داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کردن دختر مسجدی

سلام دوستان عزیز. اولش بگم که این داستان کاملا واقعیه و اصلا از قوه تخیل استفاده نکردم و امیدوارم خوشتون بیاد. من 17 سالمه با قد حدود 177 سانت ،لاغر و دارای اندام عضله ای و کیری حدود 19 سانت. این ماجرا که میخوام براتون تعریف کنم برای 15 سالگیمه. من خانوادم خیلی مذهبی هستن و کلا با رابطه با جنس مخالف شدیدا مخالفند. من هر روز مسجد میرم ولی اون روز عید غدیر بود و من رفتم امامزاده محلمون. یه دختری بود بسیار محجبه و چادری با قد حدود 155 که تقریبا تا سینه من بود اون زمان. اون روز عجیب ذهن منو درگیر کرده بود و من داشتم دیونه میشدم ولی اصلا روم نمیشد حتی از دور مستقیم بهش نگاه کنم. البته اون هم خیلی آمار میداد بطوریکه با خنده من میخندید و با جابجایی من جابجا میشد. معلوم بود اونم به اقتضای خانواده و شرایطش روش نمیشد پیشقدم بشه. دو ساعت تو امامزاده هیچی از جشن نفهمیدم و فقط نگاهم به حرکات اون بود. جشن تموم شد اومدیم بیرون همه متفرق شدن. من راه افتادم سمت خونمون خیلی ناراحت که نتونستم کاری بکنم ولی دیدم اون دنبالمه. منم شروع کردم به چرخیدن الکی تو محل که دنبالم بیاد و اصلا مقصد خاصی نداشتم. سر یکی از کوچه ها پام پیچ خورد وایسادم اون اومد که از بغلم رد بشه گفت خیلی دوست دارم(شاید باورش سخت باشه ولی بخدا گفت)منم به سرعت گفتم منم همینطور یهو برگشت گفت جدی گفتم آره بعد گفتم دنبالم بیا. اون جلو رفت و منم دنبالش تا رفتیم توی بن بست یکی از کوچه های خلوت محل. از خجالت داشتم میمردم. اسممو پرسید و منم اسمشو پرسیدم. این شروع رابطمون بود و من هر شب میرفتم مسجد برای دیدن زهرا.

زهرا خیلی دختر ساده ای بود. ولی بین ما همچنان خجالت وجود داشت بطوریکه تا 2 ماه اول زهرا خانم صداش میکردم و اصلا لمسش نکرده بودم. و صحبت هامون فقط راجع به مسائل مسخره و بی ربط بود. بعد 2 ماه یواشکی وقتی کنار هم راه میرفتیم دستمو گرفت تو دستاش و منم بدون هیچ اعتراضی خوشم اومد. تا یه هفته گرفتن دست طبیعی بود. یه شب که پیشش بودم گوشیم دستش بود. دوستم پیام داد بدو دیگه لب و گرفتی خبر بده. زهرا اون پیام رو دید و منم از خجالت آب شدم ولی اون یه لبخند شیطانی زد. من سریع گفتم ببخشید و گفت اشکال نداره. خیلی عادی به راهمون ادامه دادیم و یهو گفت یچیزی بگم گفتم بفرما گفت میخوای اونی که دوستت گفت رو انجام بدیم؟من سرخ شدم از خجالت گفتم چی؟گفت لب دیگه گفتم نمیدونم والا گفت پس بیا بریم یجای خلوت که ته یه کوچه بود و خرابه و هیچکس نمیومد اونوری. با خجالت ازش لب گرفتم. اون خیلی حرفه ای بود و حسابی اون شب لب هم دیگه روخوردیم و من داشتم از شق درد میمردم. یه چند وقتی کارمون شده گرفتن دست هم و خوردن لب همین!یه شب سرد بود که رفتیم بیرون و توی همون خرابه بودیم،با استرس و کلی کلنجار رفتن با خودم بهش گفتم میشه دستمو بذارم رو شکمت. اونم خیلی سریع قبول کرد دستمو گذاشتم رو شکمش پوستش داغ بود منم یواش یواش دستم رو بردم پایین کردم تو شلوارش دیدم هیچ اعتراضی نداره ادامه دادم تا دستم رسید به شکاف کصش که یهو شل شد و منم مضطرب بودم. اونم شروع کرد با خجالت دست زدن به کیر مناز روی شلوار. از اون به بعد قرارمون هر شب توی اون خرابه بود و مالیدن کیر و کص همدیگه درحالیکه اصلا ندیده بودیم چون من فقط دستمو کرده بودم تو شلوارش و تا حالا کصش رو ندیده بودم. بعد از چند وقت یه روز پیشش بودم که مادرم زنگ زد و باهاش صحبت کردم،وقتی تموم شد گفت کی بود؟چی گفت؟گفتم مادرم بود گفتش یکی فوت کرده و دارن میرن شهرستان تا هفته دیگه نمیان و من تنهام. چشماش برقی زد و گفت واقعا؟گفتم آره. با یه لبخند شیطانی گفت کاری نداری بیام خونتون برای کمک گفتم آره میای گفت آره گفتم فردا صبح زنگ میزنم بیا اونم قبول کرد. ساعت 10 صبح زنگ زدم که بیاد. دل تو دلم نبود من سوپر زیاد دیده بودم ولی تا حالا با هیچ دختری رابطه نداشتم. زنگ در رو که زد سریع درو باز کردم و تا برسه دم در دویدم جلوی آینه و خودمو مرتب کردم. زنگ در خونه رو زد منم باز کردم اومد تو. یه 10 دقیقه ای با همون چادر نشست رو مبل و با هم صحبت کردیم. بعد گفت میخوام اتاقت رو ببینم و اومد تو اتاق و چادرش رو درآورد و نشست رو تخت. منم نشستم بغلش و دستشو گرفتم و شروع کردم لب گرفتن و مانتوشو باز کردم و درآوردم و یه روسری سرش بود و یه تیشرت تنش بود. روسریشو درآوردم موهاش خیلی بلند و قشنگ بود با تیشرت بغلش کردم و لب گرفتیم و دستمو کردم تو شورتش. با اشاره ازش پرسیدم لباستو دربیارم و موافقت کرد منم لباسشو درآوردم یه سوتین زرد روی سینه های کوچیک و سفتش بود. سریع درش آوردم و شروع کردم خوردن سینه هاش. اونم تیشرت منو درآورد و سینه هاش که به شکمم میرسید رو روی تنم میمالید. شلوارشو درآوردم،شورتش هم با سوتینش ست بود که اونم درآوردم و برای اولین بار بود که یه کص شیو شده ی خوشبو رو جلوم دیدم. سریع خوابوندمش و حسابی کصشو خوردم و خیس خیس شده بود. بلند شد شلوار منو کشید پایین وقتی کیرمو دید یهو گفت وااااااااای این چقدر بزرگه. یذره دست زد بهش بعد نشست روی زمین و شروع کرد به خوردن ولی من علاقه زیادی به پوزیشن 69 داشتم و سریع به اون حالت درش آوردم و کلی حال کردیم. گیر داده بود پردمو بزن که باهم ازدواج کنیم ولی من خریت نکردم و بهش گفتم دولا شو و کونتو قمبل کن به سمت عقب و بعد شروع کردم با انگشت سوراخشو باز کردن چون خیلی تنگ بود. از یک انگشت شروع کردم و آخر 3انگشتمو فرو کردم توش و گشاد شد و اون جیغ های ریز میزد. بعد از اینکه حسابی کیرمو خورده بود یذره کرم نیوا زدم به کیرم و گذاشتم دم سوراخ کونش و فشار دادم داخلش کلی جیغ کشید که درد دارم و اینا ولی من جلوی دهنشو گرفته بودم و هی سعی میکردم مقدار بیشتری از کیرمو بکنم تو کونش که نهایتا تا ته کیرم رفته بود تو کونش و زهرا داشت اشک میریخت و و هی میگفت زهرا جنده ی توعه و من هی با قدرت تلمبه میزدم تو کونش. بعد از یه ربع تلمبه زدن داشت آبم میومد که گفت میخوام بخورم و از کونش کشیدم بیرون سریع نشست و کردم تو دهنش و ریختم تو دهنش و اونم کامل آب کیر منو قورت داد. بلند شدیم و خودمون رو تمیز کردیم و اونم آماده شد و یه لب حسابی گرفتیم و رفت خونشون. بعد از اون ماجرا این سکس های ما تا چند وقت ادامه داشت و حدود 20 بار میشد که اومد خونمون. بعد از یه مدت خانوادش فهمیدن و رابطمون تموم شد و من تا ابد فراموشش نمیکنم.
امیدوارم لذت برده باشید و ببخشید اگر طولانی شد.

نوشته: T.sh91186

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها