سلام من رضا هستم سی ساله و این داستان گی هست محمد و سعید (مستعار) دو قلو هستن و تو محلمون زندگی میکنند از نظر ظاهری خوب هستن لاغرن و سبزه هستن در کل خوشگلن محمد قدش از سعید یه ذره بلند تره و الان هجده سال سن دارن این داستانی که تعریف میکنم مال پارساله این دو تا پسر یه رازی هم دارن که فقط من ازش اطلاع دارم نمیدونم شاید کسی دیگه ای هم اطلاع داره و اون هم اینه که گی هستن یه بار دیدمشون تو خرابه پشت خونشون که داشتن کون هم میذاشتن ولی خوب چیزی نگفتم خیلی هم صمیمی بودن راستش باورمم نمیشد که دو تا داداش کون همدیگه بذارن 😐😂 در هر حال یکبار واسه گرفتن یک چیزی که اسمشو نمیارم اومدن خونه من منم بهشون گفتم خجالت نمیکشید با این سن کم میکشید ؟ اونام گفتن بیخیالو از این دست حرفها منم بهشون گفتم بشینید کارتون دارم اونها نشستن گفتم شما دو سال پیش تو اون خرابه چه گوهی میخوردید ؟ اونا گفتن کدوم خرابه ؟ منم گفتم خره همون خرابه بزرگه که پشت خونتونه ساک میزدید میکردید فکر میکنید کسی نمیفهمه ؟ فیلم نمیگیره ؟ اونام گفتن گوه خوردیمو پاکش کنو گریه و زاری از این دست حرفها منم گفتم هان این شد یه حرف حساب جمعه میرید دستشویی و حموم در کونتون رو حسابی میشوریدو میاید اینجا یه دست قشنگ میدید تا فیلمو پاک کنم و همه چیزو قشنگ فراموش کنم اونام گفتن باشه جمعه شد اومدن ننمو بردم خونه خواهرش که گل بگن گل بشنون یه کاندومم گرفتم و بعدش هم پسرا اومدن گفتم اینا که آشغال و خرابن و جای دل سوزی ندارن پ بذار یه دل سیر بکنمشون لختشون کردم وجدانا عجب چیزی بودن لاغر بودن ولی کون ردیفی داشتن کیرشون هم زیاد بزرگ نبود اول محمدو اوردم یه ذره لب بازی باهاش کردم بعد سعید رو بعد هم یکذره کیرشون رو خوردم که خیلی حال داد بعدشم کیرمو در اوردن گفتم نوبتی واسم ساک بزنن بعدش گفتم محمد اول بیا تو رو بکنم بعد سعید رو خلاصه سرتون رو درد نیارم هر نوع حرکت سکسی رو بلد بودم رو محمد پیاده کردم و سعید هم نگاه میکرد خلاصه کاندوم رو در اوردم و پاهای محمدو اوردم بالا و تا ته کردم توش و آبم اومد یکذره نشستم نفس نفس زنان و محمد هم رو شکم رو مبل خوابیده بود و آب منی از تو کونش داشت در میومد بعد به سعید گفتم تف بزن به انگشتت و خودتو گشاد کن تا دقایقی دیگر میام سراغت محمد رفت دستشویی خودشو بشوره بعد رفتم سراغ سعید انرژیم سر محمد گرفته شده بود ولی با این حال یه سه چهار دقیقه ای کردمش تا آبم اومد ریختم توش بعدشم سعید و محمد رفتن تو حموم شروع کردن به جق زدن منم کیرمو اوردم جلو و اونها هم همینطور و سه نفری کیرامونو مالیدیم به هم اونها هم آبشون رو ریختن کف حموم بعد اون ماجرا هم فیلمو پاک کردم و بعدش هم بهشون گفتم بعضی وقتا بیاید اینجا بکنمتون خوب چیزایی هستید انصافا اونها هم گفتن نه و دیگه میخوایم بکشیم بیرون از این کارو اینا خلاصه این بود داستان من و دو قلو های کونی
نوشته: رضا