داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

دوست دختر پولدار و سکسیم

سلام اولین باره که داستان مینویسم اگه استقبال بشه بازم مینویسم، داستان کاملا واقعیه و چنتا بچه جقی که لایو کص ندبدن از سر کونسوزی نیان تو کامنتا شر و ور بگن… اسمایی ک استفاده میکنم مستعاره، رضا هستم تو میدون انقلاب تهران کتابفروشی(کمک درسی) دارم ۲۲سالمه و با دخترای زیادی هم بودم و تعریف از خود نباشه قیافم بدک نیست و دخترا رو جذب میکنه هر چند قدم کوتاهه و ۱۷۵سانته، قضیه مال دوسال پیشه اهالی پایتخت میدونن بخاطر نماز جمعه، جمعه ها دستور میدن کل مغازه ها تا ساعت ۲ظهر بسته باشع، ما هم طبق معمول داخل مغازه بودیم کرکره پایین اما نیروهامون ک میومدن اروم کرکرع مغازه رو میزدن تا با ریموت درو باز کنیم بیان، یهو کرکره رو زدن فکر کردم یکی از بچه های خودمونه ریموتو زدم که دیدم یه دختر تقریبا ۱۹_۲٠ساله اومد تو، وای نگم از قیافش چقدر زیبا و خوشگل و اندام سکسیش ک اصلا به سنش نمیخورد، اومد تو گفتم خانم بستس مغازه گفت تروخدا کار منو راه بندازین چون اصرار کردگفتم باشه و ریموتو زدم تو مقازه دوتایی تنها بودیم گوشیشو دزاورد عکس یه کتاب زبان نشون داد ک طبیعتا ما نداشتیم بش گفتم همه مغازه ها بستن اما ما پیک کتاب داریم براتون ثبت سفارش میکنم و از همکارا تهیه و ارسال میکنیم، همین شد ک کلی تشکر کرد و ادرس و شماره تماس و… داد و خیلی تاکید کرد چون کتابه چنتا چاپ مختلف داره براش قبل ارسال عکسشو واتساپ کنم تا خیالش راحت شه همونه، منم از خدا خواسته ک محو خوشگلیش شده بودم و از ظاهر شیکش هم معلوم بود خیلی پولداره (همه لباساش مارک بود) همون روز کتابه رو تهیه کردم و واتساپ کردم براش و همینکه سین کرد وااای اره خودشه مزسییی بفرستید و فرستادیم،،، قضیه موند تا چند روز بعدش ک دوباره پیام داد بازم کتاب میخاس اینبار کمک درسی ک متوجه شدم کنکوریه، کلی تخفیف بش دادیم و برگاش ریخت از اینهمه تخفیفو همین شد ک باهام صمیمی شد، چند وقتی فقط مثل دوتا دوست بودیم ک کم کم مخشوزدم و چتی پیشنها دوستی دادم و قبول کرد بعد ی ماه که رل بودیم و بهمم گفته بود واقعا بخاطر کنکورش اجازه نداره زیاد بسرون بیاد و رابطمون فقط چتی بود،کم کم مخشو زدم تا سکس تلفنی داشته باشیم و لامصب با صدای حشریش خیلی یهم حال میداد ی بارم ک پرسیدم سکس داشته بم گف دوس پسز قبلیش ترتیبشو داده از جلو ک پیگیر شدم بم گف پردش ارتجاعیه و از خوشحالی پریدم هوا ک عجب گوشتی نصیبم شده هم خوشکل و خوش هیکل هم پولدار و هم باپرده ارتجاعی،بعد دوماه رابطه چتی بهم گفت ک میخواد ببینتم چون نمیتونه بیاو بیرون برم خونشون وقتی کسی نیست اما باهام شرط کرد هیچکاری نکنم و منم قبول کردم، خونشون پونک بود، رفتم بالا درو یاز کرد رفتم تو همون دم در دیدم یه شلوارک پوشیده درست تا زیر کونش، رونای گوشتی و سفیدش کلا بیرون بود و یه تاب ک چاک سینشو قشنگ انداخته بود بیرون،نتونستم جلو خودمو بگیرم همون جا بغلش کروم جلو در کوبیدمش ب دیوار و لبامو گزاشتم رو لباش و دستمو بردم رو پاهاش سفیدش… وای چقدز نرم یود، یهو گف ک قول دادی کاری نکنی، منم گفتم یاشه و ولش کردم رف چایی ریخت برام اورد رو کاناپه کنارم نشست با اینکه بهش قول داده بودم ولی وقتی پاهای سفید و گوشتی شو کنارم میدیدم نمیتونستم دووم بیارم یهو بازم از خود بیخود شم لیامو گزاشتم رو لباش و دراز گشیدم روش و اونم ممانعت نکرد اما بخاطر قولم دوس داشتم زود تمومش کنم از رو شلوار انقد تلمبه زدم تا ابم اومد و ریخت داخل شرتم و اما حس میکردم هلیا داره لذت میبره پاشدم و کلی معذرت خواستم یهو دستشو انداخت رو دهنم و گف هیس هیچی نگو فقط ارضام کن، دراز کشید و شلوارکشو کشید پااین وااای چه کص صورتی داشت بین رونای سفیدش عین کلوچه مونده بور خم شدم براش لیس زدم و ارضاش کردم بهم گف خیلی دیوثی قرار بود کاری نکنیم گفتم ببخشید نتونستم جلو خودمو بگیرم خلاصه چون نزدیک تایمی بود ک مامانش میومد من رفتم اما همونجا ک سوار بی ارتی شدم برم خونه با خودم عهد کردم دفعه بعدی مث سگ بکنمش… گذشت و چند روز بعدش بهم گف پنجشنبه این هفته مامانش اینا میرن کرج برای عروسی و تا شب نیستن و اینم ب بهونه درس و کنکور میمونه خونه. پنشنبه شد من صبح نرفتم سرکار رفتم کافه نشستم قلیون بکشم و منتظر اینکه پیام بده زفتن، همینکه پیام داد رفتن پاشدم سریع خساب کردم و یه موتور پیک گرفتم تا سریعتر برسم بکنمش، همینکه از اسانسور پیاده شدم دیدم از کنار در با اون چشای قشنگش نگام میکنه، رفتم تو درو بست برگشت بغلم گرفتمش و همونجا دس بردم رو باسن نرم و بزرگش و همزمان لباشو میک میزدم، یه تیشرت سکسی تنش بود با یه ساپورت چسبون، بردمش سمت کاناپه هلش دادم رفتم روش دست بردم رو سبنه ااش، سینه هاش ۷۵بود اما بش میخوزد ۹۵باشه، یهو بم گف پاشو پاشدم دستمو گرف برد اتاق بابا مامانش جلو تخت با اون چشاش تو چشام زل زد و با ی حالت التماس گف رو تخت جرم بده، دیگه دیوونه شده بودم هلش دادم رو تخت و کیرمو دراوزدم اول ی چک از رو ساپورت زدم میخواس بگع بدو درش بیار ساپ… ک با دستم ساپورتشو پاره کردم از شدت حشر، ترسیده بود هلیا… کیرمو دراورم کیرمم ۱۶_۱۷سانته یکم مالیدم رو کوسش بعد تف زدم کردم توش تنگ بود و ب سختی تونستم کیرمو جا بدم اما ناله هاش بلند شده بود شرو کردم ب گاییدن چه ناله و ضجه ای میزد زو تخت یهو خم شدم داگ استایل ک میردم در گوشش گفتم فک کن تو این وضع بابان بیاد تو و جفتمون خندیدیم و ادامه دادم ب گاییدن داشت ناله میکرد ک بگا جندتووو رضا رحم نکننن بم باورم نمیشد این دختر نجیب و و ادم حسابی رو تخت این حرفارو میزنه چون اولین سکسمون بود علایقشو نمیدونستم اما با سکس تلفنیایی ک داشتم میدونستم از سکس خشن بدش نمیاد، دستمو انداختم رو دهنش جیکش در نیاد اما یجوری ناله میکرد دستمم نمیتونس صداشو قطع کنع بعد دراوردم و سرپا کردمش پاشو انداختم رو بازوم میگف نکن اینطوری میفتما اههه اههه ولی من انقد وحشی شده بودم انگار نمیشنیدم و فقط صدای ناله هاش و صدای شاپ شاپ تلمبه هام میپیچید تو خونه بردمش جلو اینه قدی دستاشو از پست با شال خودش بستم و گاییدمش قشنگ تو اینه تو چشای هم نگا میکردیم و با اون نگاهش با شهوت و درد امیخته بود سعی میکرد بهم بفهمونه یواشتر ترتیبشو بدم اما من مث قحطی زده ها تلمبع میزدم و چک در کونش میزدم بعد اینکه چنتا پوزیشن گاییدمش زانو زد جلوم و ساک زد وای نگم از اون لبای قرمزش با رژ لب غلیظ که کیرمو میمالید بهشون، بعد ساک هم کیرمو گزاشتم لای ممه های گندش و ارضا شدم رو سینه هاش بعدشم ک ناهار خوردیم و یه پارت دیگ کردمش و بار دوم نتونستم ارضا شم، ببخشید اگر طولانی شد خیلی سعی کردم خلاصش کنم امیدوازم خوشتون بیاد اگر پسندیدید هم سکسای بعدیم با هلیا و هم ادمای دیگه رو براتون میزارم

نوشته: رضا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها