سلام اسمم احسان هست و میخوام داستان یکی از سکس هایی که کردم بهتون بگم ،، همین هفته پیش بود که تو ی برنامه ای به نام هورت عضو شدم دنبال ی رابطه بودم ولی اینجور که مشخص بود همه بیزینسی بودن،، منم به یکیشون درخواست دادم باکی دنگ فنگ راضی شد بیاد تلگرام حرف بزنیم با ردو بدل کردن چنتا عکس از هم خوشمون اومد و روی مبلغ ۱۰۰ هزار توافق کردیم ،، حدود ساعت یازده شب بود که پیام داد من تنهام اگه میتونی بیا ی حالی کنیم اولش قصدی نداشتم که برم اخه نه وسیله ای داشتم برم نه اینکه حسشو که چجوری خودم و از شرق تهران برسونم به تقریبا غرب تهران که خودش پیشنهاد داد اسنب بگیر،
، منم سریع شروع کردم به نصب ،، خیلی حشر شده بودم حتی از حرف زدن باهاش چون واقعا خوردنی بود،، دیگه دل و به دریا زدم وگفتم برم هرچی باد اباد ،، به خونواده گفتم من میرم پیش دوستم میلاد اونام که بگایی از من سراغ نداشتن موافقت کردن،، رفتم تو خیابون و درخواست اسنب و کردم تا اونجام ۱۳ تومن میگرفت که منم دیدم نرخ خوبیه سریع گرفتم اومد و سوار شدم به سوی مقصد که ی سکس قشنگ و انتظار داشتم،، از پسره بگم براتون که چشمای خوشگل و ی بدن استثنایی سفید و بی مو موهای قشنگ و ی کون خیلی فوق العاده که ار عکسشم بهتر بود الحق و النصاف ،، اسمش رامین بود تبریزی و گوشت و خودش میگف
ت ۲۲ ساله،، دیگه با ی بدبختی رسیدیم اخه راننده اسنبی بلد نبودش ساعت حدود یک رسیدم،، در و برام باز کرد و رفتم تو نشستم رو مبل برام اب اوورد ی شرت پلنگی سکسی پوشسده بود چشا خوشگل ولی ی ذره از عکسش سنش بیشتر میزد که برام مهم نبود،، بهم گفت پول و واریز کن برام تا بریم تو اتاق و سکس،، من طبق عادت گفتم فلان و بیسار که یکم تخفیف بده نداد که نداد،، دیگه با ی بدبختی به ۷۰ راضیش کردم و انتقال دادم،، رفتم کیرمو تو دسشویی ی اب گرفتم و اومدم تو اتاق ،، کیرم حدود ۱۷ سانته ولی درمقابل کیر اون شبیه دول بود بهم گفت خجالت نمیکشی دربیارم گفتم نه راحت باش،، با دستام کونشو
میمالوندم ی کون بی نظیر تمیز و سفید خوردنی،، رفتیم رو تخت خوابیدیم یکم لب بازی کردیم چاک کونشو با انگشت میمالوندم قربون صدق میرفتم اونم دل میداد بهم و کلی عشق کردیم بعد کلی ساک زدن گفت بحالت دالگی لب تخت بشه منم رفتم پشتش یکم با سوراخش بازی کردم کیرمو گذاشتم لاکونش و با سوراخش بازی دادم خیلی حال میداد من کون زیاد کردم ولی این ی چیز دیگه ای بود برام،، بعد رو کمر خوابوندمش و شرو کردم به تلمبه زدن ،، رو ابرا بودم گفتم دمر شو ی متکا بذار زیر شیکمت ،، کیرو گذاشتم تو کونش اروم اروم زیادش کردم با دستم چک میزدم در کونش دیگه اهش داشت میرفت هوا گفت احسان زودتر بیارش جرم دادی اینم بگم قبل کردم پماد بی حسی زد که زیاد دردش نگیره کونه تنگی داشت،، دوباره بحالت داگی کردمش تلمبه زدم نا اومد ولو شدیم روتخت ی لب ابدار گرفتیم و منم لباسمو پوشیدم خیلی دوس داشتم شب و بمونم اخه دیر وقت بود ساعت تقریبا ۴ بودش ولی گفت برو نمون هم خونم نمیدونه من گی ام منم اومدم خونه تقریبا ۵ بودش ،، امیدوارم خوشتون امده باشه البته ببخشید زیاد و طولانی شد.
نوشته: احسان