داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

برده و سگ مادرزنم شدم

سلامت به همه شما دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه، من شایانم۲۷ساله و داستانی که میخام بگم درواقع حقیقتیه که هیچوقت فکرشو نمیکردم ازش خوشم بیاد، من تنها داماد خونواده همسرم هستم، خانمم تک دختره و فقط یه داداش داره، مادر خانمم رویا ۴۵ سالشه سفید پوست چشمای رنگی،و درعین حال بسیار با ابهت که تو خونواده حرف حرف خودش بود ، من واقعا تو کفش بودم یعنی حاضر بودم هرچیزی به جون بخرم ولی یبار باهاش بخوابم بس که خوشگل خوش اندام و همه چی تموم بود،ازطرفی منم سیگارباز و بنگ کش قهاری بودم زودحشری میشدم، اوایل عقدمون بود یروز من زودتر از سرکار تعطیل شدم به خانومم زنگ زدم که برم دنبالش و بریم یه چرخی تو شهر بزنیم زنگ زدم خانومم گفت من سرکارم هنوز تو برو خونه ما فکرکنم مامانم باشه تا یه چایی بخورین توهم یه استراحتی بکنی اومدم گفتم اوکی،خلاصه راه افتادم رفتم سمت خونشون، از قضا اونروز خیلی نشئه سیگاری بودم هوام گرم بود همونطور خراب رفتم، خلاصه رسیدمو فقط رویا خونه بود بقیه سرکاربودن، به محضی که رسیدم ازخستگی و گرما و نشئگی زیاد خودمو انداختم رو کاناپه لش کردم رویاهم تازه از حمام اومده بود موهاش خیس لباسی هم همچین تنش نبود فقط لباس زیر(تاپ شلوارک) گفت چای میخوری شایان گفتم بله اگه زحمتی نیست رفت تو اشپزخونه که چای بزاره منم نشئه دوهزار همینطور قفل کرده بودم به اون بدن ناز و زیبا نگاه میکردم!حالا من خر اصلا هواسم نبود کیر به اون بزرگیم شقه شق شده بود منم همینطور دراز کشیده داشتم نگاه میکردم، رویا کارش تموم شد اومد که بیاد پیش من بشینه تابرگشت قشنگ دید نگاهم به پایین تنشه یه مکثی کرد اومد پیشم همین که اخم کرد انقد ترسیدم(ولی هنوز نفهمیده بودم) یدفعه گفت واقعا خجالت نمیکشی بیشعور!گفتم عععع مامان جون چرا مگه چیکار کردم؟؟تا اینو گفتم چنان دوتا رفتوبرگشتی زد تو دهنم گفت مگه چیکار کردی؟این چیه؟؟اونجا تازه فهمیدم وااای یه رب کیرم سیخه نفهمیدم ولی تو شوک تو گوشیا بودم، واای نمیدونین چه اوباهتی داره، اینجا بود که راستش خوشم اومد،نمیدونین چقد کیف کردم درواقع بیشتر حشری میشدم!! شاید یه رب بیست دقیقه فقط تو گوشم زد، منم شروع کردم بخدا اشتباه میکنی مامان رویا من اصلا مگه درحدشمام که بخام همچین فکرایی بکنم، چطوری بهتون ثابت کنم؟ رویا گفت خفه شو کثافت پررو بزار ماریا بیاد خونه تا بگم چه شوهری حیزی داره، اینو که گفت دیگه جلوش زانو زدم به پاش افتادم گفتم توروخدا مامان رویا چیزی به ماریا نگو بخدا اشتباه میکنین، مامان رویا بخدا سگت میشم برده ت میشم هرکار دوست داری بکن اما به ماریا نگو، گفت یعنی چی برده م میشی سگم میشی؟؟ گفتم یعنی هروقت دوست داشتی اراده کردی برین بهم، هرموقع از هرکی و هرچی ناراحت بودی من هستم انقد برین به هیکلم تا خودتو خالی کنی،یه مکثی کرد من بیشتر ترسیدم گفتم وای الان بدتر میشه، یدفعه چندتا دیگه چپ و راست خابوند زیرگوشم گفت شایان فقط همین یه فرصت رو بهت میدم فرصت دومی درکارنیست وای به حالت اگه فرصتتو خراب کنی انقد خوشحال شدم گفتم چشم خاطرتون جمع، مررررسی همونطور که به پاش افتاده بودم پاهای سفید و خوشگلشو بوسیدم، گفت از این لحظه به بعد تو فقط برده و سگ منی هروقت هرزمان اراده کنم میرینم بهت اگه حرف گوش کنی و راضیم کنی منم
هواتو دارم،الان ۴ماه از اون جریان گذشته هنوز برده شم واقعن هم راضی هستیم مخصوصا رویاجون بخاطرهمین جدیدا میذاره کص صورتی و نازشو بخورم و امیدوارم یروز به سکس هم برسه هرچند اگه نشه هم فدای سرش چون واقعا با اون اوباهت و دست بزنش لایق بردگیش هستم، و دراخر اگه یروز معجزه شد و گذاشت باهاش سکس کنم حتما داستانشو میگم.

نوشته: شایان_۰۲۱

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها