داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مامان بخش بر چهار 106

بچه ها ماتشون برده بود . لیزا باورش  نمی شد که من اومده اونا رو غافلگیر کرده باشم . دستاشو به دو طرف باز کرده بود و با لحنی حاکی از تعجب یه چیزایی می گفت که بیشترش قلی متوجه می شد . شایدم پسرام یه چیزایی می فهمیدن ولی من  برام فرقی نمی کرد که اونا چی میگن . خیلی عصبی بودم . با این که از دیدن  سکس لیزا و این که حال قلی گرفته شده بود خیلی خوشحال بودم ولی از این که  می دیدم شاید نو که اومده به بازار کهنه شده دل ازار حرصم می گرفت . با حرص و خشم رو کیر  اسحاق  نشستم . لیزا بو بر دار شده بود که باید یه کاسه ای زیر نیم کاسه باشه . می دونم اون با غیرت و تعصب ایرانی آشنایی داشت و می دونست که مرد ایرانی چقدر نا موس پرسته .. .   اسحاق چهره  تو هم رفته منو دید واسه این که جو رو عوض کنه سعی کرد با پدرش حرف بزنه . هر چند قلی هم دل خوشی از اون نداشت .
 -پدر اگه دوست دارید شما بفر مایید زیر,  من میرم پشت مامان ..
 عصبانی شده گفتم
-پسر از کیسه خلیفه می بخشی ; لازم نکرده ادای بچه هایی رو که به باباشون احترام  میذارن در بیاری . اون جایی که باید احترام بذاری این کارو نکردی و حسابی ما رو رو سیاه کردی . ..
 خودمم داشت خنده ام می گرفت . آخه اسحاق  با گاییدن من و لیزا که هر دو تامون زن های پدرش بودیم به اون بی احترامی کرده بود و این جور نصیحت  کردنای من هم به نوعی  شبیه فیلم بازی کردن بود . قلی کیرشو گذاشت سر کون من .. 
-قلی خشکه . برو از  رو میز توالت من یه چیزی بیار سر این سوراخو چربش کن ..
-ولی از بیرون به نظر می رسه کارکرد زیادی داشته و خشک هم بتونم اونو بکنم .
-توهین نکن قلی وگرنه تحریمت می کنم . حالا بهت اجازه دادم که منو بکنی روت دیگه این قدر باز نشه . در ضمن فکر نکنم که تقاضای طلاق خودمو پسش می گیرم .
 قلی رو هم مثل موم توی دستای خودم گرفتم . این کیفو هم می کردم از این که لیزا می دید که شوهر جون جونی اون چه جوری و با چه هوسی داره کون منو می کنه . خوشم میومد . لذت می بردم . زن عوضی .. یک شبه می خواست صاحب همه چی بشه . درسته که خیلی از این سر مایه ها و ملک و املاک رو  قلی از پدرش به ارث برده بود ولی  بسیاری از اونا رو از مدیریت من  هم به دست آورده بود و اگه من نبودم همون داشته های اولیه خودشو هم از دست می داد . خودمو رو کیر اسحاق حرکت می دادم . قلی هم پس از این که کون من و کیر خودشو چرب کرد یواش یواش سر کیرشو به سوراخ کونم فشار داد و راه رو برای ورود کیر باز کرد . با این کیر هایی که نوش جون کرده بودم دیگه در برابر کیر قلی کار سختی نداشتم . اشکان و افشین و احسان هم  کارشون با لیزا تحت الشعاع سکس ما سه نفر قرار گرفته بود .
 قلی : چه طوره ارغوان ; کیرم بهت حال میده ;
-آخخخخخخخخخ قلییییییییییی اوووووووففففففففف .. آتیشه .. آتیشه داره منو می سوزونه ..
 پیش لیزا ایف و اوف می کردم تا بیشتر دلشو ببرم . کثافت ..  حس حسادت زنونه اونو بر انگیخته بودم . بذارم بفهمه که من چه دردی می کشیدم وقتی که برای اولین بار اون و قلی رو با هم دیده بودم . این انصاف نبود که من این جوری بسوزم . همچنان به نالیدنهای خودم ادامه می دادم .
 قلی : خوب بلدی فیلم بازی کنی . من اون ار غوان قبل از رفتن رو نمی بینم . تو الان به خوبی داری کیر اسحاق  رو نوش جون می کنی و من دارم می بینم که این پسر حسابی با رشد کیر خودش داره به تو حال میده .وقتی اون هست تو چطور داری از من لذت می بری ;
-هر کیری یه هیجانی داره عزیزم .. درست مثل این می مونه که هر کوسی هم هیجان خاصی داره . همون جوری که تو با وجودداشتن من به دنبال زنای دیگه بودی و یه زن دیگه هم گرفتی . من تعجب می کنم که چه طور با همه زرنگی ها ت رفتی و خودت رو اسیر کردی . مگه این لیزا به همین سادگی دست از سرت بر می داره ;چیه عزیزم قلی جون به من بگو چی می بینی .. اووووووووففففففففف کیرت رو آروم آروم رو به جلو حرکتش بده و آروم آروم بکشش عقب .
-این جوری خوبه ;
– آره . راستشو بگو به کیر پسرمون اسحاق حسادت می کنی ; یادم میاد وقتی که به دنیا اومد و خب اولین بچه ما هم بود تو چه جوری با شومبولش بازی می کردی و می گفتی که این پسر ریزه میزه عجب کیر کلفتی داره  ..  یه روزی یه چیز عجیبی در میاد ;
 -و تو هم که مادرش بودی گفتی خوش به حال زنش .. حالا خوش به حال مادرش شده ….. ادامه دارد …. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها