داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کردن دختر عمو تو خياطى

سلام خدمت دوستاى شهوانى اين داستان واقعيه خواهشا اونايى که ميخان فحش بدن نخونن اگرم دادن با خودشونن من محمد اهل يکى از شهرهاى جنوبى ايران هستم يه دختر عمو دارم به اسم سپیده که شغلش خياطى من 23سالمه و تونم 28سالشه و هنوز ازدواج نکرده شهر ما خيلى کوچيکه و فقط دختر عموم خياطى ميکنه و مغازس هم بغل خونه ما هست اون تو مغازش يه کولر ابى کوچک داشت و از خونه ما آب مياورد و داخل کولر ميريخت يه روز که من خودم تنها خونه بودم اومد اب ببره منم ديدم نميتونه ظرفه آب رو ببره رفتم تا کمکش کنم من بهش گفتم که يه شلوار دارم ميخام برام يه کم تنگ ترش کنه اون هم گفت که بايد برم داخل مغازه تا برام اندازشو بگيره که من گفتم نه تو مغازه شلوغه من نميام اونم گفت مشکلى نداره برو داخل خونه بپوش تا من برم متر رو بيارم من رفتم لباسم رو عوض کردم تا سپیده اومد نشست جلو من و شروع به اندازه گرفتن کرد همينجور که داشت اندازه ميگرفت دستش که ميخورد به بدنم حال من يه جورى ميشد تا اين که ديدم محمد کوچولو داره بلند ميشه سپیده اومد دور کمرمو اندازه بگيره که متوجه بلند شدن کيرم شد همين جور داشت ادامه ميداد که دستش خورد به کيرم من شهوتو از تو چشاش ميخوندم تموم شد ميخاست بره که تو راهرو که رفت من از پشت سر دستم رو رو باسنش کشيدم يه جا خورد گفت چکار ميکنى همينو که گفت من روم باز شدو دستش رو گرفتم اومد که نزاره دستم بهش برسه ولى من ديگه گرفته بودمش اوردمش تو حال دستم رو دور کمرش حلقه کردم اونم داشت زور ميزد تا خودشو نجات بده ولى معلوم بود که خودشم دوست داره دستمو کزاشتم رو سينه هاش و شروع کردم مالوندن ديگه شهوت تو چشاش داشت موج ميزد منم دکمه بلوزشو باز کردمو سينشو اوردم بيرون شروع کردم خوردن خيلى حال ميداد سفت شده بود يه دستمم گزاشتم رو باسنشو باهاش حال ميکردم بعد از چند دقيقه خوردن سينش اومدم که دامنشو بکشم پايين که نزاشت گفت چکار ميکنى من دختر گفتم ميدونم ميخام با يکم باهاش بازى کنم گفت فکر کردنو از سرت بيرون کن گفتم باشه دامنشو که کشيدم پايىن يه شلوارک مشکى زيرش پوشيده بود اونم در اوردم واااااى چى ميديم يه کس تپل باکمى مو که واقعا شهوتم رو چند برابر کرد کمى باهاش ور رفتم برش گردوندم با سوراخ کونش ور رفتم که گفت چکار دارى ميکنى ميخاست بلند بشه نزاشتم گرفتمش تو بغلم گفتم فقط چند دقيقه اگه درد داشت ولت ميکنم با هزار جور خايمالى قبول کرد انگشتمو با اب کسش خيس کردم گزاشتم رو سوراخ کونش فشار دادم رفت تو داشت ناله ميکرد قسمم ميداد ولش نکردم بعد دو انگشتى بعد سه انگشتى وقتى ديدم خوب جا باز کرده کيرمو تف زدم گزاشتم در سوراخش که صداى جيغش رفت بالا ولى من داشتم ادامه ميدادم تا اخر کردم توش بعد وايسادم تا جا با کنه بعد از چند لحظه شروع کردم تلنبه زدن که ديگه داشت ميگفت اوووووف سوختم چند دقيقه بعد تمام ابمو خالى کردم رو باسنش بلند شد لباسشو پوشيد موقع راه رفتن پاشو از درد باز ميزاشت بهم گفت اين اولين و اخرين بار بود چند وقت پيش خودش دوباره اومد پيشم تا باهاش حال کنم باااى

نوشته: محمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها