داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مامان بخش بر چهار 76

الان چند وقت دیگه وقت زن گرفتنشونه . -یعنی حالا ما یه چیزی دسته بده هم شدیم . زنامون دارن به گاییدن میرن….-ببخشید این چه طرز حرف زدنه ; الان من با این پسرام چیکار کنم . من اونا رو این جوری بار نیاوردم . ولی هر دو طرف مقصرن  .. انگار این نوروز خان حواسش رفته بود جای دیگه . از اون هارت و پورتهای اولیه و شیر می کشم و پلنگ می کشم دیگه خبری نبود . خیلی خوشحال بودم حس کردم که  می تونم رو همین نفوذ بیشتری داشته باشم و با استفاده از قدرت همین کارمو پیش ببرم .  آخه شوخی نبود خوار و مادر و همسر و دخترش زیر کیر پسرام  در حال بگا رفتن بودند .. ولی اون همین جور داشت به ارغوان زل می زد .. -می دونین اگه شکایت کنم چی میشه ; -هیچی نمیشه پسرای من که زن ندارن . زنای شما رو سنگسار می کنن . آبروی شما میره .. -یعنی راستی راستی شما نمی خواین یه درسی به این بچه هاتون بدین . -شما بودین چیکار می کردین . اگه جای من بودین … -راستش یه درسی به این بچه پر رو ها می دادم . کاری می کردم که جیگرشون آتیش بگیره . می رفتم با مردای فامیل اون زنا رو هم می ریختم . جلو چش پسرا .. البته با یکی از مردا هم رو هم می ریختم کفایت می کرد . نیازی نبود شلوغش کنم . -یعنی شما می فر مایید که من هم با یکی از همون مردا این کارو انجام بدم ; -بد فکری نیست . -ولی من تا حالا قدم کج نذاشتم .. -ارغوان خانوم این اصلا قدم کج گذاشتن نیست . این فرهنگ سازیه .. باید جوانان ما درس بگیرن و همون جور که نظام مقدس اسلامی می خواد تر بیت شن .. یه جور عجیبی نگاش کردم که این بار دیگه جا نرفت . -ولی به نظر من هر کاری که انجام میدیم باید بقیه اعضای خونه رو در در جریان گذاشت . -نمی دونم بابا نریمان رو می تونم در جریان بذارم . ولی موندم که ناصر و نیما رو چیکارش کنم . اونا خیلی تعصب دارن .. راستش فکر کنم خودت فوت و فن کارا رو وارد تر باشی  و بهتر بتونی اون سه تا رو حالیشون کنی .. نگاهشو از کون گنده من بر نمی داشت . با این که یه پهلو کرده بودم و زیاد مشخص نبود . خیلی دلش می خواست خودشو به من نزدیک کنه و بمالونه . ولی نگران عربده کشی بقیه بودم . اون اخلاق پدرش نریمانو می دونست و می گفت که اون معتدل تره و منم باید با همونم اول حرف می زدم . خلاصه اون سه تا رو هم آوردیم کنار خودمون . بازم یه کرشمه و گوشه چشمی اومدم که دل هر سه تا دیگه شونو هم بردم . نرم نرم موضوع رو گفتم تا اینو گفتم برق ازکله شون پرید و نمی دونستن چیکار باید بکنن . مدام خودشونو از این سو به اون سو می کشوندن .. فریاد می زدند . نوروز و نریمان به زور جلوی ناصر و نیما رو داشتند که اونا از خونه نزنن بیرون و کار دست ندن .. نیما که داماد نوروز بود فریاد زد پدر .. ساطور کجاست . می خوام برم از ته ,  کیر همه شونو قطع کنم .. نوروز : نیما جان زشته خوبیت نداره اگه محجوبه زن تو هست دختر منم هست . تو الان یکی تلفات دادی منو بگو که چهار تا تلفات دارم . این قدر حرفای زشت نزن . یک خانوم اینجاست . بانوی محترمی که خودش با پای خودش اومد حقیقتو به ما گفت باید حرمت اونو نگه داشت . دیگه اگه چاره ای می داشتم بلوزمو هم در می آوردم . من هنوز موافقت خودمو اعلام نکرده نوروز پیشدستی کرد و گفت آقایون ارغوان خانوم حسن نیت داره دلش برای ما وبرای بچه هاش می سوزه . اون اومده با ما همکاری کنه تا به بچه هاش نشون بدیم که همون طور که  هتک حرمت به ناموس بقیه گناه و جرم بزرگیه آدمای دیگه ای هم هستند که جبران کنند . یعنی چی جوری بگم  من گاهی مثل حالا که دستپاچه میشم تپق می زنم جملات و کلماتو قاطی می کنم . خلاصه کنم .. ما الان خیلی آروم و بی صدا میریم خونه این خانوم .. پیش پسراش و خانومای خودمون ….دیگه بقیه شو خودتون تصور کنین .. اینجا همشیره ما هست و دیگه نمی تونم بیشتر از این تو ضیح بدم زبونم بسته . رو کردم به نوروز خان و گفتم ببخشید دیگه چی می خواستین بگین ;!.. آقایون خلاصه این که من در خد مت شما هستم . امشب در کمال خونسردی می خوایم بگیم چیزی که عوض داره گله نداره . مخشونو حسابی کار گرفته بودم . چهار تایی شون آتیش غیرتشون خوابید و فقط می خواستن زود تر به جون من بیفتن .. نوروز خان : آقایون فقط توجه داشته باشین که این کار جنبه انتقامی داره و به هیچ وجه لذتی در کار نیست …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها