داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خاطره گی افشین

ما در یک شهر بزرگ ایران زندگی میکنیم و از این داستان بیش از ده سال میگذره . نخست از همه چیز میخوام به نوجوانها بگم خدا را هزار سپاس کنید که در این زمان زندگی میکنید و دسترسی به نت اسانه سایتهای بیشتری هست و آگاهی بیشتر در دسترس است نسبت بچه هایی که یکی دو ده پیشتر از ما زندگی میکردند بسیار آزار دیدند دو دهه پیشتر آگاهی در جامعه بسیار کم بود آنهایی که دگرجنسگرا بودند به آسانی خود را قبول نمی کردند یکجا درد دل دگرجنسگراها را خوندم چند تن که بالای چهل سال بودند خون گریه میکردند دوتاشون گفته بودند ما به تازگی نخستین بار مزه سکس را چشیدیم چون که گمان میکردیم گناه داره ان زمان نت به این گونه همه گیر نبود که بتوانند از نت بهره ببرند آگاهی بسیار کمتر بود رسانه در ایران رادیو و تلوزیون ایران بود که پیوسته میگفت زلزله و بارون و گرونی بسبب دادن و کردن ماهاست و به خاطر اخوندها نیست و نگاه به اروپا نکنید اونجا دیگه خدا رهاشون کرده . بگذریم.
دوازده سیزده سال پیش من نوجوان بودم با اینکه خانواده ما چندان هم بسته نبودند اما من خیلی خجالتی بودم و برای اینکه خدای نکرده یه وقت کونی نشم خودم را خیلی سرکوب میکردم غافل از اینکه
اگر ناخدا جامه بر تن درد
خدا کشتی انجا که خواهد برد
وقتی خدا بخواد یکی کونی بشه دیگه هیچ اخوند بی پدری نمی تونه گه بخوره
دو سه ماهی بود اینترنت خونه را به خاطر اینکه کسی ازش استفاده چندانی نمیکرد قطع کرده بودیم
و من هم هر وقت نت میخواستم می رفتم کافی نت . در همین چند مدت که نت را قطع کرده بودیم من بدجور احساس میکردم که نیاز به یکی دارم که دست کم با هاش حرف بزنم و دو هفته ای بود همش میرفتم کافی نت .هرچی سرچ میکردم جایی را پیدا نمیکردم و چند جایی که پیدا کردم پیام میگذاشتم کسی را پیدا نمی کردم شبها دیگه دیر می رفتم خونه و اعصابم حسابی خرد بود
اینقدر اذیت شده بودم که دست بکار ناشیانه ای زدم

نزدیکهای غروب زدم بیرون و رفتم توی چند تا خیابون با کلاس شهر گشت زدم ببنم کسی را پیدا میکنم و هرچی گشتم کسی پیدا نشد تسلیم نشدم کنار خیابون ایستادم و به یه تاکسی که یک جوان خوش قیافه راننده اش بود گفتم دربست و ایستاد گفت کجا گفتم میخوام گشت بزنم سوارشدم و گفت در خدمتم کجا برم گفتم هرجا خلوت تره رانندگی کنید و خوشبختانه خود راننده هی حرف میزد منم که حسابی له بودم شروع کردم به نالیدن . به اینکه این شهر برام زندونه خسته شدم نیاز به یه شهر بزرگتر دارم که در اون شهر گم بشم ازاد باشم . اونم خوب پاسخ میداد و میگفت اره تو حیفی تو باید تو یه شهر بزرگ باشی ازاد باشی هرکاری دوست داری با خیال راحت بکنی و از این حرفها تا اینکه گفت حالا از این حرفها بگذر من به عنوان یه راننده تاکسی چیکار میتونم براتوون بکنم ؟ گفتم خیلی کارا اگر بخواهید بکنید .گفت خوب شما بگو تا من بکنم گفتم جان من راست میگید؟ گفت اره عزیزم تو بخوای من میکنم بگو من چیکار کنم تا بکنم گفتم یعنی داره نخ میده ؟‌ گفتم راستش من فقط اومده بودم با یکی بتونم حرف بزنم اما حالا که شما اینقدر خوبید مرسی اگر منو بکنید هر اندازه هم مزد بخواهید چشم؟ هر کار دوست دارید با من بکنید . یکبارگی به من نگاه کرد از خجالت سرم رو انداختم پایین. گفت نه انگار راست میگه خجالت هم میکشه . خجالت میکشی؟
گفتم اره. گفت چرا؟ از دادن ؟ باز بیشتر سرم رو انداختم پایین
گفت چرا خجالت میکشی ؟ دادن که خجالت نداره
سکوت همه جا را گرفت .پسره خیلی خوشتیپ بود و دلم نمی امد حالا که تا اینجا پیش امده بود از دست بره اروم گفتم هان حالا چی میگید؟ گفت درباره چی ؟ درباره این که بکنمت ؟‌ فکر میکنم
گفتم میشه تا فکر میکنید یکم لمستوون کنم گفت باشه
دستشو گرفتم اوردم نزدیک خودم پشت دستشو بوسیدم
گفت چرا این کارو کردی ؟ گفتم چون احتیاج داشتم
گفت اگر بازم دوست داری می تونی انجام بدی
بازم بوسیدم مالیدم به چشمام

گفت نمیخوای دستش بزنی گفتم چیو؟
گفت سرورتو . گفتم راستی؟
گفت اگه دوست داری
گفتم خجالت میکشم میشه خودتون دستمو بگیریدبذارید روش
گفت باشه وبا دست مردونش دستمو گرفت و گذاشت روش
ووای خدا چی میدیدم خیلی بزرگ بود

گفت درش بیار و جا به جا شد تا بتونم راحت درش بیارم

درش اورم گرمیش و بوی خوشش دیوانه کننده بود

گفتم میتونم ببوسمش؟

گفت کیر من بزرگ تره یا تو؟
گفتم کیر شما
گفت ببوسش و بخورش ببنم چکار میکنی اگر خوب خوردی میکنمت
گفتم کمکم میکنی همین که کردم دهنم سرمو فشار بدی نذاری درش بیارم گفت خفه میشی گفتم اشکل نداره دوست دارم خفه بشم گفت اگر راستی راستی خفه شدی چی ؟ گفتم بندازم کنار خیابون و برو و همیشه ارامش داشته باش که منو به ارزوم رسوندی یه نگاهم کرد گفت واقعا اینقدر ؟ اون روزها خیلی داغون بودم با گریه گفتم اره و سرم رو بردم برای خووردن
بوسیدمش و ترش کردم و تا گلوم کردم تو
صندلیشو داد عقب و تا جایی که میتونست دادش تو گلو من و با دستش گذاذشت روسرم
گردن کیرش از توووی گلوم رفته بد تو و داشتم خفه میشد خواستم بزنم رو پاش که بفهمه دلم نیومد دستمو دور کمرش دادم و بیشتر خوردم تا خودش مووهامو گرغت و سرمو بلند کرد
گفت خودتو خفه نکن مال خودته
گفتم میترسم دیگه نبینمت گفت من یک ماهه عروسی کردم اگر بچه خوبی باشه شریکی میخوریدش
گفت بخور نترس اینجوری که تو میخوری کسی ولت نمیکنه

باز سرمو بردم پایین و خوردم دستمو کمرش کردم همینجور که میخوردم گفت سرتو بالا نیار کسی میبینه تا نگفتم سرتو بالا نیار
منم بهونه ای پیدا کرده بودم بیشتر خودمو خفه کنم

همینجور سرم پایین بود که دیدم یه جا وایساد گفت میتونی بالا بیاری ماشینشو خاموش کرد و گفت پیاده شو بیا پیاده شدم و در یه خونه را باز کرد و رفتیم تو . گفت خونه خودم زنم خونه باباشه منم تورو بکنم منم میرم اونجا.حالا بهتر میتونستم ببینمش وای خدا چه قد و بالای زیبایی داشت چشم و ابروهاش لبش همه چی تمام بود
یکم پذیرایی کرد وبعدش بغلم کرد بردم تو اتاق خوابش روی تختش . فکر نمیکردم بخواد منو اونجا بکنه
گفت رو تختت؟ گفت خوشت نمی اد گفتم اره اما روی تخت خودتونه .گفت گفتم که دیگه شریک میشی .این که گفت دیوانم کرد
لختم کرد و منم لختش کردم شورتشو در اوردم وای چی می دیدم چه قدر خوشکل بود چند بار خوردمش و دستمو گرفتم دور کمرش گفت بسه
برم گردوند برگشتم گفتم یه چیزی ببخشید گفت چی ؟ گفتم بار اولمه گفت خوب که گفتی نگران نباش عزیزم با هم پیش میریم
از اینکه یه پسر اینقدر با معرفت و مهربون هست خیلی لذت میبردم منو خوابوند تو بغلش گوشمو میخورد سرم روی بازوش بود و کیر خودش و پشت منو چرب کرد و کیرشو لای پام گذاشت به من گفت تو فقط سعی کن لذت ببری و به من باور داشته باش خوب؟ گفتم باشه گفت پسر خوب میگه چشم یگو چشم گفتم چشم خودش با دقت و حوصله از بالا می لغزوند تا پشت تخمام میرفت و باز می اورد یه جایی بود که بیشتر ناله ام می انداخت هر بار اونجا را اروم تر رد میشد
باهام حرف میزد یه جا دیگه نتوونستم .گفتم خواهش میکنم گفت چی گفتم خواهش میکنم گفت خواهش میکنی چی گفتم نمیدونم
گفت میخوای برش دارم ؟
گفتم نه خواهش میکنم بازم منو بکنید
گفت پس میدونی برای چی خواهش کنی
گفتم خواهش میکنم منو بکنید
گفت دردت میگیره
گفتم فدای سرتون
گفت اذیت میشی
گفتم فدای سرتوون
گفت فدای سر من؟
گفتم اره
گفت چرا فدای سر من؟
گفتم چوون شما سرورم هستید
گفت الکی میگی
گفتم نه راست میگم
گفت مینوویسی امضا میکنی؟
گفتم اره
گفت من چیتم
گفتم سرورمید
گفت تو چی من هستی؟
گفتم نمیدونم
گفت پس من سروورت نیستم
گفتم شما سرور من هستید
گفت تو چی منی؟
گفتم من برده شما هستم
گفت دوست داری برده من باشی؟
گفتم اره
گفتت برده به حرف سرورشه

گفتم اره

گفت برده اگر بمیره بازم به کام سرورشه
گفتم اره
گفت برده اگر هم دردش بیاد تحمل میکنه تا سرورش حال کنه
گفتم برده با حال کردن سرورش حال میکنه
اینو که گفتم بوسیدم
گفت اماده ای مرد بشی گفتم مگه نبودم
گفت نه تاحالا بچه بودی دوست داری مرد بشی؟
گفتم اره
گفت بگو که برده تحمل میکنه
گفتم برده مال سرورشه لذت و دردش لذت درد سرورشه
لب گذاشت تو لبام و سرشو داد تو فکر نمیکردم اینقدر اینجوری راحت باشه
گفتم سرش تو هست؟ چه اسون
گفت اره عزیزم اسون هم نبود یک ساعت داشتم می مالیدمت . دوست داشتی ؟
بازوشو بوسیدم گفتم اره خیلی خوب بود
گفت بهت گفتم که خودتو به من بسپار لذت ببر
حالا میخووام اروم یه کم دیگه بیشتر بکنم تو اگر دردت اومد خودت ناخوداگاه دستمو فشار میدی میفهمم دیدم دستش رو شکمم هست و من مچ دستشو گرفتم چقدر وارده پسره
اینبار خودمو اروم کردم غرق لذت بودم
تا یکم لغزوند خودمو با زور دادم عقب چسبوندم به رون و شکمش تا خایه لغزید توم
داد زد گوشمو گاز گرفت و منو چسبوند تو بغلش

گفت چیکار کردی عزیزم دردت نیومد؟
گفتم نه خیلی لذت داشت پرسیدم تا کجاشه؟
گفت دوست داری بدونی؟
گفتم اره
دستمو گرفت اروم برد رو خایه هاش گفت این خایه هامه اروم بگیرشون برو بالا تا برسی
گفتم کجا برسم
گفت تو برو
یادم اومد کیرش تو سوراخ منه خجالت کشیدم خایه های درشتشو ناز کردم اروم اروم بردم بالا کنده کیرشو گرفتم وای چه بزرگ بود باورم نمیشد این تو منه باز بالا تر رفتم دیدم هنوز دو سه انگشت بیرونه گفتم بیرونه
گفت دوست داری تو باشه ؟
گفتم اره دوست دارم هرچه بیشتر از تو تو من باشه
گفت پس خودتو محکم تو بغل من رها کن به من اعتماد داشته باش خوب؟
گفتم چشم
گفت افرین پسر خوب و لنگمو گرفت و منو تو بغل خودش بلند کرد با دو سه تا حرکت منو بالا انداخت و رو شکم و رونش لغزود پاهاشو باز کرده بود کف پاش روی زمین و کون من تو شکمش لغزید لای رونت نگه داشت گفت حالا کجاست
گفتم چجوری اینکارو کردی گفت دوست داشتی ؟ گفتم اره همش رفت تو جوری که موهای شکمت و خایتو حس میکنم گفت دوست داری ؟ گفتم خیلی باید یادم بدی
گفت برای چی میخوای ؟
گفتم برای زنم
گفت مگر زن داری؟
گفتم نه خوب میگیرم
گفت تو زن بگیر خودم هردوتاتون رو میکنم حالشو ببرید
بازوشو بوسیدم پهلومو گرفته بود و تلمبه میزد تا اخر میرفت تو و من تا سر کیر ۲۲ سانتیش میرفتم بالا و می امدم پایین عین جنده ها گفتم خاک بر سرم حالا باور نمیکنه بار اولمه خودم هم بدم باور نمی کردم بمیری حالا بار اولته و اینجوری جنده ای اگر راه بیفتی چی میشی؟

نوشته: افشین

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها