داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

لیسیدن تمام وجود دوست دخترم

با سلام خدمت انجمن کیر تو کس های عزیز !

داستان از اینجا شروع شد , توی خونه عموم اینا نشسته بودم داشتم تیوی نگاه میکردم که یهو یک دختر خوشگل مامانی امد جلو تلوزیون گوشیشو از روی کمد تیویی برداشت ! با خودم گفت بسم … این از کجا پیداش شد نکنه هور بهشتی ! اقا من مات مبهوت دختر شدم دختر هم یک نیم نگاهی انداخت , پرسجور کردم این دختر کیه ! گفتن دیشب امدن چون من صب رسیدم خونه عموم اینا اینا دیشب تو یک اتاق بودن من ندیدمشون … هیچی اقا دختر لاغر اندام – قد بلند – لبایی زیبایی داشت که منو دیونه خودش کرد ! دختر هم 16 سالش بود … منم 17 رنگ پوستم سبزه و قد بلند و یکم هیکلی خوشتیپ ! دخترای زیادی دنبالم بودن ولی چون کم روم نتونستم جورشون کنم ! اقا منم هر جور شده بود شمارشو پیدا کردم … دو هفته بعد … اقا وقتی توی ماشین بودم داشتم میرفتم شیراز برای دوا درمان یک پیم همگانی به مخاطبایی گوشیم دادم که یهو دیدم که به دختر هم پیم دادم … گفت: شما منم گفت همونیم که چنین لباسی پوشیده بودم و… گفت اهان خوبید ؟ منم گفتم ممنون اقا کم کم اوایل میگن داداش خواهر بعد شد عشقم عزیزم

خلاصه یک چند ماهی چت تلفنی زدیم عادتش امد دستم ! که خیلی چی میگن از اونا > یعنی از اون حشریایه… بعد چند روز من رفتم خونه عموم اینا چون هوا خوب بود پتو برداشتم رفتم بالایی پشت بودم پتو انداختم اهنگ هندی سریال قبول میکنم هم گزاشتم به اسمون خیر شدم … بهش اس دادم نمیایید خونهب عمو اینا … گفت چرا فردا شب میایم عمو اینا تو یک شهرستان دیگه بودن اونا تو یک شهرستان دیگه ای منم تو یک شهرستان دیگه ای … نقطه اشتراکمون تو یک شهرستان خونه عموم اینا بود ::: فردا شبش دیدم رسیدن خیلی خوشحال بودم اونم همین طور… یک مسج داد گفت میخوام امشب با هم تنها باشیم منم یک مسج دادم گفتم بیا بالا ! چون پله نداشت اما یک جایی از خونه دیوار کوتاه ای بود از دیوار کوتاه میومدی بالا بعد یک جا یک پله کوچیک بود که میتونستی بیایی بالایی خونه… رفتم رو دیوار دستشو گرفتم نشستیم کنار هم رو دیوار یکم با هم هر زدیم دستشو گرفتم تو دستم گزاشتم گفتم عشقم بریم بالا… هوا هم سرد بود تمام وجودم میلرزید ! بردمش بالا نشستیم روی پتو یکمک هرفیدیم بهم گفت سردمه گفت بخوابیم منم گفت باشه ! هم دیگر بغل کردیمو خوب و محم شروع کردیم به لب گرفتن چه لبایی خوشگلی… کم کم داشتم گرم میگرفتم دیگه دستمو پشت کمرش تا کونش نوازش میکردم … کون خیلی خوشکلی داشت … از اون ور نوازش میکردم از این ور لب میگرفتم یهو رفتم رو گردنش اونم داشت حال میکرد …گردنشو خوب خوردم رفتم پایین تر از زیر پیراهنش و زیر سوتینش زبونمو به پستونش میرسوندم دیدم هیچی نمیگه لباسشو بالا زدم وای ی ی عجب پستونایی ! هوا هم کلی سرد بود عجب لذتی … خوب خوردمشو کیرمو هم رو شرتش بالا پایین میکردم بعدر فتم پایین تر شکمشو نافش کلا خوردم داشت لذت میبرد رسیدم به کس زیباش اکبند بود دلم نیومد دستش بزنم با زبون نوازش میکردم میخوردمش ! سه ساتی همین جوری ور میرفتیم از ساعت سه شب تا 5 بود شش بود/// بلندش کردم بغلش کردمو بلندش کردم بردمش پایین خودم امدم بالا … اون شب اصلا خوبم نیومد// چشامو باز کردم دیدم ساعت 10 صبح افتاد داره میسوزنتم رفتم پایین یک دوش گرفتمو وقتی صبح دیدتم خدید منم خندیدم … وقت صبحونه امد کنارم نشست دستو از زیر گرفت نوازشش کرد بهم اشاره کرد که چونشو ببینم دیشب داغونش کرده بودم ِژ 😀 چونش زخمی شده بود لکه سیاهی برداشته شده بود /// گفتم چی شده گفت لاکردار از بز خوردی :d دیگه از اون شب یا روز ندیدمش به امید یک روز دیگه که باهاش سر کنم … موفق باشین دوستان

نوشته:‌ ؟

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها