داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

اردو مشهد و انگشت کردن من در استخر موج های آبی

سلام این اولین بارمه که دارم داستان مینویسم و مطمئن باشین واقعیه…
من درحال حاضر 12 سالمه و کلاس سوم راهنماییم من از تابستون امسال(سال 92) تازه فهمیدم کس چیه و تا قبل از اون فکر میکردم الت زنا هم مثل ما مرداست فقط با این تفاوت که اونا تخم ندارن.
راستی اسمم رضا و پسر خیلی درسخونی هستم و تو مدرسه تیزهوشان درس میخونم.
داستان از اونجا شروع میشه که برای اردوی مشهد از بچه هایی که میخواستن بیان پول میگرفتن و ما هم که علاقه خاصی به دینمون و امام ها داریم زودتر ازهرکی اسممو نوشتیم”باید اضافه کنم که من الان تو ترکمو به هیچ وجه خودمو تحریک نمیکنم و هنور هم منی ندارم و تا وقتی که به سن تکلیف برسم خودمو آزاد فرض میکنم”قرار شد تا 3شنبه صبح از مدرسه سوار قطار شیمو بریم وقتی رسیدیم به راه آهن حدوداً 1 ساعت تا حرکت قطار وقت داشتیم و همونجا تو سالن نشستیمو یکی از دوستام که تا قبل از اون بادونفر خوابیده بود داشت با نوشابه مخ یه رختررو میزد و ما هم از خنده روده بر شده بودیم خلاصه سوار قطار شدیم و توی هر کوپه 6 نفر بودیمو من در طی مسیر فهمیدم بچه های دیگه از من با تجربه ترنو مطالب بیشتری میدونن”مثل جق زدن” بعد از همه ی این ها رسیدیم مشهدو رفتیم تو یه هتل آپارتمان گند و گوه که اصلاً ارزش پولی که داده بودیمو نداشت.
روز بعدش بعد از صبحانه رفتیم به استخر موج های آبی”باید اضافه کنم که من قدم 174 و وزنم 80 کیلو هست و 5 کیلو اضافه وزن دارم”وقتی وارد استخر شدیم به پیشنهاد من ، من و یکی از دوستام به اسم خ که بعد از این جریان ازش متنفر شدم رفتیم تا قایق رو سوار شیم. رسیدیم به صف که عجب صفی بود و آخراش بود که یهو من حالم بعد شد و سرم گیج میزفتو چشام سیاهی، خلاصه با هر زحمتی بود سوار قایق شدیم و رفتیم پایین”باید اضافه کنم پسرهای چاق مثل من قبل از بلوق سینه های افتاده دارن و همین باعث شده بود که توی صف بعضی از اون پسرها منو مسخره کنن”انتظار داشتم خیلی بهم حال بده اما بخاطر این که حالم بد بود اصلاً بهم حال نداد.
بعد از اینکه رسیدیم پایین پیاده شدیم و به خ گفتم برای اینکه حالم سرجاش بیاد بریم تو دریا تا یکم آب بهم بخوره اون هم قبول کردو رفت جلو اما من چون حالم بد بود مجبور بودم عقب وایسم که یه دفعه دیدم یکی از پشت انگشتشو میخواست بکنه تو کونم که خدارو شکر سریع قبل از اینکه گشادم کنه از دستش در رفتم”باید بگم خوانواده ی من آدامای راحتی هستند و راجع به اینجور چیزا(تجاوز،انگشت کردن و …) باهام حرف زده بودنو میدونستم باید چیکار کنم” سریع رفتم پیش مسئولی که اونجا بود و قضیه رو بهش گفتم و اونم گفت :
برو یه بار دیگه انگشتت کنن بعد من میفهممو میام.!!!
منم تو دلم گفتم مگه مغز خر خوردم؟
بعد از اون دیگه سوار هیچ سرسره ای نشدمو همراه با ناظممون بودم تا بلایی به سرم نیاد خلاصه اومدیم بیرونو دیدم نه تنها منو انگشت کردن بلکه بیشتر از 2/3 بچه هارو چندین بار انگشت کردن و بقیه که انگشت نشده بودن اونارو مسخره میکردن.
خلاصه ما اومدیم تهران فرداش که به مدرسه رفتم دیدم خ به همه گفته که منو انگشت کردنو م که یکی از بچه های کرمکی مدرسست کون منو مسخره میکردو میگفت کونم گندست و باعث شده بود یکی از دوست صمیمی یعنی ن هم منو دور از چشم من مسخره کنه اما وقتی به اون یکی دوست صمیم اینو گفت ، دوستم یعنی الف خطاب به ن گفت:
وای تو چقدر گیی.!!!
که اون حرفش منو خیلی خوشحال کرد و باعث شد دوست خوبو از بد تشخیص بدم در ضمن من فعلاً بروش نیاوردمو نمیخوام دوستیمون بهم بخوره.
دوستان این هم خاطره ی بد من.
راستی کسایی که تجربه دارند بگن آیا انگشت کردن باعث بزرگ شدن باسن میشه؟؟؟!!!
خیلی ممنون که نگاهتون رو به من دادید.
:))

نوشته: رضا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها