داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دختر عمو فسقلی

سلام اولین بار هست داستان مینویسم اگه مشکلی داشت شما ببخشید
من امیرم اهله قزوینم آقا داستانه ما از جایی شروع شد عمه بنده وکیل هست و با همسرش دفتر وکالت دارن من خودم هم دانشجویه حقوق هستم
یکم از خودم بگم من الان ۲۴ سالمه این خاطره مربوط به ساله ۹۸ هست
قدم ۱۹۴ وزنم ۹۴ بدنسازی کار میکنم حرفه ای
دختره عموی من اسمش محدثه هست و از من ۲ سال بزرگتره قدش کوچیکه حدوده ۱۶۵ بدنه خوش فرم سینه های بزرگ و باسنی خشگل
محدثه تو دفتره عمم منشی بود وقت عمل کردن بینی گرفت بعده عمل یه مدت نمیتونست بیاد سره کار اینا به جاش منو گذاشتن دفتر تو این مدتم من خوب خودمو نشون دادم قرار شد که ما دوتایی کار کنیم اونجا بعد ازین که محدثه برگشت سره کار ما بیشتر اوقات تو دفتر تنها بودیم و منم کلا در حال لاس زدن با دوست دخترم بود
من ساعت ۵ از باشگا مستقیم میرفتم دفتر همونجا غذامو درس میکردم سرمو میشستم و کارامو میکردم بعده یه مدت متوجه نگاه های محدثه و رفتارش باهام شدم برام حوله میاورد سرمو خشک کنم ماساژم میداد روزایی که پا میزدم یه جوری ماساز میداد دوس دختر خودم بعده این همه مدت نمیتونست اونجوری منو ماساژ بده
نم نم به فکرم زد که خب اینکه داره چراغ سبزو نشون میده من چرا کاری نکنم شاید نخو داد کردمش خدارو چه دیدی
یه روز اومدم از باشگا تیشرت مو دراوردم سرمو شستم خشک کردم نشستم کنارش گفت میخوای ماساژت بدم گفتم اینهمه تو منو ماساژ دادی الان نوبته منه دیگه نم نم شروع کردم پاهاشو ماساژ دادن بعده چند دقه ماساژ دیدم چشاش شهلا شده و شل کرده هیم آب دهنشو قورت میداد
منم دستمو نزدیک کردم به کسش دیدم به به چه خیسی کرده این یه جوری که تا چار انگشت پایین ترش کامل خیس بود یکم همون ناحیه رو مالیدم دستمو نزدیک کردم به کسش که از رو شلوار لمسش کنم یهو برق از سرش پرید دستمو گرفت کشید عقب منم گفتم چی میکنی نترس نمیخوام بخورمش که دارم ماساژمو میدم یکم نگام کرد با خنده گفت نه تورور خدا بیا بخورش واسم گفتم اااه چندش بازیا چیه خوشم نمیاد پاشدم پشت سرش واستادم شروع کردم گردنشو سرشونه هاشو ماساژ دادن تو همین زمان ترس بهمو گرف گفتم نکنه به کسی بگه امیر داشت دس مالیم میکرد آبرومو ببره تو خونواده تو همین فکرا بودم که یهو زنگه درو زدن من همیشه تو این موقعیتم واسه همین سریع رفتم تو آشپز خونه لباس پوشیدم محدثه ام درو باز یه باره سنگینی از رو دوشم برداشته شد این کیره شقمم با بدبختی خوابوندم اومدم بیرون دیگه تا شب ساعت ۹ که بریم از دفتر یه کلمه ام راجبش حرف نزدیم اومدم خونه تا موقه ای که خوابم ببره همش فک میکردم یعنی میشه من اینو یه سیخ بزنم دیگه من رفته بودم تو نخش
فرداش رفتم دفتر مثله رواله قبل کارامو کردم که محدثه اومد تو آشپزخونه داشتم ظرفامو میشسم که یهو دسشو خیس کرد یه دونه محکم زد تو کمرم در رفت من موشکی افتادم دنبالش از پشت گرفتمش یکم فشار دادم از قصد چسبوندم بهش دیدم که بدش نمیاد عکس‌العمل بدی نشون نمیده دیگه یواش گردنشو بوس کردم را که داد شروع کردم لیس زدن گردنه نازش یواش دستامو آوردم بالا رو سینه هاش شروع کردم مالوندن اون سینه های خشگله سفیدش با یه صدای نازک که معلوم بود داشت از شهوت میمرد گفت چی داره میشه گفتم منم نمیدونم بزا پیش بره ببینم چی میشه دیگه محکم تر سینه هاشو میمالوندم اونم یواش یواش آخو اوخ میکرد بردمش تو اتاق نشستم ر‌و مبل نشوندمش رو پام شرع کردیم مثله این لب ندیده ها لبای همو خوردیم یجوری مک میزد لبامو که داشت میسوخت از شدت درد پیرنشو دراوردم سوتینم نبسته بود دوتا ممه خشگله سفید صفت سر بالا تو صورتم منتظر بود که امیر خان همشو جا کنه تو دهنش ممه هاشو که خوردم دیگه داشت از شهوت میمرد دست انداخته بود کیرمو از رو شلوار میمالوند هی میگفت همش منتظره این صحنه بودم کمره شلوارمو باز کردم کشیدم پایین تا کیرمو دید چشماش شد چار تا گفتم چی شد پس گفت این چیه مگه تو از نسله خری یه خنده ریزی زد بدش شروع کرد خوردن کیرم یه جوری برام ساک میزد خودم تعجب کرده بودم تف مینداخت هی رو کیرم با دهنش سره کیرمو میخورد با دستشم برام جق میزد یکم که ادامه داد گفتم پاشو دیگه نمیتونم درار میخوام جرت بدم سفید برفیه من شلوارو که کشیدم پایین دیدم یه کونه خوش تراش سفید بدونه مو حتی پرزم نداشت رو کونش یه سواراخ صورتیه تمیز انگار داشت التماس میکرد که بکنم توش کیرم که خیسه خیس از تفه محدثه بود یکم تف انداختم رو دستم مالیدم به سوراخ کونش دستاش گذاشتم رو میزه عمم خمش کردم آروم آروم کیرمو میمالیدم به سواراخ کونش یواش سرشو جا کردم آخ بلند از رو لذت کشید انقد داغ کرده بود فقط میگف بکن توش این کون دیگه ماله توئه ازین به بعد هر روز میتونی بکنیش یواش یواش کیرمو میکردم تو یکم مکث میکردم تا جا باز کنه بد بقیشو میفرستادم بعده ده دقه دیگه کامل سوراخش جا باز کرده بود شده بود غالبه کیره من
تند تند تلمبه میزدم اونم فقط میگف جوووون بالاخره کیرتو ماله خودم کردم انقد جمله های سکسی گفت که من در کماله ناباوری سره یه رب آبم اومد بدونه اینکه بهش بگم همشو خالی کردم تو کونش یه آخه بلند کشید گفت سوختممممم یکم کیرمو نگر داشتم تو سوارخ کونش دستمال کاغذی از رو میز برداشتم همین کیرمو دراوردم مثه آبشاره نیاگارا آب کیرم از سوراخش میزد بیرون گفتم اینهمه سکس کردم با دوس دخترم ولی تو شیره تنمو کشیدی بیرون یه نگا به ساعت کردم دیدم شیشو نیم شده ساعت دیگه وقته اومدنه عمم اینا بود یه بوس از کونش کردم پاشدم لبشو یه بوس کردم گفتم بدو بریم دستشویی که اینا الانا میان ازین به بعد دیگه ولت نمیکنم هر وقت اراده کنی میکنمت رفتیم دسشویی خودمونو تمیز کردیم لباس پوشیدیم دوسه دقه بعدش زنگو زدن ازون روز تا همین الان که دارم اینو مینویسم براتون هنوز باهم سکس میکنیم و هر روز برامون تازگی داره
امیدوارم لذت برده باشید کامنتارو میخونم اگه حال کردین داستان برا نوشتن زیاد دارم براتون مینویسم باز

نوشته: امیر خان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها