داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

پام رو از گلیمم دراز تر کردم

از وقتی تو قالیشویی. کار میکردم
غیر از دهن سرویس شدن هیچی عایدم نشده بود … دم عید بود که ارباب اومد سوییچ نیسان را داد دستم گفت اولین مسئولیتت. نگهداری از ماشین هست …آب روغن و جریمه و…بعد جمع آوری قالی ها. خلاصه با صفدر و طالب می رفتیم به آدرسهایی که صبح به صبح بهمون میدادن … یه روز ساعت تقریبآ یازده یا دوازده بود رفتیم نیاوران . نسیم شرقی . ساختموناشون با آدم حرف میزد . آیفون را زدم . رفتیم تو راهرویی که کف ش از زیبایی برق میزد . رفتم طرف آسانسور که یه دفعه یه نگهبان ریقو بدو اومد تو اتاقک … گفت میرید واحد خانوم مهندس . گفتم آره . گفت تو نیاید صبر کنید . تعجب کردم رفتارش طوری بود مثل اینکه اهل همین خونه باشه . صدایی اومد که شهوت از عمقش میجوشید … وای خدا چی میدیدم . وقتی میگن خدا بر خودش افتخار کرد از خلقت انسان . این را میگفتند … سینه هاش قشنگ هفتاد و پنج … قد رشید … لاغری اش اندازه …تاپ چسبون . جنس تاپش برق برقی لیز . که نوک ممه هاش با آدم حرف میزد …اینقدر کلاس بالا بود . که جرأت سیخ کردن نداشتم . نگهبان بحالتی ارباب گونه دستور میداد دو تا کارگرا شروع کردن به جمع کردن … منم وظیفه ام. نظارت بر عدم خرابی قالی و برداشتن اجسام از روی اونا بود … خانوم با طمأنینه خاصی نشست روی صندلی سلطنتی پاش روی اون پاش فقط نگاه میکرد . یه میز بود که دو تا کارگر نتونستن تکونش بدهند. من جلو رفتم کاپشنم را در آوردم و بلوز چسبونم تمام بدنم را به رخ کشید … داستان از اینجا شروع شد … نخوام از خودم گوز گوز کنم . ولی بگم قدم بلند . هیکلم هفتی . سیکس پکام فعلآ چارپکن . میز را بغل کردم با بدبختی گذاشتم کنار… بوی عطرش از پشت سرم بهم گفت نزدیکم شده… برگشتم دیدم با کفش پاشنه دارش هنوز پنج سانت ازم کوتاه تره … گفت ماشالله داری … حیف این هیکل نیست داری قالی میشوری … گفتم ممنون خوب چکار کنم … گفت بیا بشین بهت بگم جوری دستم را گرفت برد پشت میز جزیره آشپزخونه نشوند که داغی انگشتامون قشنگ رد و بدل شد . دیگه از یاد کارگرا. رفتم . میوه کشید جلوم . یه قهوه ریخت داد بهم . گفت نمیگم بادیگارد باشی . چون وظایفت فرا تر از اینهاست. میخوام دست راستم باشی . و تمام نیازام را برطرف کنی . گفتم یعنی چی . گفت اولین نمره منفی … یعنی چی …مال آدمای ناقص هست باید من میگم ف تو بری تا فرحزاد …
تو حال خودم بودم که کارگرا. داد زدن. بیا بریم … بلند شدم. گفت نمیخواد بری . به نگهبان فقط سری. تکون داد. مثل قرقی. رفت کارگرا راهم برد …که من آخرشم نفهمیدم …اونا. چکار کردن.
گفت بلوزت را در بیار ببینم بدنت چه جوریه … در حال در آوردن بودم که دستش را روی شکمم. احساس کردم … گفت .چه سفته. لامصب … تا. بوی. عرقم. بهش خورد. و چشمش به. پشمهای. زیر بغلم. افتاد . گفت بپر تو حمام اونطرفی .صاف و سوف کن

پشمام را زدم. رفتم توی. وان که. دیدم. بالا سرم. داره. نگاه میکنه . یه شامپو. آورد گفت باید از این بریزی. تا. قشنگ کف کنه . . تو. کف ها. شورتم را درآوردم. . وای وای. چقدر. لخت این دختر. جذاب تر بود … دستشا برد تو کفها. جوری. کیرم را گرفت انگار میدیدش . بخدا. جرأت دست زدن بهش را نداشتم . خلاف جهت من اومد تو وان … جوری با کف پاهاش کیرم را می مالوند که شق شدنش شد عذاب … بهم گفت ظاهرآ. هیچی بلد نیستی . ولی این جزعی از کارت است اگه کم کاری کنی . حقوقت کم میشه . خم شدم شروع کردم چوچولش را ناز کردن . هنوز هیچی نشده رفت بالا تنظیمش کرد گذاشتش تو کوسش چهار بار بالا پایین شد … دیدم شروع کرد گریه کردن .میگفت کف ها رفته داخل داره میسوزونه … ولی دلم نمیخواد بیام پایین … دستم را انداختم زیر باسنش با زور دوتایمون را بلند کردم . دستاش دور گردنم . کیرم تو کوسش .که شیر دوش را باز کردم دوتای زیر دوش تلمبه میزدم … شیر ششلتگی را باز کردم از پشتش جوری تنظیم کردم که تمام شامپوها. شسته شد … همین جوری بردمش تا روی تخت . تازه داشت مزه میداد . جیغ میزد با تمام وجود . که آبم اومد کشیدم بیرون ریخت رو تخت … دیدم. نه بابا. ول کن نیست افتاده رو تخت . کوسش را داده بالا. داره میماله . مجبور شدم شروع کردم. لیس زدنش … با لیس. چندم. جیقش. رفت هوا… نمیدونم چیشد کوس خل شدم شروع کردم از کون. کرم ریختن تا بکنم توش . یه کم که با سوراخش ور. رفتم . شهوت امونم نداد . کردم تو کونش. یه. تکون خورد و یه نکاهی بهم کرد … با اون دستم. چوچولش را بازی دادم … دوباره. شهوتی شد. وای خدا از کون میکردم . کوسش را ناز میکردم… آبم اومد. بدون اینکه بپرسم. پاشوندم. تو کونش . بوسش کردم. ولی بلند شد دویست تومن داد بدون حرفی بیرونم کرد .چرا چرا احمق کوسش از کونش تنگ تر بود .چرا خریت کردم

نوشته: ووولک

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها