داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

عشقم فرشته و دیگر هیچ

سلام اسم من سم هستش اینو بگم که من بچه تهران هستم قد صد و هشتاد هیکل خوبی دارم به دلیل این که ووشو کار میکنم کردم هم نوده سنم هم بیست و دو ساله و این خاطره که مینویسم مربوط به دو ماه پیشه و سعی میکنم سکسی باشه و اگه خوشتون بیاد ادامه بدم اگه هم نه که هیچ راستش من تو یه خونواده شش نفری زندگی میکنم و سه تا برادریم با یه ابجی داستان از این جایی شروع میشه که ما تو سن بیست سالگی یه دوست دختر پیدا میکنیم اسمش مهسا بود دختری که شاید قیافه داشت ولی اصلا اهل سکس این جور حرف های استراحت نبود راحت تر بگم انگار مثل دو تا پسر یا دختر بودیم هیچ جاذبه ای نبود من هم داشتم مثل خودش میشدم ,سرد هر روز دلگیر تر تا این که یه روز فهمیدم با دو سه تا پسر دیگه دوسته و حسابی حالم گرفت واقعا برام سخت بود اما دووم آوردم به هر سختی بود باهاش تموم کردم و میخواستم برم تو بکس انتی گرل های دانشگاهمون (دانشگاه دماوند درس میخونم) تو همین فکر ها بودم که یه روز بهم یه دختره زنگ زد صداش مثل مهسا نبود ولی تا ته دلمو لرزوند و فورا قطع کرد و اس داد ببخشید اشتباه گرفتم من هم با اس این جور حرفا و هنر مخ زنی که شایدم اون مخم را زد دوست شدیم و دختری بود به اسم فرشته و هم سن خودم بود و یه قرار با هم گذاشتیم واقعا خوشگل ترین دختر ایرانیه دلم همون جا بهش گره خورد و بعد ه ماه انقدر وابسته شده بودیم و دو روز یه بار هم برامون کم بود ملاقات هم دیگه اون بهم.میگفت طرز حرف بدنم را دوست داره و اولین واخرین پسر زندگیشم منم نمیدم گفتم و اولین بوسه چند دقیقه ای را تو یه کوچه خیلی خلوت از هم گرفتیم وای عجب حسی بود نمیخواستم جدا شم و چند ماه اینجوری رابطه داشتیم رابطه داشتیم که یک روز عسر ساعت چهار فرشته با صدایی غمگین زنگ زد گفت سم خوبی گفتم اره چی شده زندگی من
گفت بابام از دوستیمون با خبر شده میخواد تو را ببینه
من را بگو دنیا رو سرم خراب شد اول امتنا کردم اما بعد قبول کردم با این که می ترسیدم رفتم در خونشون با سر وضعی شیک و غیر فشن که کمتر مورد فحش های باباش قرار بگیرم زنگ زدم فرشته گفت از ایفون بیا تو منم رفتم تو در را باز کرد گفت سلام سم (با روسری یه لباس ساده) بشین تا بابام بیاد منم رو کناپه نشستم و پایان رابطه خودم و عشقم را حدس میزدم یک دفعه دیدم تن خوشگل و سفیدش تو یه شرت و سوتین مشکی خودنمایی میکنه کم کم داشتم می فهمیدم چی شده که گفت مامانم با بابام رفتن کرج پیش بابابزرگم من هم همون جا گفتم بابا نصف جون شدم فدات شم اومد جلو گفت نمیخوای عشقتو بغل کنی منم مثل یه بچه که تو دستم باشه بلندش کردم گفتم معلومه, از خدامه. بردمش تو اتاقش با لباسمو شلوارم را در اوردم با یه شورت بودم کنارش خوابیدم گفتم فرشته خیلی دوستت دارم و نفس من اونم گفت تو همه کسمی مهران همون جا تو حالت خوابیده یه لب از هم گرفتیم دستم تو موهاش بود نا خدا گاه گریم گرفت گفتم میشه فرشته همیشه برای من بشی میشه برای من ناله همیشه کنی میشه من فقط جیگر تو بخورم میشه تا اخر با هم بمونیم اونم گریش گرفت گفت اره عشق من اشک هاش که داشت رو گردن و سینم میریخت با دستام جمع کردم و گفتم طاقت گریه هاتو ندارم ,میمیرم اگه گریه کنی عشق من,اونم گفت باشه خودش را جمع وجور کرد و بعدش سوتینش را باز کردم چه سینه های قشنگی داشت هر گردنش لیسیدن را شروع کردم اومدم پایین رسیدم به سینه های سفید و تپلیش قلب هر دوتامون هر لحظه داشت تند تر میزد گفتم فرشته دوستم داری گفت بیشتر از جون خودم سم ,فدات شم,گفتم مطمین باش خوشبختت میکنم
رفتم سراغ شکم نافش دختر لاغری بود و این من را بیشتر حشری میکرد
زبونم را تو نافش میچرندم چه حالی میداد اونم اه و اوهش تو خونه ساکت و اروم میپیچید من عاشقش بودم چه عاشقی
گفتم بکشیم پایین شرت هامون را گفت چشم قربان اون شرت کلفت پسرونه من را کشید پایین من هم شرت نازک دخترونه اون را کیرم شق بود و مات زیبایی کس رویایی فرشته ولی یه فکری زد به سرم که خوب یا بد بودنش را واگذار میکنم به شما دوستان گفتم فرشته بذار کست را روز اول زندگیمون اپن کنیم اونم گفت هر چی عشقم بگه
من هم رفتم سراغ کونش اول نا امید شدم از فتحش چون عمرا سایز کیر بزرگم تو اون کون کوچولو ناز میرفت به زور تف من و فرشته کرم ضد آفتابش بلاخره هولش دادم تو فرشته یه جیغی زد گفتم بیهوش شد یکم اشک ریخت ولی خندید گفت تحمل دردش به حال کردن عشقم می ارزه منم کیرم را در اوردم یه لب ازش گرفتم و دوباره شروع به کارم کردم دیکه فریاد های خوشگل حشری کننده فرشته داشت به اوجش میرسید و همه این ها تو عرض چهار پنج دقیقه بود که فرشته دیدم ارضا شد بعدش هم با چند بار عقب جلو کردن کیرم تو کونش یا همون تلمبه زدن ابم داشت میومد که که کیرم را در اوردم و دادم برام ساک بزنه اونم کیرم را گذاشت تو دهنش بیچاره بلد نبود از دهنش یکم بیرون میریخت منم دغم سوخت گفتم کافیه فدات شم ,گفتم فرشته مادر بچه هام میشی بابای بچه هات بشم اونم گفت از خودامه ,خودش را انداخت تو بغلم میخندیدیم به اینده قشنگمون بعد رفتیم حمومو اونجا هم یک بار دیگه هم ارضا شدیم بعد دو ساعت من از خونشون رفتم ,سه ماه بعد با هم نامزد کردیم الان هم نامزدیم, اسم بچه ی ایندمون هم قراره ارش باشه
دوستتون دارم امیدوارم بپسندید,خداحافظ

نوشته: سم,1886

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها