داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مامان بخش بر چهار 43

خلاصه اسحاق تا می تونست بهم حال داد و حال داد ولی از حال نمی رفت . این پسر چه زور و عطشی داشت . قربونش برم هم از همه بزرگ تر بود و هم کیر بزرگ تر و با حال تری داشت . .. -بچسبون . بچسبون .. -مامان کونت مث یه تنور داغه .. -نونو بچسبون . کیرتو بزن تا ته کسم و بکشش بیرون . ببین چه جوری می خوامش .  . می خوام . خسته نمیشم . همین جور تا ابد من این کیر رو لازمش دارم . -مادر تو چهار تا رو لازمش داری .. -آخ که من چه عادتی کرده بودم . نمی دونستم چرا حالا که اسحاق داشت منو می کرد تشنه این بودم که اون سه تا رو هم در کنار خودم ببینم .. طوری با عشق و هوس منو می کرد که فکر می کردم آب کسم می خواد از چشام بریزه . داغ و پر هیجان همین جور ازش طلب کیر می کردم .. بوی خون همه جا پیچیده بود .. وقتی منو به ار گاسم رسوند کیرشو کشید بیرون و این بار کف دستشو گذاشت روی کس منو و خیسی اونو به طرف سوراخ کونم کشوند . حالا با یه فشار کیرشو فرو کرد توی کون من . -جاااااان .. اووووووههههههه نهههههههه اسحاق .. دردم گرفته ولی خوشم میاد .. -مامان این کونتو که می بینم و اگه نکنمش تا صبح بی خوابی میفته به سرم . حسرت نمیذاره که من بخوابم -بکن بکن بکن .. کونمو بکن . نمی خوام که حسرتشو بکشی . آفرین پسرم . -چقدر داغه کیرت .. -مامان کونت که کیرمو خاکسترش کرده . چه حالی میده . خیلی مزه داره . جاااااااان .. -عین یک گلوله داره آتیش میده و همین جور میره تا ته کونم . -خیلی با حاله ارغوان خوشگله من .. -اسحااااااااااق -جوووووووون -اسحاااااااااق -جووووووون بگو چی می خوای -تو ررررررررررو -باز چی می خوای مااااااماااااان این جوری که ناله می کنی می دونم یه چیزی ازم می خوای -تو خوب مامانتو می شناسی . -مگه تو منو نمی شناسی ;/; ولی این دو سه روزه که با هم نزدیکی کردیم احساس نزدیکی بیشتری می کنم . مادرعزیزم -اسحاق من ازت می خوام که زود تر قال قضیه رو بکنیم . من می خوام این صمیمیت های بین ما بشه پنج نفره . اگه بدونی این جوری چقدر حال میده و می چسبه . چه کیفی داره . خیلی مزه میده پسرم .. -مامان چون به تو حال میده به  ما هم حال میده ولی اگه خوب حسابشو کنیم متوجه میشیم که تا کیر دارن بهت حال می دن . هر کدومشون هم به کس و کونت صفا میدن ولی تو بین ما چهار نفر قسمت میشی .. -یعنی میگی شما با مادرتون حال نمی کنین -نه مامان این حرفا چیه . می دونم که تو اون قدر با حال و سکسی هستی که نمی ذاری ما ارضا نشده بخوابیم . ابنم مث یک غذاست -بهم بر خورد اسحاق . تو حرفتو می زنی اون وقت میگی این حرفا چیه ;/; -مامان می خوای تنبیهم کنی ;/; می خوای به من بگی کیرمو از توی کونت بکشم بیرون ;/; -نه اتفاقا می خوام بگم که تا صبح کونمو بکنی .. -مامان اینم از اون کارای غیر قابل امکانه .. – من واسه کون دادن آماده ام . حالا تو برای کون کردن آمادگی اونو نداری اون یه مسئله دیگه ایه . اسحاق کاملا متوجه بود که من اونو از رو بردم . داشتم باهاش شوخی می کردم . می خواستم جوونی و قدرت خودمو به رخش بکشم که مادرشونو که هنوز به میان سالی هم نرسیده آدم شل و ناتوانی فرض نکنن. -آخخخخخخ عزیزم چقدر دارم حال می کنم . اصلا خودمم نمی دونم .. زود باش زود باش .. چه حس خوب و قشنگیه . چشامو بسته بودم و به حرکت کیر اسحاق داخل کونم فکر می کردم .. اون گاهی خیلی آروم کیرشو فرو می کرد و می کشید بیرون -اوووووففففف نههههههه نههههههههه ولم نکن .. ولم نکن .. همین جوری خوبه . کیرت رو بفرست . بذار تا ته بکن منو … آروم هم نه  ..تند هم نه .. هر دو جورش بکن . بگو دوستم داری . بگو منو می خوای . جوووووون .. انگشتاشو هم فرو کرده بود توی کسم و همراه با گاییدن کونم اونا رو حرکتش می داد . با یه دستش هم سینه  امو چنگش گرفته بود . -پسر اون شیری که خوردی حلالت باد . -مادر این کیری که خوردی حلالت باد .. خیلی خندیدیم .. -کیر بده ..شیر بده .. اسحاق هم که کیرش مثل کمر و دور و بر کس و زیر ناف من سنگین شده بود شروع کرد به سریع تر تلنبه زدن . -حال میده .. حال می کنم مزه میده جووووووون منو بکن .. کونم مال تو ..کسم مال تو ..هوووووووففففففف سینه هام هم مال تو همه جام مال تو . دوستت دارم . دوستت دارم تو عشق منی . هوس منی همه چیز منی . فدای کیرت . فدای اون کیر جون جونی تو .. می میرم براش .. اسحاق کونمو ورمش آورده بود . با این حال داشتم کیف می کردم …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها