داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

گایش فرزانه

سلام . صاف میرم سر اصل مطلب . اول از خودم میگم . من محسن هستم ۳۰ ساله ‌ مجرد گرگان . نزدیک ۱۳ ساله بدنساز هستم و هر دختر و زنی و بگی با هیکلم و قد بلندم و کیر ۱۹ سانتی ام کردم . دختر و زن . چ گروپ چ تکی . من دختر تو اینستا مخ زده بودم بنام فرزانه . تو پیج اینستا بچه های گرگان رفتم و هرچی دختر و ماده بود و دستور دوستی دادم تا چند نفر قبول کردن و صاف میرفتم پی وی شون سلام چطوری ؟ یکیشون دوست دخار الان من بود . تا نوشتم سلام و چطوری نوشت عکس . اقا منم درجا ۱۰ تا عکسم و براش فرستادم و گفت وااوو . منم دیدم این از اون سگ حشر هاست . از خودشم عکس خواستم و اونم اولش عکس با مانتو جلو باز و تی شرت . بعد لباس تو خونگی و خلاااصه . … دیدم بعد عکس ها . بالای صفحه اومده فرزانه لایو . اقا منم سریع رفتم توی لایو اش و صورتش نصفه بود . از دماغ ب پایین و نشون میداد. فیس اش همون بود ک تو عکسها بود‌. لب های غنچه ای و ماتیک قرمز زده . سینه ها گرد و تپل . با ساپورت مشکی و مانتو جلو باز . اقا هی میگفت کسی نیست حوصله ام سر رفته . فقط من‌بودم و خودش . ساعت ۲ ظهر بود . اقا من نوشتم کجایی بیام دنبالت . گفت من پاساژ کاپری هستم .گرگانی ها میدونن شالیکوبی ی پاساژ معروف و شیک داره بنام کاپری اقا منم جنگی ماشین روشن کردم رسیدم کاپری . دیدم لایو داره و هی تو طبقات دور میزنه . براش دایرکت نوشتم من دم پاساژم . دیدم ادا تنگ هارو دراورد . نههه برو . من از اونش نیستم . من فقط حوصله ام سر رفته بود ی هم زبون میخاستم . آقا منم سریع پیاده شدم و وقتی هیکل و قد بلندم و تیپم و دید . اومده بود همکف پاساژ . ولی بمن نگفته بود کجاعه . اقا دیدم اومد و ی فنچ ۱۷ ساله گوگولی و بره تور . سینه هاش اولین چیزی بود ک نظر هر ادمی و جلب میکرد . نشست تو ماشین و دست دادم و گفتم چطوری خانم خانمااا . لایو و قبلش انگار قطع کرده بود . گوشی دیگه دستش نبود . منم بردمش ناهارخوران . دور دور هی دستم و ب رونش میمالیدم . اونم تابلو بود اومده بود کوس چرخ و یکی پیدا بشه بکنش . منم صاف بردمش ویلا دوستم تو زیارت . دیدم اولش گفت اینجا کجاعه گفتم کافه . گفت اخ جون هوس قلیونم کرده بودم اقا در و باز کردم و بردمش داخل . اولش گفت پس الاچیق کجاعه . گفتم اینجا مث هتل . طبقه اولش . هیچی خودشم گیزیده بود ک قراره گاییده بشه و اینجا مکانه . تو راه پله کونشو مالیدم دیدم چیزی نگفت . بیشتر انگشت کردم . دیدم برگشت و با چشمای شهلایی گفت نکن . حالم خراب نکن . منم تا شنیدم دم در هنوز کلید ننداختم چسبیدمش و لبمو گذاشتم رو لبش . اونم همراهی کرد و با جفت دستام کونشو گرفتم و طاقچه و نرم . برش گردوندم و کیر شق شدمو چسبوندم در کونش و از جلو سینه هاشو میمالیدم . کم کم رفتم سر گردن و گوشش . دیدم داره ریز ریز ناله میکنه . دستم و بردم تو تی شرتش و اون دست دیگم بردم تو ساپورتش . دیدم کسش و هی داره قایم میکنه . نگو خیس کرده عروسک . منم با هر زور و فشاری انگشت وسطم و رسوندم دم کس اش . با ی فشار کوچیک‌رفت توش و یهو‌گفت آهههه . این اه و گفت و من دیوونه شدم . سریع مالوندم و کل انگشت وسطمو بردم تو کوسش و عقب جلو میکردم یهو بعد ۱۰ دقیقه گفت دارم میشم . دیدم هی کوسش باز و بسته میشه . یهو خیسی زیادی تو دستم خالی شد . ی نفش عمیق کشید و بی جون شد . منم سریع انگشتمو دراوردم و لخت کردم خودمو .‌ب حالت زانو زده درش اوردم . کیرم و فشار دادم ب لبش . ک متوجه شد باید ساک بزنه . اووووف . بچه ب این خوش ساکی نکرده بودم . از تخم تا رون و کله کیر و قط کیرم و خییس تف کرد و دارکوبی هی میخورد تف مینداخت باز ی کله میخورد گفتم این بی شرف میخاد منو بی نصیب از کوس اش بزاره . اقا سریع گفتم لخت شو . تی شرت و شلوارش و دراورد دیدم ست شرت سوتین‌مشکی تنشه . شرتش و دراورد سریع ی تف زدم ب دستم و مالیدم لا کوسش . دیدم خودش خیس خیس . کیرم و تنطیم کردم تو حالت خم‌ ی پاش رو مبل . کیرم و فرو کردم . ا‌ون تو کوووره اجر پزی بود . داااغ و خیس . اقا دو سه بار دراوردم و فرو کردم ک جا باز کنه . بعد نزدیک ۱۰ دقیقه سریع گاییدم کوسشو . فقط ناله و اه و اوه میکرد . سوتین اش و حین سکس باز کردم . میدیدم هی بالا پایین‌میره . دیوونه ام‌میکرد . من عاشق سینه های درشت و بزرگم . دیونه میشم وقتی میخورم و حین سکس تکون‌میخوره . اقا چون یهویی شده بود و نمیدونستم ک قراره همین امرور بکنمش . قرص تاخیری نخوردم و تو ۲۰ دقیقه ابم اومد ‌. کشیدم بیرون و ریختم رو کمر اش . دیدم بلند شد ک لباس بپوشه . گفتم کجااا . بیا بریم حموم بعد . سریع با دستمال کمرش و پاک کردم و رفتیم تو حموم . انگار ۲ ساله همو شناخته باشیم . بعلش کردم و فقط لب میدادیم . ب حالت تشکر از هم . همدیگرو زیر دوش مالیدیم و شستیم و ی کمر دیگه اونجا کردمش . اوووف . دستم خسته شد از تایپ … چقد سخته داستان نوشتن . ادامه شو میزارم فردا شب . کسی کاری باهام داشت بیاد پی وی تلگرامم . از هر شهر و استانی باشه میام مزه سکس واقعی و بهتون نشون میدم . گروهی و شخص سومم میشم . فعلا شب بخیر

Mohsen09352@

نوشته: محسن

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها