داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با زن عمو فرشته

سلام دوستان.
این داستان که میخوام واستون تعریف کنم تقریبا یک سالی میشه ازش گذشته…
اسم من علی هستش و ۲۱ یک سال سن دارم.
از خودم بگم من یه پسر معمولی هستم قد۱۷۰ وزن ۷۰ و اندامم باشگاهی هستش.
از اون جایی که داستان در مورد من و زن عمومه یکم از اون میگم
زن عموی من اسمش فرشته هست و ۲۸ سال سن داره قدش ۱۶۵ وزنش تقریبا۶۵ میشه ممه هاش ۷۵ کون گرد و خوشگلی داره خلاصه داستان از اونجایی شروع میش که من از ۱۸ سالگی تو کف زن عموم بودم و همیشه میر فتم خونشون به بهونه های الکی.
عموی من کارگره و از صبح میره سر کار تا شب من عموم خیلی با هم راحتیم مثلا با هم مشروب میخوریم از اینجور چیزا…
من هر وقت می رفتم خونه عموم فرشته رو دید میزدم وقتی میرفت تو آشپز خونه یا وقتی داشت جارو میزد وقتی واسم چایی میاورد و خم میشد و اون ممه های سفید و خوشگلشو میدیدم.
اینم بگم اولا که میرفتم باهام راحت نبود ولی کم کم عادت کرد دیگه چادر نمیزد با تاپ و شلوارک میگشت تو خونه من اکثرا شبا میرفتم خونه عموم چون صبح میرفتم مدرسه
منم که سال آخر بودم شبا تا نصف شب با عموم میگفتم میخندیدم.
عموم روزای جمعه نمیرفت سر کار یه روز جمعه گفتم برم پیششون دیدم عموم نیست گفتم فرشته خانم عموم کجاس گفت رفت سر کار با تعجب بهش نگاه کردم که دیدم گفت کار دیروزشون نیمه تموم مونده من نذاشتم حرفش تموم بشه گفتم پس من میرم خونه کار نداری تعارف کردین این حرفا که من از خدام بود من رفتم نشتم رو مبل دیدم از آشپزخونه داره صدام میزنه رفتم دیدم صبحانه چیده رو میز بعد کلی تعارف نشستم صبحانه بخوریم راستی یادم رفت اونا یه بچه کوچیک هم دارن که دیدم فرشته گفت میشه به نرگس یکم غذا بدی تا من برم حموم من قبول کردم بعد گفت اگه یکم طول کشید اگه تونستی بخوابونش گفتم چشم فرشته خانوم.
بعد رفت حموم نیم ساعتی طول کشی منم نرگس رو خابونده بودم داشتم تلوزیون نگاه میکردم دیدم فرشته جون دار از تو حموم صدام میزنه رف پشت در گفتم چی شده گفت علی جان حولم یادم رفته لطف میکنی بهم بدیش منم ازش پرسیدم حولت کجاس گفت تو کمدمه من رفتم سراغ کمدش وای خدا با دیدنه لباس زیراش کیرم شق شده بود اینم بگم کیرم خیلی بزرگه ۲۲سانتی میشه شده بود مثل چوب ایقدر سفت شده بود بعد رفتم سمت حموم که حوله رو بهش بدم همین خواستم یکم نگاش کنم حواه رو گرفت و درو بست منم رفتم نشستم رو مبل بعد ۱۰ دقیقه اومد بیرون وای خدا چی میدیم هیچی تنش نبود فقط حوله رو پیچوند دوره خودش من که همینطور داشتم نگاه میکردم گفت به چی نگاه میکنی وای خدا پاهاش چقدر سفید بود من که زبونم بند اومده بو گفتم هیچی بعد رفت تو اتاقش لباس پوشید اومد بیرون و رو برو من نشست و وقتی دید کیرم شق شده یه نگاهی بهش کرد منم گفتم من دیگه برم کار دارم گفت واسه نهار میموندی بلاخره بعد از کلی تعارف قبول نکردم و رفتم حدود یه هفته میشد که نرفته بودم خونه عموم و همش او صحنه میومد تو ذهنم و بیادش جق میزدم جمعه شب بود که عموم زنگ بهم زد و گفت فردا میره سر کار فرشته میخواد خونه تکونی کنه که من برم کمکش بعد از کلی خواهش قبول کردم فردا صبح رفتم خونه هموم زنگ درو زدم فرشته جون در باز کرد مثل همیشه نبود یه تاپ گشاد پوشده بو که هیچی زیرش نبو یعنی وقتی خم میشد ممهاش کلا تابلو بود بای شرتک چسبون تا بالا زانوهاش داشت فرشها رو تو حیاط میشست منم لباس عوض کردم رفتم کمکش با هم فرش ها رو شستیم دیگه آخراش بود منم که انگار دنیارو بهم داده بودن تقریبا کلا دوتاموک خیس شدیم و از شرتکش که یه شرط قرمز پوشیده بود میشد دید که من هی دیدش میزدم فرشهارو شستیم با هم رفتیم سراغ خونه که ظهر شده بود ساعت یک شده بود که فرشته جون گفت بسه بریم یه چیزی بخوریم بهش گفتم میخوای کمکت کنم گفت نه خسته نمیخواد بعد از اسرار من قبول کرد لباسشو عوض نکرده بود از اونجایی که آشپزخونشون کوچکه یه دو سه بار خودمه بهش مالندوم اونم هیچی نگفت بعد از وینکه نهار خوردیم گفت بسه استراحت کنیم تا بعدظهر و فت تو اتاقش درو نبسته بود منم رفتم رو مبل دراز کشییدم بعد یهویی زد به سرم بر سراغش رفتم جلو در باورتون نمیشه داشتم چه میدیدم لباسشو داشت عوض میکرد لخت مادرزاد جلوم بود کاملا قفل شده بودم کیرم سیخ شده بود کص صورتی بدون مو و اون ممهای سفید و سفتش انگار کسی تا ححالا بهاشون بازی نکرده بود بعد متوجه من شد منم سریع رفتم رو مبل دراز کشیدم ۲ ساعتی گذشت اثلا خوابم نبرد یک دقیقه هم کیرمو نخوابید یهو زد بسرم رفتم سراغش در رو باز کردم دیم به پهلو خوابه خیله خسته شده بود رفت و پشتش ایستادم منم شلوارمو کشیدم پایین با زبون گردنشو میخوردم همینطور که داشم گردنشو میخوردم دیدم دستش رفته رو کصش و دار میمالشه دیگه مطما شدم که بی حال شده تو خواب یکم تف به سر کیرم زدم اروم کردم تو کصش دو سه بار عقب جلو کردم که یواش از خواب بلند شد انان بهش ندادم لبش گاز گرفتم خدا خیلی داغبود لباش لبم برداشتم از رو لبش دیگه هیچ اختیاری نداش از خودش فقط میگفت منو جر بده من بلندش کردم و کیرمو کردم تو دهنش نمیتونست همشو بخوره که یهو همه رو هل دادم دخل دهنش بعد چند ثانیه دیدم دار خف میشه کیرمو درآوردم و به حالت ۶۹ شدیم وا کص صورتی فرشته جلوم بود منم مثل وحشیا داشتم لیسش میزدم که فرشته جون گفت خیلی بزرگه کصمو جر بده منو بیشتر حشری میکرد من اونو به حال چها دست پا کردم و کیرمو تا ته کردم توش خیل داغ بود بع ۱۰ دقیقه آبم اوم همشو خالی کردم تو کصش.بعد کنار هم خوابیدم بعد بیدار شدم دیدم غروبه الان عمو میرسه فرشته رو بیدار کردم انگار شرمنده بود تو چشام نگاه نمیکرد بعد از اون قضیه باهم چند باری سکس داشتیم هنوز هم ادامه داره تو آخرین سکسمون کونشو هم گایدیم و کونشو تقدیم به من کرد و نمیدونم این رابطه تا کی ادامه داره .
ببخشید که سرتون رو درد آوردم.

نوشته: علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها