منو دختر دوست مادرم در ۱۵ سالگی

سلام اسم من ارش این داستان برام اتفاق افتاده حالا اگه خواستی با ور کن
خواهشا فحش ندید من 15 سال سن دارم( کلاس نهم )
میخوام از لب بازی منو یک دختر بگم که اون دختر اسمش ساریناس(کلاس ششم ) اون خیلی خوشگل و سفیده چشاش هم قهویه روشن
یک روز منو دوست مادرم و دخترش و منو مادرم به کیش سفر کردیم رسیدیم اونجا و یک خونه اجاره کردیم من خیلی خوشحال بودم که اومده بودم کیش خونه زیاد بزرگ نبود 50 متر بود فکر کنم
شب بود اومدیم جا هارو انداختیم منو سارینا تو حال و مادر و دوستش توی اتاق (من اصلا نمیخواستم باهاش لب بازی کنم ) اونا داشتن حرف میزدن و تخمه میخوردن من خوابم میومد. که یه دفعه سارینا گفت من خوابم نمیره گفتم چرا گفت من رو باید بقل کنی
گفتم نه گفت مادر بزرگم منو همیشه بقل میکنه گفتم باشه پس بیا بقلم
اومد و چند دقیقه صبر کردم بخوابه تا بریم اونور بخوابم چشامو نیمه باز نگهر داشته بودم فکر کردم خوابیده اومدم دستمو ببرم از زیرش بیرون که گفت چیکار میکنی گفتم تشنمه گفت برو بخور اب بیا رفتم بخورم و فکر میکردم (این چرا نمیخوابه ای خدااااااا) باز رفتم بقلش داشتم بقلش میخوابیدم که لبش اومد رو لبم منم چشا مو باز کردم و سریع بستم و یکم تو حالتی که شک نکنه خودمو کشیدم کنار و دیدم اومد جلو و لب گرفت منم تا ساعت 2 بعد از شب بیدار بودم و لب میگرفتم
صبح شد و بیدار شد منو عادی نگاه میکرد و منم خیلی بد نگاهش میکردم خلاصه میکنم دوستان
ساعت 5 بود من میخواستم بخوابم تو خونه ولی مادرم با دوستش میخواست بره پاساژ (الان چند تا اسم پاساژ میگم که فکر نکنید دروغ داستان از کیش مروارید . بازار مرکزی . پردیس 1.پردیس 2 .پردیس 3 .پاساژ مرجان و…)
سارینا خودشو زد به مریضی و خونه موند بعد که رفتن اومد گفت بازی کنیم گفتم تو که مریض بودی گفت خوب شدم گفتم چیکار کنیم گفت مثلا من زنتم و تو شوهرم و بقل هم میخوابیم منم گفتم باشه اومد بقلم و خوابیدیم یهوو لبش رو چسبوند رو لبم از اونجایی که من بیدار نمیشدم ضایه بود بلند شدم گفتم چیکار میکنی گفت ببخشید گفت ارش میشه این کارا رو بکنیم من اسمشو گذاشتم لب بازی گفتم برا چی گفت اخه حال میده گفتم نه گفت جون من گفتم باشه اگه تو میخوای تو دلم شاد بودن انگاری به خر تیتاب داده بودی
گفت چجوری گفتم من چند تا فیلم دیدم یکم بلدم
بهش گفتم چون من بزرگم بقلش کردم و چسبوندمش به دیوار قلبم داشت سریع میزد لبم رو گذاشتم رو لبش نفسش سریع شده بود میخورد به صورتم بعد خوابوندمش روی زمین (حالت بهم نخوره ولی باید بگم ) زبونمو کردم تو دهنش بعد در اوردم. گفت تو عشق منو لباسا مونو در اوردیم اون همچی درباره. سکس و جق و … میدونس دو تامون با شرت شدیم دیگه هیجی برام مهم نبود بعد از لب گرفتن خسته شدیم منم شق کرده بودم شدید
اون گفت میترسم گفتم چرا گفت از بچه ها چیز های شنیدم که مردا اونجاشونو میکن تو زن ها بهش گفتم من نمیکنم (نمیتونستم با هاش کاری کنم چون دلم براش میسوخت ) بعد خوش حال شد گفت ممنون عشقم. به خواسته خودش شروع کرد برام مالید از روی شرت منم که تا حالا کس ندیده بودم یکم براش مالوندم
بهش گفتم عشقم سارینا میشه برام از تو بمالی گفت باشه به شرطه اینکه تو یه حالی بهم بدی گفتم ممنون عشقم باشه شروع کرد بالا پایین کردن کیرم منم خیلی حشری بودم
با هم رفتیم حموم . حموم اونجا یه توالت فرنگی داشت نشستم اونجا و تف انداخت روش و مالوند بعد 4 یا 5 دقیقه ابم پاچید رو صورتش البته نه همش خیلی کم گفتم ممنون عشقم و یه لب طولانی ازش گرفتم
بعد نوبت من شد کس دست نزده ای داشت تو فیلم سوپر ها دیده بودم یا رو انگشتش رو میکنه تو کس دختر میماله به خودم گفتم این کارو بکنم که پردش زده میشه و بدبخت میشم
بهش گفتم موضوع رو گفت باید برام بخوری و لیس بزنی گفتم نه کثیفه گفت خودت برام بشور و حسابی شستم (من تا حالا اینکارا رو نکرده بودم )
بعد یه فیلم سوپر از لز دان کردم خیلی سریع چون بسته خریده بودم اول یکم براش مالوندم
طبق فیلم بعد یکم بالاش رو خوردم بعد گفت اوممممم اهه و کله ام رو فشار داد رو کوس نرمش تا حالا کسی نکرده بودش و نلیسیده بود خودتون که میدونید کس چجوریه من زبونمو کردم لاش و بالا مایین میکردم و حال میکرد داشتم خسته میشدم که انقدر سریع خوردم واسش که ابش اومد یکم پاچید تو دهنم گفت بخورش و لی نخوردن ریختم رو کسش و مالوندم یکم بعد منم باز شق کرده بودم نمیدونم چجوری ولی سالار بیدار بود ???
بعد گفت ممنون گفتم حالا نوبت تو ا گفت منم کردم دیگه واست گفتم تو فقط مالوندی ولی نخوردی
گفت نمیخودم گفتم مگه من عشقت نیستم. گفتم اگه میخوای بازم حال کنی با من باید بخوری برام
گفت باشه کیرم رو شست و برام شروع کرد به خوردن بلد نبود زیاد یکم دندونش میخورد
ولی اخرش دیگه خیلی خوب میخورد بعد ابم اومد یکم ریخت تو دهنش بعد اب کشیدم هم دیگر رو و شستیم
لباس هامونو پوشیدیدم و بقلن دراز کشید و بهم قل دادیدم این موضوع بین خودمون بمونه
پایان
ممنون که خوندیدن
نوشته: ارش