داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

من و زندگی پنهانم

سلام دوستان
این یک داستان با محتوای همجنس گرایانه هستش اگر تمایلی ندارید یا در انتها در مورد صحت یا عدم صحتش میخوایید انتقاد و اظهار نظر کنید نخونید، چون نه شما مجبورید که وقت بذارید و نه من مجبورم که دروغ بگم.

من 26 سالمه،تمایلات دخترونه دارم، هم از لحاظ جنسی و جسمی هم روحی،حالا بعضی ها شاید منو سیسی خطاب کنن یا فمبوی یا زنونه پوش و…
اسم دخترونه ام هم مریم هست و جدا از زندگی و رفتار و پوشیدن و حرف زدن معمولم توی جامعه یک شخصیت کاملا متضاد یا بهتره بگم متفاوت دارم که زمانی که تنهام بروز میکنه.
میخوام از یکی از بهترین سکس هام البته بهتره بگم یکی از بهترین سکسام که همیشه توی رویاهام میبینمش رو بگم واستون چون من باکره ام و تا حالا جز تجربه چندبار لاپایی دادن
سکس کامل نداشتم و اگر استقبال و درخواست دیدم علاوه بر محتوای فانتزی های اروتیک و جنسی از عشق و لحظات درام زندگیم هم خواهم گفت.
.
.
معمولا هروقت می‌خواستیم باهم سکس کنیم یا حتی بیرون ببینیم همدیگرو دلشوره یا بهتر بگم هیجان داشتم، هم بخاطر اینکه واقعأ جفت و یار و پارتنر خوبی بودیم واسه هم و هم اینکه همو درک میکردیم و علاوه بر سکس لذت عشق رو هم با تجربه میکردیم، بالاخره از سرکار اومد و زنگ خونمون رو زد،رفتم آیفون رو برداشتم و گفتم جانم، گفت منم خانومم، گفتم سلام عشقم بیا داخل و درو باز کردم. از بابت خونه خیالم راحت بود چون خانواده آخر هفته رو رفته بودن شهرستان خونه یکی از اقوام و مطمئن بودم نمیان و باهاشون در تماس هم بودم. آرایش کرده بودم و لباس های دخترونه و جذبم رو پوشیده بودم و شال هم روی سرم بود و استرس داشتم تا بالاخره عشقم درو زد و رفتم باز کردم و به محض دیدنش رفتم توی بغلش و اونم بغلم کرد و گفتم سلام آقایی زحمتکش من، خسته نباشید و صورتمو گذاشتم روی سینه ستبر و پر مو و عرق کرده و مردونش و اونم بغلم کرد و محکم فشارم داد توی بغلش و سرمو بوسید و گفت سلام خانوم خوشگل خودم، ممنون نفسم، شما هم خسته نباشی خانوم خونه دار و خوبم. یک دقیقه ای توی بغل هم بودیم که گفتم آقایی بفرمائید بشینید واستون چایی بیارم،رفتم ۲تا چایی و خرما آوردم و کنارش نشستم و سرمو گذاشتم روی بازوش و گفتم عشقم تعارف نکن، خونه مادر زن آدم مثل خونه خود آدمه، راحت باش. اونم با جدیت توی چشام نگاه کرد و گفت تو مگه زن من نیستی مریم؟ منم با نگرانی و مظلومیت گفتم معلومه که هستم آقایی، من زن شمام، ناموس شمام، زیرخواب شمام مگه چی شده عزیزم؟ اونم با چشم و ابرو اشاره به شالم کرد و با کمی عصبانیت و خشونت گفت پس این چیه روی سرت؟ گفتم وای ببخشید عشقم، اصلا حواسم نبود بردارم، آخه اومدم دم در گفتم کسی سرمو لخت نبینه، اونم دستشو انداخت دور کمرم و نوک بینی و بعدش لبم رو بوسید و گفت قربون خانوم نجیبم برم و شال رو از سرم کشید و پرت کرد روی زمین و شروع کرد لب های قلوه ای و سرخ و براقم رو خوردن و مکیدن و منم حسابی باهاش همکاری میکردم و مثل همیشه خودمو سپرده بودم بهش، یکم که لب بازی کردیم اسمشو آروم و سکسی صدا کردم و گفتم رضااااااا؟ گفت جونم؟ گفتم به قول خودت لبای من همیشه داغ و نرمه و خوشمزس ولی چاییت سرد میشه و از دهن میوفته عشقم اونم گفت اهمیت نداره چایی همیشه هست ولی زمان و این لحظه تکرار نمیشه، میدونم بوی عرق میده تنم مریم ولی انقدر تو خانوم و خوب و سکسی ای هستی و چنان تحریک و حشریم کردی با لباس ها و آرایش و اندام و رفتارت که دوست دارم الان قبل از دوش گرفتن و کلا هرکاری فقط باهات سکس کنم و بخوابونمت زیر کیرم، گفتم دورت بگردم تو شوهر منی، بوی عرق تنت واسم بهترین و خوشبو ترین و تحریک کننده ترین رایحه س، منم اتفاقأ الان خیلی دلم سکس میخواد، آخه از صبح که بیدار شدم و دوش گرفتم و آرایش کردم و رنگ و مدل های مختلف لباس زیر و تاپ و شلوارم هام رو تست و انتخاب کردم و کارای خونه رو کردم همش منتظر بودم بیایی و بخوابم زیرت و خودم و روح و جسمم رو بهت پیشکش کنم مرد من، بعدشم لب تو لب شدیم و بعد از یک لب بازی مفصل و مالوندن بدن هم و وسطش توی چشم هم نگاه کردن و حرف سکسی و عاشقانه زدن، پاشدم رفتم نشستم وسط پاهاش و اونم خودشو کمی داد جلو که راحت لم بده، منم کمربند و زیپ شلوارشو باز کردم و شورت و شلوارشو کشیدم پایین کلا از پاش در آوردم و خودشم تیشرتش رو از تنش در آورد و حالا بدن تنومد و قویش با اون عضله های پرمو و گنده با نگاه نافذ و حشری و جدی و طلبکارانش لخت مادر زاد جلوم نشسته بود و با ناز و حشر گفتم اجازه میدید واستون ساک بزنم سرورم؟ گفت آفرین دختر مطیع و با ادب، آره عزیزم بذار دهنت کیر بکن و شوهرت رو و حسابی ازش لب بگیر و ماساژش بده، منم گفتم چشم مرد من یک چشمک بهش زدم و کلاهک کیر شق و سفت و کلفتش رو یه ماچ آبدار کردم و تا ته کردمش توی حلقم، جوری که بینیم چسبید به شکمش و دستامو گذاشتم روی رون های بزرگ و پر پشمش و اونم مثل زمانی که گرگ ها زوزه میکشن و سرشونو به سمت آسمون میگیرن یه آه بلند کشید و گفت جووووووون، قربون ساکر و جندم بشم که یاد گرفته بکنش از چی خوشش میاد و چجوری تحریک میشه، ده پانزده ثانیه ای با زبونم توی دهنم زیر کیرشو لیسیدم و قلقلک دادم تا با یه نفس و آه عمیق سرمو آوردم بالا و هرچی تف توی دهنم جمع شده بود رو ریختم روی کیر و تخمای بزرگش و اونم آه کشید و قربون صدقم میرفت، اشک توی چشام جمع شده بود، بلند شد جلوم ایستاد و کیرشو مالید همه جای صورتمو و منم تند تند زیر کیر و تخماش رو میبوسیدم تا گفت دهن باز، زبون بیرون، چشا بسته، سریع، منم گفتم چشم و همون کارو کردم و بعد چند لحظه که خوب آب دهنش رو جمع کرد توی دهنش و صداشو میشنیدم، یه تف گنده انداخت توی دهنم و گفت قورتش بده و بعدش بساک کیرمو کونی خانوم، منم چشامو باز کردم و توی چشاش نگاه کردم و تف خوشمزه و داغ شوهرمو قورت دادم و زبونمو آوردم بیرون و دهنمو نشونش دادم و با لحن بچگونه و صدای نازک گفتم خوردم،میسی آدایی جووووونم خیلی اوجمزه بودش، اونم گفت نوش جونت عشقم، آفرین دخمل خوب و در حالی که دو دستی چنگ انداخت لای موهام کیر کلفت و 16،17 سانتی و شق و داغ و قرمزش رو فرو کرد توی دهن و حلقم و صورتمو چسبوند به شکمش و منم در حالی که مظلومانه و مطیع نگاهش میکردم سعی می‌کردم حسابی لبم رو حلقه کنم دور کیرش و دندون نزنم تا حسابی ازم لذت ببره…
اون در حالی که داشت توی چشام نگاه می‌کرد و قربون صدقم میرفت، یه تف گنده و سفت انداخت روی صورتم که از روی پیشونی تا گونه ام کشیده شد و چسبید به صورتم و منم واسش دلبری میکردم و روی روی ها و موهای شکم و سینش دست میکشیدم و غرق در لذت و شهوت و بودیم که یهو زنگ خونه رو زدن…
شاید ادامه خواهد داشت.!؟

دوستام من اکانتم توی سایت پریده،من اهل مشهدم و بخاطر کارم خیلی تهران رفت و آمد دارم، دوست دارم یه پارتنر قابل اعتماد و سن بالا و مهربون که ساپورتمم میکنه و شبیه رضای توی داستان بالاست داشته باشم تا فقط مال اون باشم، ای دی تون و اصل رو بذارید توی کامنت اگر اوکی بودید و کاندید خوبی بودید بهتون پیام میدم و اگرم از داستان و نگارشم خوشتون اومد بگید که ادامشو بنویسم واستون دوستای خوبم.
موفق باشید و ممنون از ادمین

نوشته: پسر تنها

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها