سلام به همه دوستان
اولین بار میخوام خاطرمو براتون تعریف کنم. میدونم که همه نمیپسندم چون بار اولمه . امیدوارم به بزرگواریتون منو ببخشین
میرم سر اصل داستان :
داستان از اونجایی شروع میشه که من توی فیسبوک دختر و پسرای دانشگاهمون رو ادد میکردم. یه دختره بود به اسم مرجانه (نزدیک ترین اسم به اسم حقیقی) من این مرجانه خانوم رو ادد کردم ولی تایید نکرد منو. توی عکساش دیده بودم که کنار یه بی ام و عکس انداخته بود که کنار پلاک ماشین فامیلیش خورده بود. بعدا فهمیدم باباش نمایشگاه ماشین داره
دانشگاه ما رودهن هست .البته نزدیک ترین دانشگاه رو گفتم چون نمیخوام تابلو بشه کجا درس میخونیم
من این مرجانه خانوم رو توی دانشگاه دیدم که داره با یه پسره حرف میزنه. گفتم بزار یکم دهنشو سرویس کنم بچه مایه داره ازگل رو :دی
یه اکانت توی فیس بوک ساختم با عکس یه دختره و ادد کردمش،اونم تایید کزد
خودمو بهار معرفی کردم و گفتم یه پسره به اسم سعید (اسم خودم) ازت خیلی خوشش میاد و عاشقته
مرجانه منو ادد کرد ولی شروع کرده بود به بی محلی و جواب ندادن. خلاصه من با اون ایدی قلابیه مخه مرجانه رو زدم و اونم به زور شماره ایرانسلشو داد. یه مدت با هم توی نت و اس ام اس باهاش بودم تا اینکه باز با دوست دختره سابقم اشتی کردم و دیگه اصلا جواب مرجانه رو ندادم و پیچوندمش
با دوست دختره سابقم که باز بهم زدیم رفتم سمت مرجانه. اولش راه نداد و منم شروع کردم به مظلوم نمایی که اره شما خیلی پولدارین و ما معمولی هستیمو من نمیخواستم تو اذیت بشیو این کس شرا
بلاخره با مرجانه اشتی کردم. ولی چون واقعا دوسش نداشتم و چند وقتی بود که اعصابم ضعیف شده بود ، دیگه به سیم اخر زده بودم و باهاش همش سکسی چت میکردم چون تلفنی اصلا روم نمیشد.
برام مهم نبود ناراحت بشه یا بخواد بهم بزنه باهام چون نمیخواستمش . بیشتر میخواستم حال این پولدارارو بگیرم
البته عقده پول ندارم ولی ناراحتیم از اینه که سره یه قضیه کاری منو خیلی الاف کردن و باعث شد که خیلی لطمه روحی ببینم
مرجانه تاحالا منو ندیده بود توی دانشگاه. یه بار اومد از جلوی کلاسمون رد شد منو دید حتی حضوری هم با هم حرف نزده بودم. خونه مرجانه اجودانیه بود و ما هم سمت بلوار اوشان
یه روز خواهرم برای کارای اداریش رفته بود شیراز ، مادرمم رفته بود خونه مادر بزرگم یه 2 روز بمونه . دفتر پدرم نزدیک خونمونه. من به مرجانه گفتم بیا خونمون اونم گفت نه، بعد از یه دعوای حسابی که اره تو بهم اعتماد نداریو این حرفا راضی شد بیاد
من برای اینکه پدرم یه وقت سرزده نیاد خونه رفتم پیشش دفتر. الکی گفتم دوستم پایینه و میخواد ماشینشو دزدگیر بندازه، میرم یه 1ساعت دیگه میام . بدو بدو رفتم داروخونه یه بسته کاندوم گرفتم(البته اگه زن بود عمرا روم نمیشد) کاندوم رو گرفتمو زیره بارون سریع خودمو رسوندم سره ازگل. مرجانه با دوستش اومده بود. من پشت نشستمو رفتیم سمت خونمون. دوستش توی ماشین موند. منم یه تعارف الکی زدم که خدارو شکر بالا نیومد. من جلو رفتم و مرجانه پشتم اومد تا تابلو نشه پیشه نگهبان برج که با منه. رفتیم بالا. درو باز کردم سریع رفتیم داخل . دره اکاردونی (از این حفاظ تاشوها ) اونم از داخل کشیدمو قفل کتابی رو بهش زدم که اگه بابام بیاد نتونه بیاد داخل. اخه همه کلیداش دست من بود
مرجانه نشست روی کاناپه ، من رفتم از یخچال 2تا دلستر اوردم. اونم گفت نمیخورم.
رفتم با خجالت نشستم کنارش و دستشو گرفتم و گفتم چرا اینقدر منو اذیت میکنی. لبمم یواش یواش میبردم جلو که یدفعه لب توی لب شدیم. منم سری روسریش. برداشتم و مانتوشو باز کردم
یکم گذشت که دستم رفت روی سینهاش و شروع کردم به مالیدنشون
حالا از خودمو مرجانه بگم:
متولد 67 هستم.من قدم 188 هست با پوست سفید و قیافه خوب ، ولی یه مدت بود کیری چاق شده بودم و برای ریزش عصبیه موهام یه قرص میخوردم که باعث اضافه وزنم میشد. کیرمم معمولیه و 15 سانته
مرجانه متولد70 . مرجانه هم یه دختر سفید بود دماغشو عمل کرده بود ولی اصلا زیبایی نداشت. هیکل تو پر و قد فکر کنم 165
برگردیم به داستان :
خلاصه دستمو از زیر لباسش رسوندم به سینهاس و لباسو دادم بالا. سوتین سیاهشو رو دادم پایین و مثل وحشیا شروع کردم به خوردن سینه هاش . البته بگم که گردن مرجانه از همه جاش حتی کسش حساس تر بود و وقتی گردنش رو لیس میزدم واقعا ناله میکرد
اومدم شلوارش رو باز کنم که یکم ناز کرد . ولی شلوارشو و سریع شرتشو دراوردم . از خجالت دستشو گذاشت روی کسش. من مثل وحشیا دستشو کنار زدم و کسشو دیدم. یه کس بدون مو بود. با خروسک های بزرگ و رنگ لبه های صورتیه خوش رنگ، نمیتونم مثل همه بگم بهترین کس دنیا بود چون این اولین کس بود که از نزدیک میدیدم. همیشه فکر میکردم اگه از کس یه لیس بزن سریع ابم میاد ولی اصلا اینجوری نبود
شروع کردم کسشو خوردم . کسش بوی خاصی نمیداد
طعم کسشم دوست داشتم.ته مزش مثل مزه نوک باطری بود که ادم وقتی زبون میزنه سره باطری
اب از کسش راه افتاده بود . یه لیس به کسش میزدم و یه لیس به سوراخ کونش
لبه کسشو با دستم گرفتمو باز کردم و زبونمو یکم میکردم داخلش . واقعا وقتی زبونم داخل کسش میرفت یه حس توپ و عالی بود . البته مرجانه پرده داشت و نمیشد زبونمو راحت و کامل داخل بکنم
خلاصه بعد از 5 دقیقه کس لیسی با دل و جون نشستم کنارش روی مبل . شلوارمو دراوردم ولی پیرهنم واسه هیکلم که بد شده بود در نیاوردم. سرشو هل دادم سمت کیرم و اونم شروع کرد به ساک زدن. اصلا بلد نبود ساک بزنه و همش موهاش میرفت دهنش(موهای سره خودش که به کیره خیسم میچسبید) و همش دندونش میخورد به کیرم و اذیت میشدم. بعد از یه ساک زدن افتضاح ، روی زمین با هم دراز کشیدیم. منم روی کیرم کاندوم کشیوم و رفتم کرم اوردم. نمیزاشت کونشو بکنم . واسه همین 69 شدیم با هم و چون قد من خیلی بلند تر بود اون ساک میزد کیرمو و منم انگشتمو کرمی کردم و کردم داخل کونش .
شروع کرد به سرو صدا کردن. البته کونشو سفت کرده بود وگرنه یه انگوشت که اینقدر درد نداره
خلاصه من باز شروع کردم سرش غر زدن که من ابم اینجوری نمیاد (یکی از عوارض قرص مو کاهش میل جنسی و دیر ارضا شدن هست)
مرجانه با اکراه به شکم خوابید به شکم و منم کونشو از هم باز کردم. اون موقع که انگشت میکردم اصلا دقت نکردم به سوراخش. وای خدا ، اجب سوراخ تنگ و نازی بود . کیرمو که کاندوم کشیده بودم رو چرب کردم و گذاشتم دم سوراخ کونش و شروع کردم به فشار دادن ،چند بار در رفت کیرم و نزدیک بود پردشو بزنم . خلاصه باز زور زدم یکم از کلاهک کیرم رفت داخل ، دیدم داره گریه میکنه
واقعا دلم سوخت براش و بیخیالش شدم. ((من واقعا نمیدونم چطوری خیلی از دوستان میگن که باره اول کیرشون رو کردن توی کون دختره و دختره هم داد میزنه که جرم بده .چون بار اول سکس از کون هم کثیف کاری داره هم خیلی دردناکه))
مرجانه برگشت رو به من. منم کاندومو با 1000 زور و زحمت پاره کردمش چون مغزم کار نمیکرد که درش بیارم مثل ادمیزاد
من خوابیدم زمین و مرجانه نشست روی کیرم،یعنی کیرم لای چاک کسش بود .مرجانه سرشو گذاشت روی سینم و منم کیرمو به حالت تلنبه لای چاک کسش که خیس شده بود عقب و جلو میکردم. خیلی حال میداد ولی من همش مراقب بودم کیرم نره توی کسش و شر بشه
با همین حالت 2بار مرجانه ارضا شد. البته من توقع داشتم خیلی اب از کسش بیرون بیاد که باز کیر شدم :دی
دیدم اینجوری من ارضا بشه نیستم اصلا
دستمو کرمی کردم و شروع کردم به جق زدن. پستونشو میک میزدم و جق میزدم تا ابم بیاد.سایز سینه هاش 70 بود و خیلی خوب بود . سینه های سفید ” یکم اویزون ” با نوک برجسته و قهوه ای . از این سینه به اون سینه لیس و میک میزدم . مرجانه رو اسمونا بود و سره سینه هاش خیلی باد کرده بود
مجبور بودم با جق خودمو خالی کنم اخه وقت نبود و دوستش از توی ماشین چند بار زنگ زد ضمنا عمرا با ساک زدن بیخود مرجانه و لاپایی کردن ابم نمیومد.
خلاصه ابم که داشت میومد کیرمو کردم دهن مرجانه و خالی کردم توش. اونم همرو قورت داد . یک بار دیگه هم همینجوری ابم اومد و ریختم توی صورتش. زود لباسامون رو پوشیدیم . اون رفت سوار ماشین شد, بهم گفت تا دفتره بابات برسونمت ولی من روم نمیشد برم پیش دوستش تو ماشین
اولین سکس من بود با مرجانه . البته مرجانه هم قبل هم سکس نکرده بود چون حتی لب گرفتن هم بلد نبود
بچها میدونم شاید خیلی جالب نبود ،ولی تمام تلاشمو کردم که خوب بنویسم. میدونم خلیا از این خاطرم اشکال میگیرین که مگه دختره جنده بود دفعه اول بده و این حرفا ، ولی داستانم حقیقت داشت و اشنایی من با مرجانه تا زمان سکس 7 ماه طول کشید که نمیشه ادم همه جرییات رو بنویسه چون طولانی میشه
حق بدین که امکانش نیست ادم همه جزییات رو بگه، واسه همین یه بخشایی از کونه داستان می افته که باعث میشه بعضی دوستان فکر کنن که دروغه داستان
اصل سکس من و کون کردن مرجانه ادامه داره. اگه خوشتون اوم. ادامشو مینویسم چون واقعا سکس خفنی هست
همتون رو دوست دارم به خصوص اونا که میخوان فحش بارونم کنن ، ولی خدایی چون سایت سکسیه و آزادیه بیان داخلشه ،دلیلی نمیشه که چون از داستان لذت نمیبرین فحش بدین
خداحافظ تا داستان بعدی
نوشته: سعید