داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دوجنسه مهربون

باسلام خدمت همه
اسم من پویاست الان ۳۰سالمه قدم کوتاهه ۱۵۸سانت یه کم تپلم سبزه ریش دیوسی میزارم . داستان من خیلی عجیبه ولی واقعیه . حق میدم باور نکنید چون واقعا بعد از اون حادثه من دیگه هیچ دوجنسه ای ندیدم و مثل اینکه تو ایران خیلی کم هستن و اونایی که هستن از ترس ابرو خودشونو نشون نمیدن . خلاصه باید بگم که من ۹سال قبل یکیشونو دیدم اول فکر کردم مرده ولی پستون های گندش چیز دیگه ای میگفت باور کردنی نیست نیم تنه پایینشون فرقی با مال ما نداره حتی پشم کیرشون . باید اینو بگم من تو خدمت سکس زیاد کردم یعنی من اولین سکسم تو خدمت بود . چون چهره خوشکلی دارم تو خدمت مشتری زیاد داشتم . اولین بار هم برای دوستم که اهل شیراز بود ساک زدم تجربه جالبی بود چون اولین سکس زنده و واقعی من بود . قبلش زیاد جق میزدم ولی تجربه واقعی چیز دیگه ایه بار دوم کون دادم که خیلی درد داشت ولی بعد از چند وقت دردش کمتر شد . تا بعد از خدمت تو محلمون یه همسایه جدید امد اون موقع من تو بازار کار میردم یه روز که از سر کار میومدم رفتم یه مقدار خرید کنم که یه زن ۴۰سال رو دیدم تو سوپر مارکت که کلی خرید کرده بود هیکل خیلی بزرگی داشت چهرشم عضلانی بود کلا خوشکل نبود و قیافش یه کم مردونه بود صداشم مثل صدای پسر ۱۵ساله بود فکر کنم قدش ۱۷۵بود چهار شونه و با باسن پهن همینجوری نگاش میکردم که فهمید منم سریع سرمو انداختم پایین .تا اون داشت پلشو اماده میکرد من خریدمو کردم و اومدم بیرون وایسادم تا گوشیمو شارژ کنم که یه صدا از پشت منو صدا کرد . برگشتم دیدم زنست ازم کمک خواست تا وسایلشو براش تا ته کوچه بیارم منم بدون اینکه حرفی بزنم کمکش کردم . تو طول مسیر من عقبتر از زنه بودم . اسمش گلرخ بود . وقتی رسیدیم تازه فهمیدم همسایه جدیده که با خونه ما دوتا خونه فاصله داره . خونش طبقه ۴بود منم کلی خسته شده بودم ازم تشکر کردو اومد بهم پول بده ولی من نگرفتم . کلی تشکر کردو منم برگشتم خونه خیلی مهربون بود . از مامانم راجع بهش پرسیدم گفت خونشو اجاره کرده و بیوست بچه هم نداره . خلاصه یک ماه گذشتو با مامان من خیلی خوب شده بود و هفته ای یک بار میومد خونمون منم بعضی وقتا کمکش میکردم مثلا یه بار ابگرمکنش مشکل پیدا کرد براش تعمیر کار اوردمو کارشو انجام دادم احساس راحتی میکردم باهاش چون هم مهربون بود هم سنش زیاد بود . خلاصه بعد از چند وقت مادر پدرم رفتن مسافرت منم موندم خونه . روزا سر کار بودم شب هم صاف میومدم خونه یه روز دیدم گلرخ بازم خرید کرده رفتمو کمکش کردم رفتم داخل خونش بهم گفت مامان و بابات که نیستن شب بمون شام بخور بعد برو خونه خودتون بخواب منم تشکر کردمو گفتم مزاحم نمیشم ولی اسرار کرد منم گفتم برم حموم و بعد برای شام مزاحم میشم . بعد از حموم رفتم خونشون اونم رفته بود حمومو سرشو با حوله بسته بود یه پیراهن تنگ با یه دامن تنگ پوشیده بود بدنش کاملا دیده میشد فقط کونش جلب توجه میکرد . بعد از شام ازم خواست بمونم تا میوه بخوریم . منم روی مبل راحتی دراز کشیده بودمو تلوزیون میدیدم با ظرف میوه اومدو کنارم نشست خودمو جمع و جور کردم و صاف نشستم .گفت راحت باش . کم کم باهم مشغول حرف زدن شدیمو در مورد زن گرفتن ازم پرسید در مورد کارم منم دلو به دریا زدمو چون خیلی کنجکاو شده بودم پرسیدم شوهرتو مرده یه جدا شدید یه چند ثانیه مکس کردو اه کشید و گفت پویا جان میتونم یه رازی رو بهت بگم منم گفتم بفرمایید گلرخ خانم شما هم مثل مادرم اونم گفت اصلا ازدواج نکرده ولی خیلی دلش میخواست کسی رو داشته باشه . بهم گفت بالاخره منم نیاز هایی دارم و دارم اذیت میشم .داشتم از هیجان یخ میزدم فکر میکردم دوست داره باهم حال کنیم همینطور در مورد خودش حرف میزد که ناگهان چیزی گفت که شوکم کرد . ازم پرسد با کسی رابطه داری اول فکر کردم منظورش دوسته ولی بعدش گفت منظورم رابطه جنسی منم با خجالت گفتم نه .بهم گفت دوست هم نداری داشته باشی منم با کمی مکث و خجالت گفتم اره ولی فعلا کسی رو ندارم . یه مقدار بینمون سکوت افتاد تا اینکه برگشت رو به منو گفت دوست داری بامن حال کنی . من خشکم زده بود بدنم داغ داغ شد گفتم اگه شما رازی باشی بله ولی اگه مادر پدرم بفهمن منو میکشن اونم گفت مطمین باش کسی نمیفهمه . خلاصه منو با دست گرفتو برد لای پستوناش تند تند نفس میکشید دستش یه کم میلرزید و بدنش داغ بود منم سرمو بردم لای سینه هاشو سینشو بو میکردم . بعد ازم لب گرفت لب گنده ای داشت.کامل لب منو مک میزد خیلی حشری بود . همینجور داشت بیشتر حشری میشد زبونشو کرد دهنمو منم زبزنشو مک میزدم مثل ساک زدن .جرات نمیکردم دستمو بزنم به کسش ولی دستمو بردمو کونشو مالوندم . کم کم لباسامونو در اوردیم من شدم با شرت ولی اون دامن پاش بود.و فقط شرتشو در اورد بعد منو خوابوندو اروم شروع کردگردنمو خوردن و اومد پایینو سینه وبعد کیرمو.مالید . ازش خواستم بیاد روم بخوابه ولی خیلی بزرگتر از من بودو سنگین . بعد من رفتم روش یه دیدم پام داره به یه چیز گنده میخوره اول فکر کردم خیاری چیزیه ولی وقتی.از روش بلند شدم فهمیدم چیه گلرخم فهمید من جا خوردم اولش تعجب کردم ولی بعد خوشحال شدم چون دوست داشتم با یه دو جنسه سکس کنم . دوباره رفتم روشو کیرشو گذاشتم لای پامو ازش لب میگرفتم . منو بلند کردو دامنشو داد پایین .کیرش ۱۷سانت میشد ولی خیلی کلفت بود سیاه بودو سفت پشمم داشت ولی کم تخماشم بزرگ بود کیرش مثل کیر مرد ۴۰ساله بود دراز کشیدو منم جلوش بودم فهمیدم باید براش ساک بزنم کم کم براش ساک میزدم اونم اه ناله میکرد فقط تا نصف تو دهنم میرفت کیرش مزه عجیبی داشت ولی حشری کننده بود حس عجیبی بود . بعد منو سرو ته کرد تا بتونه کونمو بخوره با یه دستم کیرمو میمالید اینقدر حشری شده بودم که کیرشو با تمام اشتها میخوردم خیلی حشری شده بودو مثل وحشیا تکون میخورد . احساس کردم ابش داره میاد منو بلند کردو بیخ دیوار کذاشتو تو دهنم وحشیانه تلمبه میزد اب دهنم و اشک از چشمام میومد تا اینکه ابش اومد اول یه مکث کردو کیرشو اروم از سر داد تو خودشو خالی کرد اولین پرتاب ابش اینقدر قوی بود که یه لحظه خواستم بالا بیارم ولی هرجوری بود ابشو قورت دادم کیرش همینجور داشت اب میداد و من میخوردم با یه دست کیرشو میچروند با یه دستش تخماشو . وقتی ابش تموم شد سر کیرشو بالا گفتو تخماشو گذاشت دهنم و منم تخماشو مک میزدمو لیس . تا اینکه رفتو دراز کشید رو مبل منم رفتم بغلش کلی ازم تعریف کرد که خیلی خوب ساک میزنم خیلی رازی بود . دست انداختو منو انگشت کرد فهمید قبلا.دادم پس بدون مقدمه کرم زد به کیرشو و منو قمبل خوابوند کف اتاق اول کیرش تو نمیرفت ولی خیلی حرفه ای و اروم تا نصف کرد تو کلی درد کشیدم ولی خیلی باهال بود تا اینکه سوراخم باز شدو شروع کرد تلمبه زدم با دست کمرمو گرفته بودو تو کونم تلمبه میزد لحظه به لحظه حشریتر میشدو تند تر میکرد منو خوابوندو کلا خوابید رو من تمام کیرش رفت تو . درد داشتم مخصوصا وقتی که تلمبه میزد اخ و اوخم بلند شده بود اینقدرم سنگین بود که نفسم گرفته بود بعد از ۱۰دقیقه اه بلندی کشدو ابش اومد داخلم سوخت همون جور روم خوابید

نوشته: رضا دیوث

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها