داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

حال اساسی با دوست دخترم

یه دوست دختر داشتم که به همین تازگی ها ازش جدا شدم . اسمش هانیه بود16 سال داشت . اولاش که باهم دوست بودیم فقط حرف های عاشقونه باهم میزدیم اون برام میمرد منم براش میمردم ولی بااینکه فیلم سکسی زیاد نگاه میکنم حتی یه بار هم شده ازش حتی حال تلفنی هم نخواستم.سه ماه گذشت که باهم دوست بودیم بعداز ظهر ها وقتی داداشش میرفت سرکار من خودم رو بهش میرسوندم مثلاً توکوچه شون که باریک و خلوت بود می ایستاد منم اونجا بغلش میکردم دستامو دور کمرش میگرفتم و هی ازش لب میگرفتم حدود20 الی 30 دقیقه فقط لب تو لب میکردیم انگار که هیچ وقت همدیگر رو ندیدیم منم کونش رو می مالیدم وبعد به دیوار میسچسوبندمش و دستم رو از رولباس به کسش می مالیدم حشری میشد ولی چون قدم بلند هست کیرم از کسش بالاتر بود کیرم هی به شکمش میخورد وقتی میخواستم آبم بیاد ولش میکردم و میگفتم بسه چون مامانش اینا خونه بودند نمیتونستم برم تو منم برمیگشتم خونه ولی هرشب به فکر اون کون گنده و کس کوچیکش بودم .شب بهش زنگ میزدم و حال تلفنی میگرفتم .

یه شب بهم گفت که مامانش و اینا میخوان برن خونه خواهر بزرگترش گفت فردا به محض اینکه رفتند بهت میگم بیا خیلی دلم هواتو کرده منم بهش گفتم باشه ولی یادت نره کسی خونه نباشه اون گفت نمیشه زن داداشم حتماً به خاطر من میمونه گفتم پس چه طور میشه گفت که کاریش نداشته باش معلوم بود که حاضره خودشو به آب وآتیش بزنه بعد شب بخیر گفتیم . فردا زود ازخواب بیدارشدم منتظر اسش بودم تا ساعت10 خبری نبود یهو اس اومد نوشته بود زود بیا دیر نکنی منم اینهو جن 3 دقیقه نکشید باتاکسی به سرکوچه شون رسیدم بهش زنگ زدم گفتم بیابیرون دم درم اون گفت باشه دررو برام باز کرد وقتی رفتم تو حیاط دیدم زن داداشش داره سبزی خردمیکنه منم سلام کرد اونم جواب سلامم رو داد و گفت رو تو راحت باشین منم که از خدام بود زود رفتم تو ولی دوست دخترم لامسب یه ساپورت مخمر و یه سردامن پوشیده که سینه اش کامل لخت بود گفت از راه اومدی چی برات بیارم عشقم منم گفتم همینکه بیای پیشم برام کافیه همینکه گفتم پرید تو بغلم تند سرم رو گرفت و لبش رو به لبم چسبوند منم دستم رو بردم زیرموهاش دهنمون تموم رفته بود توهم با آب دهنمون انگار بازی میکردیم منم بعد از مدتی لبم رو از لبش جداکردم وشروع کردم به مکیدن پستوناش و گردنش انگار خیلی دوست داشت یه طوری می مکیدمش جای دهنم رو پستونهاش وگردنش می موند منم دستم رو بردم سمت کس کوچولوش که آهی کشید که کسش رو می مالیدم دستام خیش شده بود به خاطر آب کسش بعد گفتم لخت شیم اونم گفت هرطور دلت میخواد منم شالوار و تیشرتم رو در آوردم اونم ساپورت و سردامنش رو در آورد اگه لخت دیدمش یه کم مونده بود ارضا بشم مثل اون فیلم سکس ها بود بدن شل و ولی نداشت خیلی محکم بود میخواستم شرتم رو در بیارم گفت وایسا خودش شرتم رو پایین کشید و کیرم رو در آورد وشروع کرد به ساک زدن هی تلمبه میزد کیرم مثل تنه درخت سفت شده بود تا تونست کیرم رو خورد بعد منم دو تاپاشو از هم جدا کردم شروع کردم به خوردن کسش دختره تمام ازخود بیخود شده بود هی آه میکشید کیرم رو به کسش مالوندم ولی تو اون حال هم مواظب بودم که نره تو چون پرده هاش سالم بودند منم بعد گفتم بیا حالت چهار دست و پا اونم گفت باشه اومد اون حالت یه کم تف زدم به کونش کمی هم زدم به کیرم بهم گفت خیلی میترسم گفتم چرا گفت آخه از دوستم شنیدم میگه خیلی درد داره باخودم گفتم پس من پلمپ کونش رو باز میکنم برای اینکه زیاد درد نکشه تو یه فیلم دیده بودم که دختره خیلی تنگ بود ازش نمیرفت اون هم انگشت کرد توکونش و با انشگتش تلمبه میزد بعد دوتا انگشت کرد تو کونش بعدا یه طوری شد که دختره به راحتی ازش میرت پایین منم دقیقا همین کاررو کردم کونش که گشاد کیرم رو به کونش فشار دادم تا تونست داد کشید منم گفتم خفه شو آبروم رو بردی گفت آخه بیرحم خیلی درد داره منم دلم به حالش سوخت آروم آروم کیرم رو میبردم تو و می آوردم بیرون بعد که دیدم بی حس شده شروع کردم به تند تند تلمبه زدن کیرم داغ داغ شده بود ده دقیقه یک نواخت تلمبه زدم داشت آبم می اومد گفتم بریزم توکونت گفت نمیدونم با تلبمه زدن آب رو ریختم توش یه آه بلندی کشیدم کیرم اینقد داغ شده بود گفتم الان تو کونش ذوب میشه کیرم رو در آوردم با دختره باز شروع کردیم به لب گرفتن یهو زن داداشش اومد تو گفت خودتون رو جمع کنید گفت هانیه مادرت داره میاد یه نگاهی به کیرم کرد انگار ازش خوشش اومده بود منم زود لباس هام رو پوشیدم رفتم حیاط کفشهامو بپوشم در زدند مادرش بود دختره گفت عزیزم برو تو دستشویی منم گفتم آخه اگه اومد دستشویی چکارکنم گفت نه نگران نباش منم رفتم تو دستشویی تا مادرش رفت تو منم زود رفتم.

از اون وقت به بعد هردو روز یه بار میرفتم ومیکردمش تا بعدا گفت باید باهام ازدواج کنی منم گفتم شرایطش روندارم ازش جدا شدم.

نوشته:‌ sezarbe

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها