داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن عمو شهلا

سلام من معین هستم الان که دارم براتون این خاطره را مینویسم 22 سالمه ولی شروع این ماجرا برای وقتی هست که تازه 18 سالم شده بود . خب اول یکمی از خودم بگم ، من قدم 183 هست و از 18 سالگی تا الان یکمی وزنم اضافه شده اون موقع 80 کیلو بودم سایز کیرم هم 18 سانته و کلفت هم هست . راستی من خیلی حشری و شهوتی بودم و هستم . توی فامیل ما هستند زنهائی که خیلی به حجاب و پوشش اهمتی نمیدن و خب کم هستند منم هر وقت تو هر مهمونی میبینمشون حسابی چشم چرونی میکردم و لذت میبردم و براش جق میزدم و با فکر اینکه ایکاش میشد میکردمشون کیف میکردم ولی خب هنوز بقول معروف بچه بودم . تا اینکه شد 18 سالم و دیگه قد و هیکلم خیلی بهتر شده بود . من یه عمو دارم که خیلی با بابام اوخت هستن و بیشتر مسافرتهارو با این عموم میرفتیم . زن عموم اسمش شهلا هست اون موقع که داستانم کلید خورد زن عموم 41 سالش بود و حامله هم بود نمیدونم چند ماهش بود ولی شکمش بالا اومده بود ، دست بر قضا یهوئی عموم به بابام زنگ زد که بلیط تور مشهد گرفتم با هم بریم مشهد بابام هم که انتظارشو نداشت به عموم گفت من نمیتونم بیام اگر مشکلی نیست معین رو برفستم بیاد اونم گفت نه مشکلی نیست . خلاصه همه چیز را برای مسافرت مشهد جور کردیم و عموم و با زنش اومد رفتیم ایستگاه قطار و سوار شدیم و قطار هم شب رو بود و صبح نزدیکای ظهر میرسیدیم مشهد یه کوپه چهار تخته گرفته و شب من و عمو رفتیم طبقه بالا مادرم و شهلا هم طبقه پائین خوابیدن اولین باری بود که اینقدر نزدیک به هم میخوابیدیم خوشبختانه خواب عموم سنگینه و بخوابه توپ در کنی بیدار نمیشه نصف شب بود که خوابم نمیبرد و داشتم با گوشیم بازی میکردم هندز فری هم تو گوشم بود ساعت فکر کنم نزدیکای دو نصف شب بود یهو شاشم گرفت و بلند شدم رفتم پائین یه نگاهی به مادرم و شعلا کردم مادرم خواب بود رفتم بیرون که برم دستشوئی برگشتم میخواستم برم بالا که یهوئی یه دستی پامو گرفت برگشتم دیدم شهلا هست به علامت هیس انگشتشو گذاشته بود روی دماغش منم ساکت بودم با علامت دست گفتم چی شده بلند شد دم گوشم گفت دستشوئی بود گفتم اره گفت منم دستشوئی دارم میشه با هم بریم میترسم گفتم باشه بازم یه نگاهی به مامانم کردم دیدم خوابه خوابه با شهلا رفتیم بیرون و قطار هم که هی تکون تکون میخورد شهلا دستمو گرفته بود که نیوفته خلاصه رسوندمش به دستشوئی و در براش باز کردم رفت تو منم پشت در توالت منتظرش بودم وای تو اون زمان فکر میکردم الان شهلا کون لخت نشسته و داره میشاشه دلم میخاست کسشو تصور کنم ولی کسشو که ندیده بودم الکی یه کس برای خودم ساختم بعد از سه چهار دقیقه شهلا اومد بیرون رنگ روش باز شده بود انگار خیلی تو فشار بوده یه لبخند ریزی زد و گفتم بریم ؟گفت اره بریم دوباره دستشو گرفتم ولی اینبار یکمی محکمتر دستشو گرفته بودم بلاخره رسیدیم دم کوپه و شهلا رفت داخل منم پشت سرش رفتم تو هنوز اون دوتا خوتب بودن . شهلا بازم یه لبخندی بهم زد و توی تختش خوابید منم رفتم بالا عموم یه خرناسی میکشید که نگو . بلاخره همون نزدیکای ظهر رسیدیم مشهد و مسول تور که برامون اتاق گرفته بود ما را برد هتل و اتاقهامون را بهمون داد عموم گفت اتاق ما را کنار هم بده که همینطور هم شد خلاصه تا عصری یه استارحتی کردیم شهلا هم که باردار بود نمیتونست راحت راه بره به عمو گفت منکه نمیتونم بیام حرم از همینجا زیارت میکنم عمو گفت باشه پس من میرم حرم مادرمم گفت معین توهم بیا بریم حرم منم که راستش اصلا از این چیزا خوشم نمیدومد گفتم نمیتونم مامان سرم از دیشب از سر صدای قطار درد میکنه میخام بخوابم عموم گفت ولش کن زن داداش بیا خودم میبرمت حرم مامانمم گفت دستت درد نکنه . خلاصه اون دوتا با هم رفتن حرم من و شهلا هم تنها شدیم یکمی که گذشت هوس کردم برم اتاق شهلا و اگر بشه یکمی باهاش لاس بزنم کیفی کنم . اینم بگم که شهلا قدش حدودا 170 تا هست یکمی بغر از موضوع حاملگیش خودشم تپله یعنی کون نسبتا بزرگ و قلمبه ای داره و پوستشم سفید مثل برف میمونه صورتشم ملیح و خوشگله . با خودم کلانجار میرفتم که چکار کنم و چطوری برم اتاقش یهو گفتم میرم در میزنم و میگم شارژتو میخام همینکارو کردم وای قلبم داشت میکوبید نمیدونستم عکس العمل شهلا چیه و چکار میکنه اگر بفهمه من بقصد کردنش رفتم سراغش ولی اینقدر داغ کرده بودم براش که هیچی جز کردنش ارومم نمیکرد مخصوا از دیشب که برده بودش دستشوئی و دستشو گرفته بودم فقط دلم میخاست بکنمش . خلاصه رفتم پشت در اتاقش در زدم شهلا گفت کیه منم گفتم منم شهلا خانم . شهلا اومد در را باز کرد یه لباس تقریبا راحتی تنش بود نمیدونم اسمش چیه تونیک ؟چیه ولی گشاد بلند بود تا سر زانوهاش یه نگاهی به سرتاپاش انداختم دیدم انگاری فقط همین لباس گشاده هست که تنش چون هم سینه هاش یکمی اویزونتر بود هم از زانو به پائین پاهاش لخت بود شهلا که دید من دارم بر و بر نگاهش میکنم گفت معین جون چی میخواستی به خودم اومدم گفتم اهان شارز داری ؟گفت مگه خودت نداشتی گفتم مال من انگار خراب شده گفت باشه بزار برات بیارم تا اون رفت تو منم سریع رفتم تو بی سر صدا شهلا رفته بود سر ساک سفرش منم از پشتش میدیمش خم شد وای لباسش رفت بالاتر و تونستم تا نصف رونهای سفیدشو ببینم دیگه بدجور سیخ کرده بودم دیگه نمیدونم و نفهمیدم چطوری از پشت چسبوندم بهش ساکش روی تخت بود شهلا که فکرشو نمیکرد من اینکارو بکنم میخاست خودشو از دستم فراری بده ولی من محکم گرفته بودمش کیرمم به کونش فشار میدادم شهلا هی فحش میداد و میگفت پدر سگ داری چه غلطی میکنی ولم کن ولم کن به بابات میگم به عموت میگم به مادرت میگم منم مثل کنه چسبیده بودم بهش و ولش نمیکردم یه دستمو بردم از زیر لباسش رسوندم به پستونش شروع کردم مالوندن پستونش شهلا هی یا فحش میدا یا التماسم میکرد که ولش کنم از اون تقلا و فحش ناسزا گفتن از منم مالوندش وقتی دید نمیتونه از دستم خلاص بشه هی التماسم میکرد ولش کنم دیگه فحش نمیدا میگفت معین جون تورو خدا ولم کن باشه به هیچ کسی نمیگم ولم کن عزیزم بزار برم گفتم کجا میخواهی بری شهلا جون تازه گیرت اوردم دستمو به هر زوری بود بردم لای پاهاش اولش هی مقاومت میکرد تا دستم به کسش نرسه ولی چون حامله هم بود نمیتونست زیاد هم به خودش فشار بیاره بلاخره هر جوری بود دستمو کردم لای پاهاش و رسیدم به کس تپلش وای چقدر داغ بود لای پاش هی دم گوشش میگفتم جون کستو بخورم شهلا جون میخام بکنمت دیونتم میکنمت جنده تو جنده منی خودم میکنمت نمیدونم چی شده بود که شهلا هم دیگه هیچ مقاوتی نمیکرد و هیچی نمیگفت یکمی که گذشت و من با کسش بازی میکردم فهمیدم اروم داره ناله میکنه و دیگه کاملا رام شده بود و داشت لذت میبرد دم گوشش گفتم خوبه داری حال میکنی برگشت گفت خفه شو عوضی کارتو بکن گفتم جون قربونت برم شهلا جونم دست انداختم لباسشو از تنش دراوردم فقط یه شورت مشکی پاش بود وای عجب بدنی داشت پدر سوخته فکرشو نمیکردم کون به این خوشگلی زیر لباس قایم میکرده شورتشو هم دراوردم یهوئی انگار خجالت بکشه گفت چکار میکنی معین گفتم جون فدات بشم میخام بکنمت دیگه هیچی نگفت همونطوری که خم بود گفت بزار دراز بکشم کیف رو از زیرش دراوردم دمر خوبندمش گفت خره اینطوری نه به شکمم فشار میاد گفتم پس قمبل کن برام اونم که حشرش زده بود بالا رفت روی تخت حالت سجده ای برام کس و کونشو قمبل کرد منم از دیدن کس کونش واقعا شوکه شده بودم از قیلمهای سکسی دیده بودم باید اول کس و کون را برای زن بلیسی بدون معطلی دهنمو چسبوندم به چاک کسش تا اولین لیس را به کسش زدم شهلا یه اهی کشید دیونم کرد و دیگه مثل سگ تشنه داشتم کسشو براش میلیسیدم شهلا هم چه اه و ناله ای راه انداخته بود وای هرچی کسشو براش میلیسیدم سیر نمیشدم اونم هی صداش بلندتر میشد و میگفت اخخخخخخ واااااااااااایییی جووووووونننننن لعنتی بخور بخور کسمو بخور وای جوووووووووووووننننننن ااییی اایییی اوووووووووییییییی جوووووووووننننننننن بخووورر دیگه سوراخ کون خوشگلشم جلوی چشم بود زبونمو بردم روی سوراخ کونش با اینکه یه بوئی هم میداد ولی حشرم براش اینقدر زیاد بود اصلا به هیچی فکر نمیکردم کونش تمیزه تمیز نیست مریض میشم نمیشم فقط شهوتم بود که بهم فرمان میدادشهلا هم که کونشو میلیسیدم انگار بیشتر کیف کرده بود جیغ میزد میگفت معین بکن تو کسم معین بکن تو کسم بلند شدم سریع لخت شدم کیرم مثل چوب شده بود کیرمو با کسش میزون کردم یوئی فرو کردم توش که جیغش دراومد منم شروع کردم تلمبه زدن تو کسش و محکم میکردمش دیگه اینقدر شهوتم زیاد بود دو سه دقیقه بیشتر طول نکشید ارضا شدم کیرمو تا ته تو کسش فشار دادم همه ابمو ریختم تو کسش شهلا هم در همین دو سه دقیقه اینقدر اه و اوه کرده بود که نمیدونم اونم ارگاسم شده بود یا نه ولی من دیگه ابم اومده بود و سست شده بودم کیرم هنوز تو کسش بود به کسش فشار میدادم ناله میکردم یکی دو دقیقه ای هم همینطوری به کسش فشار میدادم اونم زیرم اه میکشید و هیچی نمیگفت دیگه کشیدم بیرون و خوابیدم کنارش شهلا برگشت و منو دید یکمی بهم اخم کرد بعد گرفتمش بغلش کردم گفتم ببخشید شهلا جون بخدا داشتم میمیردم اگر نمیکردمت حتما میمردم شهلا هم گفت پدر سوخته چرا اینقدر محکم کردی توش نمیگی جر میخورم ؟گفتم ببخشید بخدا کست دیونم کرد تقصیر کسته شهلا هم خندید به پهلو کنارم خوابید پشتشو بهم کرد منم کیرم هنوز یکمی سیخ بود کردم لای رونش گفت چیه چته نکنه بازم میخواهی؟ گفتم اره بخدا سیر نشدم ، شهلا چیزی نگفت و کونشو به سمتم فشار داد وای لعنتی با این کارش بهم فهموند که اره اونم هنوز سیر نشده کیرمو لای رونهاش هی فشار میدادم و با پستوناش بازی میکردم شهلا با ناله های ارومی میگفت لامصب بدجور کردی توم گفتم فدات بشم گفت معین کیرت انگار خیلی بزرگه بزار ببینمش گفتم بیا ببین کمکش کردم نشست برگشت کیرمو دید دستشو گذاشت جلوی دهنش و با تعجب داشت به کیرم نگاه میکرد گفتم چیه شهلا جون ؟شهلا گفت وای دیونه این چیه اینو کردی توم؟گفتم اره ولی تو هم انگار خیلی خوشت اومده بود مگه نه شهلا گفت حرف نزن توله سگ اینو چطوری کردی تو کسم ؟این خیلی بزرگ و کلفت . خندیدم گفتم ولی بخدا داشتی حسابی حال میکردی نمیدونی چه ناله های میکردی اتاقو گذاشتی بودی رو سرت شهلا گفت دیونه تقصیر تو بود دردم گرفته بود گفتم اره تو راست میگی از درد ناله میکردی هی میگفتی بکن منو بکن منو دیگه هردو زدیم زیر خنده گرفتمش محکم بغلش کردم گفتم شهلا اعتراف کن که خیلی خوشت اومده بود شهلا یکمی مکث کرد گفت اره دروغ چرا خیلی کیف کردم ولی کارت درست نبود گفتم بی خیال بابا عشق و حالو بچسب . بعد بهش گفتم ولی واقعا کست خیلی تنگ بود انگار عمو اصلا نمیکندت؟ شهلا گفت از وقتی حامله شدم دیگه نکرده منم راستش خیلی تو کف سکس بودم بهش گفتم منکه ازت سیر نمیشم دلم میخاد هر روز بکنمت شهلا خندید و گفت دیگه پر رو نشو به پهلو خوابندمش یه پاشو اوردم بالا و رفتم لای رونهای تپل و سفیدش کسشو براش لیسیدم شهلا هم دوباره اه میکشید و ناله میکرد میگفت وای جون کسمو بخور پدر سوخته چه خوب میلیسی یکمی نخوردم بهش گفتم دوست داری هر روز کستو بلیسم شهلا هم سرمو به کسش چسبوند گفت اره بلیس پدر سگ بلیس کسمو کسمو بخور وای جون اخ وای بعد یه چیز گفت که جیگرم حال اومد اسم عمومم حسام ، همینوطری که داشتم کسشو میخوردم شهلا هم ناله میکرد یهو گفت حسام مادر جنده کجائی ببینی برادر زاده اتداره کس زنتو میخوره میخاد زنتو بکنه کسکش بیا ببین یاد بگیر باید با کس چطوری رفتار کنی منم همینطوری براش میلیسیدم کیرم دوباره مثل چوب شده بود سیخ و سفت از بغل که خوابیده بود از پشت کردم تو کسش دوباره شروع کردم تلمبه زدن تو کسش ولی اینبار یکمی ارومتر میکردمش و پستونشو میچلوندم هی میگفتم خوبه دوست داری ؟اونم اه و اوه میکرد و میگفت وای معین جون قربونت بشم بکن کسمو بکن جرم بده اخ اه وای جون منم یه ذره محکم میکردمش که جیغ بزنه بعد اروم میکردم هی همینطوری یواش و محکم میکردمش ابمم اومده بود قرار نبود زودی ابم بیاد هی قربون صدقه کس و کونش میرفتم بلندش کردم دوباره سجده ای نشست کردم تو کسش میزدم تو کسش اونم هی اه میکشید دوتا لپ کونشو از هم باز کرده بودم با شستم داشتم سوراخشو نوازش میکردم اونم خیلی حال میکرد همینطوری مثل مشک جلو و عقب میرفت هی اخ و اوخ میکرد گاهی هم میگفت وای جون بکن بکن بکن بکن نمیدونم دفعه دوم چقدر زمان برد ولی دیگه خیس عرق شده بودم بعد یهوئی ترسیدم عمو و مادرم بیان دیگه تندتر شروع کردم گائیدن کس شهلا ، شهلا هم دوباره صداش بلند شده بود اخ و اوخ میکرد همین باعث شد دوباره ارضا بشم و کیرمو حسابی تو کسش فشار دادم و همه ابمو ریختم تو کسش و کیرمو تو کسش نگه داشتم تا اخرین قطره ابمم وارد کسش بشه بعد کشیدم بیرون و سریع از تخت پریدم پائین و لباسمو زودی داشتم تنم میکردم به شهلا هم گفتم بلندشو سریع خودتو ترتمیز کن لباس بپوش که شاید اونا برگردن به فنا نریم . شهلا خیلی حال نداشت ولو شده بود لباسشو به زور تنش کردم یه بوس از لبش گرفتم گفتم من هنوزم ازت سیر نشدم بازم میخام شهلا گفت گمشو دیونه منم زدم بیرون . خیلی واقعا شانس اوردم چون چند دقیقه بعد از اینکه من برگشتم توی اتاق خودمون مادرم در زد وای داشتم سکته میکردم همش ترس داشتم که نکنه یه موقع شهلا به عمو چیزی بگه یا عمو بره سراغ شهلا و ببینه کسش پره اب منی هست ولی خداروشکر هیچ اتفاق بدی نیافتاد و همه چیز عادی بود دیگه شب بود و با هم رفتیم شام خوردیم ولی من تو چشم شهلا نگاه نمیکردم شهلا هم همینطور بود . فردا صبحش بازم مادرم میخواست منو ببره حرم ولی بازم بهانه اوردم و نرفتم بازم عمو با مادرم رفتن موقع رفتن به مادرم گفتم هر میخواستی برگردی بهم یه زنگی بزن شاید از بیرون یه چیزی گفتم بگیری عمومم هم گفت من زنگ میزنم نگران نباش اگر تو هتل هستی مراقب زن عموت هم باش گفتم چشم عمو جان . خلاصه اونا رفتن منم سریع رفتم سراغ شهلا در زدم گفت کیه گفتم منم لای در را باز کرد گفت چیه گفتم میخام بیام تو گفت نه نمیشه در رو یکمی هول دادم رفت عقب رفتم تو در رو بستم و قفلش کردم گفتم شهلا چرا بازی درمیاری دیروز همش با هم عشق و حال کردیم گفت معین تورو خدا برو بیرون اشتباه بود کارمون رفتم بغلش کردم بوسیدمش ممانعتی نمیکرد گفتم شهلا جون من دیونتم لامصب خوابوندمش روی تخت یه شلوار استرج پاش بود گرفتم کشیدم پایئین دیدم شورت هم نپوشیده گفتم میدونستم خودت راضی هستی پس دیگه برای من ادا در نیار شهلا گفت معین بی خیال شو کسشو بوسیدم گفتم مگه میشه بی خیال این کس ناب و خوشگلت شد گفت خیلی پرروئی گفتم دیونتم پر رو نیستم دارم برات میمیرم دیگه بازم شروع کردم خوردن کسش اونم مثل دیورز همش اه و ناله دیگه یک ساعتی داشتم میکردمش از جلو از بغل از پشت جوری که به شکمش فشار نیاد شهلا هم هی اخ جون اخ جون میکرد میگفت وای بکن منو کسمو جر بده منم بهش میگفتم بگو من جندتم اونم میگفت من جندتم میگفتم بگو صاحبم توئی اونم میگفت صاحبم توی میگفتم بگو کس و کونم مال توئه شهلا میگفت کسم مال توئه محکم میزدم تو کسش میگفتم بگو کونمم مال توئه اونم اخ میکشید و میگفت کونم مال توئه منم میکردمش و میگفتم جون خوب میکنمت نه ؟خیلی دوست داری جندم باشی اره؟اونم میگفت اره وای کیرت عالیه کسم حال میکنه همش منو بکن معین من مال توام منم میگفتم اره تو مال منی دیگه بفهمم به حسام کس دادی میکشمت شهلا ناله میکرد و میگفت وای کسم بکن بکن اخ جون کلفته فشارش بده جر بده کسمو منم میکردمش که ابم اومد و ریختم تو کسش نگاه ساعتم کردم دیدم یک ساعته داشتم میکردمش یکمی کنارش دراز کشیدم بهش گفتم شهلا به شوهرت گفتم وقتی میخاست برگرده بهم خبر بده اونم خندید و گفت خیلی عوضی هستی گفتم من دیگه صاحبتم یادت نره شهلا بازم خودشو توی بغلم جا کرد گفت اره معین جون تو دیگه صاحبم هستی گفتم پس دیگه برای من ادا درنیاریها من هر وقت بخوام باید بهم بدی گفت چشم اقا گفتم افرین حالا شدی دختر خوب . دوباره با هم عشق بازی کردیم نیم ساعت بعد دوباره کیرمو برام شق کرد و بازم یه دور دیگه حسابی کسشو گائیدم و انگشتمو میکردم تو کونش اونم جیغ میزد و فحشم میداد . که بعد از سه چهار ساعت عموم زنگ زد که داریم میائیم چیزی میخواهی منم الکی یه چیزی سفارش دادم برام بگیره بعد ازم پرسید ببین شهلا چیزی میخاد براش بگیرم منم گفتم باشه الکی مثلا از اتاقم رفتم بیرون بعد در زدم و از شهلا پرسیدم عمو هست میگه چیزی میخاهی برات بگیره اونم که لخت توی بغلم بود گفت چیزی نمیخام بگو کی میاد ؟از عمو پرسیدم کی میرسید گفت نیم ساعت دیگه به شهلا گفتم عمو میگه نیم ساعت دیگه شهلا هم گفت باشه . منم خدا حافظی کردم گرفتم بغلش کردم گفتم خیلی باحالی شهلا جون هم با حالی هم شیطون بهم گفت میتونی یه بار دیگه بکنی ؟گفتم نیم ساعته اخه گفت اره گفتم کیر خوابیده گفت من بلندش میکنم ولی میخام تا نیومده حسابی بهم حال بدی گفتم باشه شهلا شروع کرد خوردن کیرم دو دقیقه ای بلندش کرد به پهلو خوابید گفت بکن منم از بغل کردم تو کسش کسش دیگه اندازه کیرم باز شده بود ابمم توش ریخته بودم لیز و گرم بود خیلی حال میداد شهلا میگفت تندو محکم معین جون دلم میخاد گائیده بشم جرم بدی منم دیگه وحشیانه میزدم تو کسش و پستوناشو فشار میدادم میگفتم جنده داره جرت میدم تو جنده منی خودم میکنمت دیگه اینقدر تند تند تو کسش زدم که ابم اومد و ریختم توش شهلا هم همش ناله میکرد خیلی حشری بود لعنتی میخاست دق دلی چند ماهی که نداده بود را دربیاره زودی از رو کسش بلند شدم لباسمو تنم کردم یه لب ازش گرفتم شهلا گفت حیف که زن عموت شدم باید زن تو میشدم تو خوب بلدی بهم حال بدی گفتم دیگه زن خودمی هر وقت خواستی بگو با کله میام بهت حال میدم بعد گفت ابتو باید بدم عموت بخوره خندیدم گفتم دیونه نشی کستو ایطوری بهش نشون بدی بدبختمون میکنی اونم خندید گفت نه برو منم برم حموم منم رفتم اتاقم یکمی عطر زدم که بوی عرق سکسی ندم عمو و مادرم برگشتن . خلاصه یه ده روزی که مشهد بودیم کار من و شهلا جونم فقط سکس کردن بود بعدشم که برگشتیم تهران هر وقت شهلا موقعیت داشت میرفتم و حسابی میکردمش تا الان نمیدونم چندبار کردمش شهلا دیگه کاملا جنده خودم شده و حسابی بهم حال میده حتی کونشو هم گائیدم و خیلی لذت میبره از کون دادن . امیدوارم خوشتون اومده باشه .

نوشته: معین

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها