داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس با معصومه زن دوستم به طور باورنکردنی

سلام دوستان خوبین.من مهدی هستم ۳۹سالمه و چند سال پیش بگیرو ببر داشتم تو محل سکونت.کرج.که به دلایلی جمع شد بعداا.بغل دست من ساندویچی بود به اسم محمدرضا.اوایل میومد مغازم با چرخ گوشتم کار میکرد.یواش یواش رفیق شدیم و خانمم با خانم اون آشنا شدن ودوست شدن .زنش خیلی خوشگل بود خدایش.اولش باورم نمیشد زن اینه.چشمها رنگی و درشت و پوست سفید و بدن عالی و خلاصه توپ.فقط یه کم لهجه ترکی داشت.خلاصه یواش یواش رفت و آمد کردن زنها با هم و یه دفعه قرار گذاشتیم بریم مشهد با هم .که رفتیم و اومدیم.دیگه اوکی بودیم باهم .منم خیلی ازش خوشم میومد خداییش.ولی یه درصدم فکر پیشنهاد واینارو نکردم .گفتم عمران نمیشه .خلاصه سال ۹۶ تو اسفند پدرم رحمت خدا رفت .اینا هم تو مراسم وغیره کمک بودن خدایش.عید شد و خواستیم بازدید پس بدیم خواستیم بریم شهرستان .که یهو اینا اومدن با ماشین بابای محمدرضا گفتن باهم بریم.خلاصه رفتیم وبعداز ۲روز رفتیم یه جا تو شهر ارایشگاه.محمدرضا اصلاح کنه.شهلا وسط بود ومن و معصومه اینور اونورش که.یه دفعه گوشیشو اومد سمتمو .دیدم نوشته میخوامت.کوپ کردم اولش بدجور.گفتم نکنه با شهلا باهمن.دیدم نه بابا.خلاصه منم پیام دادم دل به دل راه داره.گفت لعنتی از مشهد دارم بهت امار میدم .چرا نمیگیری اخه.گفتم اصلا فکرش نبودم.خلاصش کنم که باهم دوست شدیم .گاهی یواشکی باهم میرفتیم بیرون دونفری با بچش که مهیا بود و۷سالش بود.یکروز بارون زد .خیس خیس شدیم .باموتوربودیم ۳نفری.رسوندمشون نزدیک خونشون .که برن .به زور منم برد توخونه.چسبیده بودم به بخاری که دیدم.خدای من معصومه بایه تاپ سبز ویه ساپورت نازک مشکی اومدپیشم.دلم میلرزید اازاین همه زیبایی خدااییش.اونجا بود که دستمو گرفت وفشارداد.نتونستم بمونم .زود زدم بیرون.حس میکردم .نباید اینو کرد دااییش.حیفه.خلاصه رفت وامدمون زیاد شد .منم ظهراگاهی میرفتم ناهارپیشش .یه روز بعدازناهارخونشون بهم گفت میری تواتاق تا مهیا رو بخابونم بی زحمت.گفتم بله حتماا.رفتم روتخت خواب نشستم لبش البته.اومدش بعدش ونشست کنارموسینهاش برق میزد لامصب.یدفعه دیدم گفت .واقعاا دمتگرم خیلی مردی.هرکی جای توبود تاالان منو کرده بود.اماتواصن اینطوری نیستی.میشه یکم لب بازی کنیم .دلم ریخت و بانگاه اوکی ودادم بهش و رفتم واسه خودم.شلوارم لی بودو جلوش خیس شده بودبدجور.سینهاشوبادست گرفتم وگفتم توفرشته ای .زیبایی با تو ختم شده عشقم.یکیشو دراورد و گفت.بخور اگه دوست داری.منم هلاک .باورم نمیشد با معصومه تو اون حس .خلاصه یواش یواش دستشو برد سمت کیرمو گرفتش.بازی میکرد باهاش.منم دستمو بردم سمت کونش از زیر شلوار بازی میکردم .زده بود بالا بدجور.دوست نداشتم از این حال دربیام.یدفعه گفت کیرتو در بیار میخوام بخورم.گفتم روم نمیشه .گفت زود باش مهدی.چشماش شهلا شده بود بدجور.شروع کردخوردن منم دستم تو شلوارش بودو با کس وکونش بازی میکردم.یدفعه بلند شد و تاپ و سوتین رو درآورد و شورت و ساپورتم کشید تا پایین پاش.گفت بیا بالا عشقم خواهش میکنم.وای نیست بهتر ازش خداییش .رفتم روش وکیرمو گرفت و انداخت توکسش .داغ داغ بود .تلمبه میزدم.سینه هاش عقب جلو میشد.یک دفعه گفتم آبم داره میاد دستمال کجاس.گفت بریز رو بدنم لطفا.ابم اومد .انقدر زیاد بود که نگو.بعدش با دست باهاش ور رفتم و ارضاش کردم.تموم که شد اومد تو بغلم و گفت ببخشین.من خواستم.تو کفت بودم بدجور.بعداز اون ۴بار دیگه قسمت شد کردمش.میگفت براش پسر درست کنم .که نشد.بعدشم من گند زدم و کلا بهم زدم باهاشون .الانم رفتن تاکستان واسه زندگی.به نظرم بهترین کس تو دنیارو کردم خداییش

نوشته: مهدی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها