داد و همش میپیچوند ولی به بهانه کادو لباس ورزشی برای باشگاه و پاور بانک که خریدم گفت بیا، شب رفتم باز عجله ای گفت من نمیتونم ولی ساک میزنم، باز خورد اینرسی گفت بریز رو لباسم میخام برم حموم ولی معلوم بود فقط داره یکاذی میکنه منو از خودش دگر کنه. تمام
سری آخر خیلی خیلی دهنم سرویس شد تا راضی بشه، شب گفتم بیام دنبالت بریم شام گفت نه، فلان کار دارم و… هزار خواهش تمنا و دروغ که برای بار آخر راضی شد بیاد بریم خونه خودش که کسی نبود، رفتیم پیتزا خوردیم تو خونه داشتم لاس میزدم که یهو یه چی گفتم بهش برخورد، دیگه لج کرد که نمیدم و نمیشه، دهنم سرویس شد سر اجبار گفت باشه به شرطی کاندوم بزاری و لختم نمیشم، هیچی سرپا کاندوم گذشتم از پشت گذاشتم داخل کس که وسطا تلمبه کاندوم پاره شد گفت دیگه نمیدم، راضی کردم لاپایی که سرپایی یهو کردم تو کونش و پرید جلو گفت ها چیه منکه میدونم دنبال کونی بیا بکن خلاصم کن، کردیم و بعد اون دیگه دم به تله نداد که نداد

نوشته: pedram

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها