داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

زنم و تلخی زندگی

سلام
من عاشقم عاشق زنم
اینجا اگر هستم بخاطر عادت بچگیه
اگر اینجا دارم مینویسم چون راهی بدام نمونده برای تخلیه شدن و با کسی حرف زدن .من بیغیرت نیستم ولی دوسش دارم و نمیتونم ازش جدا بشم
نمعخوام مثل خمه داستان ها جزءیات قد ورن و سایز سینه بگم که به جذابیت زنم پی ببرید من در یه کلمه میگم یکی از جذاب ترین های دنیاس البته بیشتر از لحاظ بدن نه چهره
مدتها پیش تو یه شرکت مرربوط به کارهای ملکی کار میکرد
اونجا یه اقای از مریراشون بود که واقعا ادم زرنگی بود و زبون باز و تو کارش بی نهایت حرفه ای جذابیت ظاهری خیلی زیادی نداشت اما متاسفانه کاریزماتیک بود همیشه زنم ازش تعریف مبکرد و من هی حسودی مبکردم از زنگیش میگفت از موفق بودنش از اینکه از شهرستان اومده و هنوز لحجه دلره اما بی نهایت حرفه ای بود تو کارش
و من بی نهایت دچار حس بد بودم
زنم اهل شیطنت خاصی نبود ولی این لامصب با اینکه کاری نمبکنه ادم همش نگرانه که جندگی کنه
منم حساس شده بودم و هی چک میکردم ولی چیزی تو گوشی یا جای دیگه پیدا نمیکردم و از این حسام شرمنده میشدم اما همش حس میکردم یه چیزی هست
بالاخره تونستم مخش رو بزنم و به رور از اون شرکت بکشمش بیرون و ببرمش تو محیط کاملا زنونه کار کنه
۲ سال میگذره اما همش دلش اونجا بود
و همیشه پیگیر کارای شرکت و کارکنانش به خصوص اکن توله سگ بود
تا اینکه یه روز گفت میخوام برم سر برنم اونجا دام تنگ شده
من سخت مخالفت کردم که چه معنی دلره اما زیر بار نرفت گفتم منم میام گفت یعنی چی همکارای سابق منن به تو چه و رفت
از همونجا دوباره حس های بد من شروع شد
از اون به بعد هی بیشتر هوایی محیط کار قبلی شده بود
منم مشکوک شده بودم و یه دفه دیدم داره میره و شرت خوشگل پوشیده چند بار چک کردم دیدم همین اتفاق میفته نکته جالب ماجرا این بود که فقط شرت خوب میپوشید نه سوتبن خوب
با پیگیری زیاد فهمیدم تایمی میره تو دفتر که همه رفتن و فقط اون مرتیکه هست
و زودم میاد بیرون
مثل داستان های دروغی نه لای در باز بود نه شرایط از پنجره نگاه کردن بود نه تو دستشویی قایم شدم هیچ کدوم از این اتفاقات خلاف واقع نیفتاد اما مشخصه که چه خبره و نشخصه که طرف حتی وقت زیادی نمیراره اینو درست بکنه
چون هم زمان کمیه
هم فقط شرت خوب میپوشه
پس احتمالا فقط میکشه پایین قمبل میکنه اونم چارتا تقه میزنه و تمام
این استدلال و تصویر سازی حاصل چند شبانه روز فکر و ناراحتی و عذابه
خیلی عصبیم و خیلی در گیر اینکه راهی پیدا کنم و کل حقیقت رو بفهمم
خاری من اونجاس که یه دقیقه بدون اون برام جهنمه نمیدونم عشق یا عادت اخه ده سال باهمیم اما اصلا نمیتونم با بی غیرتی کنار بیام

نوشته: علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها