داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

لز با دوست دخترم 8

بوسه لیدا و چسبندگی محل تماس لبامون هوسمو خیلی خیلی بیشتر می کرد . دلم می خواست فقط  به رابطه خودم با هوس و تمایل جنسی خودم فکر کنم .  به شخصیت کسی که بهم حال میده فکر نکنم . اون وقت مجبورم باهاش مدارا کنم . باهاش راه بیام واین اون چیزی نبود که از اول می خواستم و الان هم می خوام . اون به خوبی می دونست و فهمیده بود که نقطه ضعف من چیه و من همگام و همراه با اون هر کاری که می خواست انجام می دادم .  با موهاش بازی می کردم و محکم سرشو به طرف صورت خودم فشارش می دادم . لباشو خیلی آروم با هوس گاز می گرفتم . خیلی مراقب بودم که حرفی نزنم .  با این که بین ما فاصله ای نبود ولی دلم می خواست که این دیوار بین ما باقی بمونه . شاید لیدا اینو احساس نمی کرد . حالا از من و اون فقط یه شورت پاش بود . با همون شورت و سط پاش و اون کس درون شورتش خودشو رو من می کشید . حس کردم خودش دیگه کاملا سست شده . حق هم داشت . حتما شعله منم مث اونه اونم باید همین احساسو داشته باشه .. نه اون نمی تونه و نباید با شعله من این طور رفتار کنه .. چشاشو بسته بود . خودشو بد جوری به من می مالوند . خیلی خوشم میومد .دلم می خواست باهاش همکاری کنم . ولی بازم یه حسی بهم می گفت که اون جای دختر منه . اگه شعله جای اون می بود من چه احساسی می داشتم . حتما مادر لیدا هم راضی نیست که من باهاش این کارو کنم ولی دیگه نتونستم به این چیزا فکر کنم . دستامو دور کمر لیدا حلقه زده و کسمو محکم به شورتش  و لاپاش فشار می دادم . لبامو آروم از رو لباش کندم و   بهش گفتم تو نمی خوای شورتتو در بیاری .. -شهناز جون ایرادی نداره ;/; من که خیلی دلم می خواد . ناراحت نمیشی ;/; -من که فکر می کنم این جوری ماساژدرمانی شما اثر بیشتری داشته باشه . خیلی دلم می خواست که من شورت لیدا رو از پاش در می آوردم و آروم آروم اون بدن دخترونه شو می دیدم . دیگه خودمو قانع کرده بودم که بین اون و بدن دخترم تفاوت قائل شم . دخترمو تا فته جدا بافته بدونم . از این نظر که بتونم با لیدا هر کاری انجام بدم خلاف دخترم که بین  اون و دوستش  باید سدی می کشیدم . لیدا شورتشو در آورد . با این که کسش کوچولو بود و قالب کس من درشت ولی همون یه تیکه کوچیک کافی بود که آتیشم بده . خودشو رو من می کشید . حرکت کسش روی من داشت آتیشم می داد .. مشتامو گره می کردم . به خودم فشار می آوردم . اونم که اینو حس می کرد فشار و حرکت کسشو روی من زیاد تر می کرد . نمی خواست که من از زیر تنش در رم . این بار لبامو گذاشتم روی صورتش . موهای بلندشو ریخته بود رو صورتم . چشام همچنان بسته مونده بود و با حرکات بدن اون منم به خودم حرکت می دادم . چقدر دلم می خواست حرفای هوس انگیزانه و شهوتناکی می زدم ولی خیلی با خودم در گیر بودم که این دختر از شرایطی که براش پیش اومده بود سوءاستفاده نکنه ولی دیگه تحملشو نداشتم .. -شهناز جون تنت گرم شد ;/; دیگه احساس درد نمی کنی . مثل این که قلبت ناراحت بود . اول دسنشو گذاشت رو سینه چپم . یه خورده با خودش با نوکش ور رفت .  بعد دستشو همون طرف گذاشت زیر سینه . خیلی نرم کف دستشو از این سمت به اون سمت می کشید .. اووووووخخخخخ نهههههه این دختر چقدر حرفه ای بود . از تمام حرکاتش لذت می بردم و هر کاری که می کرد آتش اشتیاقمو شعله ور تر می کرد . اومد پایین تر . حالا همون کف دستشو قرار داده بود روی کسم و لبشو گذاشت رو نوک سینه ام . مگه می تونستم چیزی بهش بگم . راستش دلم نمی خواست زیر بار منتش باشم که به من حال داده و از جون مایه گذاشته . هر چند اون به خاطر هوایی کردن شعله خیلی بیشتر از اینا بد هکار  بود ولی بازم نمی خواستم که این موقعیت پیش اومده رو طور دیگه ای نگاه کنه . .کف دستشو چند بار از بالا به پایین روی کسم می مالید و بعد با یه حرکت دورانی به کارش تنوع می داد  . تازه با شیوه میک زدن لیدا بود که حس کردم سینه هام به اندازه سالها سنگینی و خستگی داره و با این کارش من احساس سبکی و آرامش می کنم . سیر نمی شدم . کس .. سینه .. همه جا ی تنم نیاز به این داشت که دست بخوره . لاپامو به دو طرف باز کردم . حالا دیگه با حرکات خودم بهش نشون می دادم که باید چیکار کنه و اون اینا رو به عنوان دستوری تلقی می کرد که با جان و دل و از روی عشق و هوس انجامش می داد ولی من فقط هوسشو داشتم . دلم می خواست با همه لطفی که لیدا در حق من می کنه و سر حالم می کنه من به جایی نرسم که برای جبران , شعله خودمو در اختیارش بذارم . تا همین جاشم خیلی مدا را کرده بودم . یک مادر همیشه به سر نوشت بچه اش خیلی بیشتر اهمیت میده تا به شرایط خودش . ممکنه استثنا هم داشته باشیم ولی اونا در حالتی طبیعی نیستند . لیدا دوباره اومد بالا . این بار کس کوچولوشو رو کس درشت من می مالید ولی دیگه بین اونا شورت و پارچه ای نبود . چقدر داغ بود .. یک سوزش طبیعی .. داشت می سوزوند . هر دو تامون کسمون برق انداخته بود . شایدم در مورد لیدا اشتباه می کردم و موریزه های نرم داشت که منو اذیتم نمی کرد .. ولی هر چه بود کس ناز و سفیدش طوری نشون می داد که انگاری  موهاشو گرفته برقش انداخته باشه .. کسشو رو ورم بالای کس من می گردوند . به زحمت کف یکی از دستامو گذاشتم رو سینه دخترونه اش . چقدر تازه بود . تازه و ناز و شیرین تر از عسل. احساس خوبی راجع بهش داشتم . خیلی وقت بود که در سکس به این درجه از لذت نرسیده بودم . شایدم هیچوقت نرسیده بودم . هر وقت تا اینجاش میومدم بهرام آبشو یا توی کاندوم یا توی کس و کونم و گاهی رو سینه هام و جای دیگه خالی می کرد و منم پس از عملیات حس می کردم که یه  سنگینی خاصی رو کمر و زیر شکمم نشسته ولی حالا حس می کردم که می تونم خودمو از این مرز رد کنم . لذت ببرم و با آرامش بخوابم …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها