داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

بابا بخش بر چهار 4

تازه دخترای آدم هر چقدر همراه هم باشن که نمی تونن به تمام خواسته های آدم توجه و رسیدگی کنن . یه مرد یه نیاز هایی داره . خلا صه آدم که نمی تونه همه چی رو به این صورت  توی خیابون بگه . راستش در خیابون هم از پر حرفی های اون حوصله ام سر اومده بود وای به این که اگه جای دیگه هم می خواست از این خوش صحبتی ها واسه من بکنه . یه روز دیگه که به حال خودم  تو رختخواب دراز کشیده بودم دیدم یکی زنگ می زنه .. این دیگه اول وقتی از کجا پیداش شد . از قرار معلوم کسش به خارش افتاده بود و تا نمی کردمش ول کن نبود . الناز بود دانشگاه . شماره های یک و دو بودند در واحد های خودشون . الهامو نمی دونم کجا رفته بود این اول صبحی . تعجب داشت .. آخه اون این وقتی میرفت جلو آینه . فقط شورتشو در نمی آورد . هر جوری شده می خواست به من نشون بده که یه دختر هات و داغه و به درد یه سری از کارا می خوره ولی من یکی به اون باج بده نبودم و باید این مشکل روحی اونو حل می کردم . این که نمیشه کس هر دختری به خارش افتاد کیر بابا جونش اونو بخارونه . یه مشت قصه و داستان می نویسن جوونای مردمو از راه به در می کنند . حالا فیلتر می کنین ;/; چه مرگتونه که میرین فیلتر شکن می فروشین . تا این جوانان رشید ما بیان این داستانها رو بخونن . یه دو دستی هم زدم توی سر خودم . چون منم شده بودم مثل اونا .  وقتی همه جا ریخت و پاش بود . این الهام هم که اول به خودش می رسید و بعد به خونه . دیوونه ام کرده بود . از الناز هم انتظاری نمی رفت  . هر وقت که از دانشگاه بر می گشت به کارای خونه سر و سامون می داد . در هر حال درو باز کردم که زیور جون بیاد بالا . فوری در همین فاصله هر چی ریخت و پاش بود رو همه چپوندمش زیر تخت  دو نفره .. چه روز گاری داشتیم با این تخت . اصلا دوست نداشتم عوضش کنم . چهار تا دختر روش درست کرده بودم . شایدم طلسم شده بود . هیچ زن دیگه ای رو هم روش نگاییده بودم . ولی یه حسی بهم می گفت که این زیور خانوم یه چیزیش میشه . مگه یه زن کس خله که دلش برای  مرد تنهای همسایه بسوزه . یه آب و خمیر دندونی به دهن و یه عطری هم به صورت و لباسم زدم و منتظر شدم .. اوخ که چی شده بود این زیور خانوم . انگاری که  خونه مون مجلس عروسی باشه .  در رو که باز کردم خودش اومد داخل . وای اگه این زن من و نامادری بچه ها می شد دیگه چی می شد .. -اینجا یک زن لازمه -دخترام هستند .. . کار به جایی رسیده بود که منو اردی جون هم صدا می کرد -حالا اردی جون دخترا خودشون یه نیاز هایی دارن که این دوره زمونه دل به کار نمیدن -کارگر زن هم میشه گرفت -کار گر زن که دل نمی سوزونه . تازه اگه مورد اعتماد باشن و از طرفی ممکنه آقای خونه رو تور کنند و بعدش طاقچه بالا بذارن .. -به نظر شما زن بگیرم خوبه ;/; -بد فکری نیست . اگه یک زن خوب و با کلاس و فهمیده و خونواده دار باشه خوبه . بیوه باشه که بهتره … خونمو به جوش آورده بود . من فقط می خواستم اونو یکی دوبار بکنم و به حال خودش رها کنم و اونم داشت واسم صغری کبری می بافت . مانتوشو که در آورد و اون شلوار استرچ آبیشو که کونشو انداخته بود بیرون رو می دیدم خودمو یه پهلو می کردم تا کیر شق شده امو نبینه . عجب غلطی کرده بود پیژامه مو در آورده شلوار پوشیده بودم . حداقل شلوار خونگی از بس گل و گشاد بود می تونست شق بودن کیر رو تا حدودی بپوشونه . این زنا هم که همش می خوان بفهمن تا چه اندازه مورد توجه مرداقرار گرفتن . یا به چشام نگاه می کرد که ببینم کجا رو دارم نگاه می کنم یا نگاهش به اون قسمت از شلوارم وجای  کیرم بود . .. منم نکردم کم کاری و حواسمو بردم به این که دارم اونو میگام و بی خیال شدم تا کیرم شق تر شه . زیور اومد جلو تر . اونم از نگاش آتیش می بارید . از سنش خیلی کمتر نشون می داد . یعنی به جای بالای پنجاه زیر چهل نشون می داد . وسوسه شده بودم . اومد نزدیک من . همچنان به کیر ورم کرده داخل شلوارم نگاه می کرد . من تا حالا جز زنم با هیچ زنی نبودم . حداقل وقتی که متاهل بود م دست از پا خطا نکردم . تجربه شو نداشتم که باید چیکار کنم . اگه برم جلو تر یعنی می ذاره زیر گوشم ;/; یعنی اون دلش می خواد منتظره من شروع کنم ;/; چشاشو خمار کرد و اومد طرف من . از اون حرفه ای ها بود .. جنده ها این جور ضربتی کار نمی کنن که زیور خانوم رو من داشت کار می کرد . فهمیده بود که من تجربه کاری در این زمینه نداشته و خیلی شلم . واسه همین اومده بود کمکم .. احساس خفگی می کردم . با این حال در اتاقو از داخل قفل کردم . که اگه یه وقتی این الهام سرزده بیاد خونه حداقل منو در وضعیت فجیعی پیدا نکنه . ولی وضعیت فعلی خودمو فجیع تر می دونستم که کوس خودش داره میاد و به من میگه بخورمش ولی من نمی دونم با چه زبونی لیسش بزنم . …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها